وقتی مارکس شاعر می‌شود | اعتماد


کارل مارکس، نامی آشنا در ذهنیت تاریخی جهان است. تاثیر اندیشه‌های او بر اقتصاد و فرهنگ اقتصادی جهان، انکارناپذیر است و حضور بی‌شائبه و بی‌چون و چرایش بر تفکر جهانیان، بلافصل. در اینجا اما سخن از جنبه دیگر مارکس است که تا سال‌ها پس از درگذشت وی، ناشناخته مانده بود؛ مارکسِ شاعر.
کارل مارکس در سال 1818 به دنیا آمد و در سال 1883 چشم از جهان فرو بست و تا این هنگام عمده آثارش منتشر شده بودند، اما حدود پنجاه سال به طول انجامید که آثار ادبی مارکس به چاپ برسد. آثاری که نوع نگاه جهانیان را به کشف مارکسی دیگر معطوف ساخت. «اشعار عاشقانه و یک نمایشنامه»، ابتدا در یک مجموعه آنتولوژی ادبی به چاپ رسید و سرانجام در سال 2013 از سوی جیمز لوخت به انگلیسی ترجمه و منتشر شد. این کتاب اینک با عنوان «عاشقانه‌های مارکس» [Marx/Engels Collected Works . v1] و به ترجمه محمدصادق رییسی، از سوی انتشارات پیام امروز منتشر شده و در دسترس خواننده فارسی‌زبان قرار گرفته است.

نقد عاشقانه‌های مارکس» [Marx/Engels Collected Works . v1]

مارکس زندگی خانه‌به‌دوشی داشته است. در اوایل جوانی به تبعیدی خودخواسته دست زده، به انگلستان رفت و تا پایان عمر در هما‌ن‌جا زیست. صاحب فرزندانی شد و سه نفر از فرزندانش را به علت بیماری ناشی از فقر از دست داد. شرایط سخت مالی را در یک کشور خارجی گذراند و اگر نبود کمک‌ها و مساعدت‌های یکی از نزدیک‌ترین دوستاش، «فردریک انگلس»، چه‌‌بسا دچار بحران‌های اسف‌بارتری می‌شد. همه این ناملایمات موجب شدند که در پس انسانی با نگرش‌های اقتصادی، ذهنیت رمانتیک سر برآورد.

«عاشقانه‌های مارکس» حکایت شاعری است عاشق و دلسوخته که در عنفوان جوانی دلباخته دختری می‌شود و خلجان‌های درونی خود را با جوشش‌ها و فوران‌های شدید بر کاغذ می‌نگارد. تمامی شعرها، به جرات حکایت از تسلط بی‌حد و حصر شاعر جوان به فضای شعر عصر خود دارد. مارکس که در این دوره از زندگی خود دست به سرایش این شعرها می‌زند، کاملا با فضاهای رمانتیک شعر آلمانی آشناست. از این‌رو خواننده را وارد دنیای تازه‌ای می‌کند که با فضای سفت و سخت سنت شعر آلمانی مواجه بوده که پس از گوته، شیلر و دیگران، وارد جریان تازه رمانتیک شده و آن فضاهای دشوار پیشین جای خود را به فضای لطیف‌تر و روان‌تر داده است. مارکس زاییده نسل شاعران چنین عصری است و این را می‌توان از یکایک اشعارش دریافت. زبان، تصاویر، فضاها و فرم شعرها در پیوندی ارگانیک با کلیت متن، اثری را شکل می‌دهد که خواننده را به همراه خود به جهان نامکشوف ذهن انسان عاشق می‌برد؛ دنیایی پرتحرک، ظریف و موزون. طنین شعرها در لایه‌های روساختی و زیرساختی نحوی زبان شعرها نیز جاری است.

با نگاهی موشکافانه‌تر می‌توان دریافت که مارکس شاعر، تا چه اندازه بر شعر پیش از خود و جریان‌های حاکم بر ادبیات آلمان به شکل خاص و ادبیات جهان به شکل عام، آشناست. گفت‌وگوی درونی او با فلاسفه‌ای چون هگل، کانت و دیگران از یک سو، و استفاده جابه‌جای شاعر از عناصر اسطوره‌ای یونان باستان از سوی دیگر، نشان از شناخت عمیق مارکس از هنر و ادبیات جهان دارد. «عاشقانه‌های مارکس» درونمایه‌ای سراسر اسطوره‌ای دارد، با ارجاعات کلامی، فلسفی و گاه حماسی، تراژیک و گاه درآمیخته با عصاره طنز.

در بخشِ «دیباچه مترجم فارسی» کتاب می‌خوانیم: ««عاشقانه‌های مارکس» سرشار است از یک روح سراسر عاشقانه که به دور از هرگونه خصلتِ فردگرایانه، نگاهی انسانی به مقوله «عشق» دارد. از منظر مارکسِ جوان، «عشق» نوای روح‌بخش و فرح‌انگیز موسیقی است که گاه آرام و ملایم می‌نوازد و گاه همچون دریای خروشان متلاطم است. در این زاویه دید، نگاه گرونولوژیکی به جهان اسطوره و در برخی موارد در همسویی و همسانی با دیگر شاعران و فلاسفه از جمله گوته، کانت، شیلر، فیخته و... از اصلی‌ترین ویژگی‌ شعرهای مارکس است. جهان عاشقانه مارکس اساسا از منظر انسانی است در رویای جهانی اثیری، پاک، سرشار از خلجان‌های شورانگیز و برآشوبنده که به نوعی خلوص انسانی نزدیک می‌شود. اگرچه گاه در برابر برخی ناملایمات قد علم می‌کند، اما همواره در پی ایجاد جهانی با سویه‌های عاشقانه است.»

مارکسِ شاعر، کشف دیگر و تازه ذهن انسانی است که توانسته حیطه‌های متناقض را در دو حوزه اقتصاد و ادبیات به هم پیوند دهد. دو حوزه‌ای که به ظاهر هیچ ارتباط مفهومی و ذهنی نسبت به هم ندارند و همین جنبه از ذهنیت است که اهمیت «مارکس بودن» را دوچندان می‌سازد؛ اهمیتی که در حافظه تاریخی جهان نمونه‌های اندکی از آن می‌توان پیدا کرد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...