کتاب «تجدد گروگان سنت: نقد ذهنیت تاریخ زده مردم سیستان و بلوچستان» توسط قاسم سیاسر در ۳۴۷ صفحه با شمارگان یک  هزار و ۵۰۰ نسخه در سال ۹۴ منتشر شده است.

کتاب تجدد گروگان سنت از معدود کتاب‌های حوزه تاریخ پژوهی در زمینه مسائل سیستان و بلوچستان است که نویسنده در این کتاب، درک و دریافت مردم سیستان و بلوچستان از گدشته را نقد کرده است.

نویسنده این کتاب در گفت وگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: در دوره پهلوی چون حکومت دچار بحران مشروعیت بود و نمی‌توانست از طریق آموزه‌های دینی به خود مشروعیت دهد، سعی کرد از طریق آموزه‌های ایران قبل از اسلام برای خود مشروعیتی ایجاد کند؛ از این رو،  یک ایدئولوژی ملی گرایانه بنام ناسیونالیسم ایرانی طراحی کردند تا با تکیه بر خوانشی از تاریخ و فرهنگ ایرانی به حکومت پهلوی مشروعیت دهند.

قاسم سیاسر افزود: در این ایدئولوژی ملی گرایانه، برای منطقه سیستان جایی تعریف شده بود؛ بدین معنی که چون این منطقه خاستگاه اساطیر ایرانی قلمداد می‌شد و در تاریخ و فرهنگ منطقه سیستان به ویژه دوره اسطوره‌ای، مواد و مصالحی یافت می‌شد که این ایدئولوژی می‌توانست آنها را به خدمت خود درآورد و برای تقویت گفتمان خود از آنها استفاده کند، تاریخ‌گران دوران پهلوی توجه ویژه‌ای به تاریخ و فرهنگ سیستان مبذول می‌کردند.

وی ادامه داد:  سیستانی‌ها پارس بودند و پارس‌ها در کشور از لحاظ تاریخی و فرهنگی ثقل اصلی را داشتند. اما در بلوچستان چون یک قوم متفاوت از پارس ها به نام قوم بلوچ با یک زبان و فرهنگ خاص خود وجود داشت، ناسیونالیسم دوره پهلوی که به تعبیری "پارس محور" بود، در ایدئولوژی ملی گرایانه آن دوره جایی برای بلوچ ها تعریف نکرده بود؛ همچان که برای  ترکمن‌ها ، کردها و... نیز همین اتفاق افتاده بود. به همین دلیل نویسنده کتاب تجدد گروگان سنت معتقد است: بلوچ‌ها در نگاه به تاریخ و فرهنگ‌شان برخلاف سیستانی‌ها ناگزیر به دنبال هویت خواهی رفتند تا در تمایز با ناسیونالیسم خاص دوره پهلوی، تاریخ و فرهنگی برای خود دست و پا کنند؛ اما سیستانی‌ها، بیشتر در چارچوب ایدئولوژی رسمی روزگار پهلوی به تاریخ و فرهنگ خود نگاه می‌کردند و درکی که از تاریخ و فرهنگ شان داشتند، درکی ناسیونالیستی بود.

سیاسر افزود: با این وجود، هم سیستانی‌ها و هم بلوچ‌ها در چارچوب «ایده تاریخ افتخار آمیز» به مطالعه تاریخ و فرهنگ شان پرداختند، اما یکی برای ادغام در درک رسمی حکومت پهلوی از ناسیونالیسم ایرانی و دیگری برای تمایزگزاری با این ناسیونالیسم!

نویسنده کتاب تجدد گروگان سنت یا نقد ذهنیت تاریخ زده مردم سیستان و بلوچستان؛ «ایده تاریخ افتخار آمیز» را در کتابش نقد کرده و گفته: این نگاه باعث تقویت گرایشات قوم گرایانه در استان می شود. او در واقع، هم  درک و دریافت مردم از تاریخ این منطقه و هم نگرش تاریخ‌گران را به تاریخ و فرهنگ این منطقه نقد کرده و نشان می دهد، کسانی که کار تاریخی می‌کنند به جای تغییر نگرش تاریخی مردم استان و نقد این نگرش رایج، به تقویت و تحکیم همین نگرش مردم از تاریخ این منطقه پرداخته اند.

نویسنده در این کتاب آثاری که از دهه ۴۰ به بعد درباره سیستان و بلوچستان پدید آمده و  نگرش حاکم بر این آثار را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.

قاسم سیاسر نویسنده کتاب تجدد گروگان سنت، نقد ذهنیت تاریخ زده مردم سیستان و بلوچستان، از سال ۷۵ کار نویسندگی را در حوزه تاریخ فرهنگ سیستان و به ویژه بلوچستان با نوشتن مقاله آغاز و سپس اولین کتاب به نام «تاریخ پیدایش شهر زاهدان» را منتشر کرده است.

مناسبات سرداران، علما و تحصیلکردگان بلوچ با دولت مدرن، تاریخچه آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان، تاریخ فرهنگ سیستان، خاطرات حاج محمد مهدی گرگیچ، سیستان و بلوچستان در روزگار پهلوی ( مجموعه ۱۶ مقاله) از خود نویسنده که در یک کتاب به چاپ رسیده و مولفین معاصر سیستان و بلوچستان از دیگر آثار منتشر شده  این نویسنده است.

سیاسر که اکنون مدیریت اسناد و کتابخانه ملی سیستان و بلوچستان را برعهده دارد، همچنین سرپرستی انتشار سه مجلد از "دانشنامه فرهنگ و تمدن سیستان و بلوچستان" را به اتفاق دکتر محمدتقی رخشانی بر عهده داشته است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...