کشور کثرت‏‌ها | هم‌میهن


به‌تازگی نشر مرکز، انتشار مجموعه‌ای با عنوان «تاریخ فشرده» را آغاز کرده است. در این مجموعه تاکنون تاریخ فشرده انگلستان، آلمان، چین، اتحاد شوروی، اروپا و فرانسه به چاپ رسیده است. مهمترین ویژگی این مجموعه، ارائه تاریخ طولانی این واحدهای سیاسی در قالب زبانی ساده است که مخاطب را به درکی تاریخی و بلندمدت از تحول جماعات انسانی ساکن در این جغرافیاها می‌رساند و نشان می‌دهد چگونه این کشورها در قرون اخیر در شکل دولت‌ملت ظهور کرده‌اند.

تاریخ فشرده فرانسه» [France : a short history] جرمی بلک [Jeremy Black]

این روایت‌ها البته تاریخی کلیشه‌ای که صرفاً به ذکر رویدادها بپردازد نیست بلکه نویسندگان این آثار کوشیده‌اند از دل توالی رویدادها، نظم کلی‌تر برسازنده این کشورها را نیز تبیین کنند. برای نمونه، جیمز هاوز در کتاب «تاریخ فشرده انگلستان» جدا از نقل تاریخ این سرزمین، کلیت این تاریخ را حول نزاع «بریتانیای داخلی» (انگلستان جنوبی به مرکزیت لندن) و «بریتانیای خارجی» (انگلستان شمالی یعنی شمال رود ترنت، اسکاتلند، ولز و جزایر کوچک بریتانیا) ساماندهی می‌کند؛ امری که انگلستان را همواره کشوری دوپاره از نظر زبانی، مذهبی، اقتصادی و فرهنگی نگه داشته است. شیلا پاتریک نیز در بررسی تاریخ اتحاد جماهیر شوروی، بر عناصر تصادف و تناقض ـ چه در وقوع انقلاب، چه در دوران حکمرانی بلشویک‌ها ـ انگشت تاکید می‌گذارد.

اگر از این زاویه به کتاب «تاریخ فشرده فرانسه» [France : a short history] بنگریم می‌بینیم که جرمی بلک [Jeremy Black]، نویسنده این اثر نیز فقط به تاریخ نقلی نپرداخته است و ورای حوادث و رخدادها، می‌کوشد سررشته‌هایی پیونددهنده میان فرانسه در اعصار مختلف تاریخی بیابد. بلک متولد ۱۹۵۵، مورخ، نویسنده و استاد سابق تاریخ در دانشگاه اکستر بریتانیاست و در مقدمه این کتاب و از همان‌ آغاز این نکته را گوشزد می‌شود که ارائه روایتی یگانه و وحدت‌گرا از تاریخ فرانسه، ممکن نیست: «بررسی تاریخ فرانسه بیش از هر چیز به‌معنای به چالش کشیدن تصور ذهنی ما از فرانسه به‌مثابه موجودیتی «بدیهی» است که در طول زمان بدون تغییر و یکپارچه باقی مانده است.»

بلک دلیل این امر را در سه عامل می‌داند: «نخست اینکه باتوجه به طیف خط‌مش‌های سیاسی موجود، درک روشنی از معنای فرانسه در این روزگار وجود ندارد. دوم اینکه این طیف، خوانش‌های بسیار متفاوتی از تاریخ فرانسه را در برمی‌گیرد. سوم اینکه این خوانش‌های گوناگون به شرایطی بازمی‌گردند که مدت‌های بسیار دراز، درواقع چندین قرن به قوت خود باقی مانده است؛ فرانسه تاریخی دیرین دارد و فرانسوی‌ها از حافظه‌ای ماندگار برخوردارند.»

تاکید بلک نیز همچون آنچه درباره دیدگاه شیلا پاتریک در کتاب «تاریخ فشرده اتحاد شوروی» دیدیم، بر «سرشت دور از انتظار رویدادها و ویژگی غیر قابل پیش‌بینی پیامدها در فرانسه‌ای چندپاره و مستعد بحران» است. در چنین تفسیری «بحران‌ها و شرایط اتفاقی» را نباید دست‌کم گرفت و نتیجه این رویکرد چنین است: «تاریخ فرانسه غیرقطعی‌تر و در عین حال جذاب‌تر از آن چیزی است که احتمالاً ارزیابی می‌شود، همچنین رویکرد مزبور تمرکز بیشتری بر بحران‌های سیاسی داخلی و خارجی خواهد داشت.» در میان این بحران‌ها، بلک به‌خصوص به نقش ویژه جنگ در تاریخ فرانسه اشاره می‌کند.

اهمیت نقش جنگ در تاریخ فرانسه نزد بلک، شمایلی از دیدگاه نظری کلان او در حوزه فلسفه تاریخ را نیز به‌نمایش می‌گذارد: «جنگ، بعد کلیدی سیاست، نارسایی‌های جبر زیست‌محیطی (environmental determinism) را برجسته کرد؛ مکتبی که به موجب آن موقعیت هر کشور و بنابراین هر ملت براساس جغرافیای طبیعی آن تعیین می‌شد.» بدیل بلک در برابر این رویکرد، اما توجه به مقوله «جغرافیای تاریخی، مبتنی بر منطقه یا دیار» است. رویکرد اخیر «کمتر به محیط به‌عنوان نیرویی تعیین‌کننده می‌پرداخت و بیشتر بر تاثیر متقابل محیط و جامعه انسانی تاکید داشت، تاکیدی که به‌ویژه ناشی از اندیشه‌های پل ویدال دو لا بلاش (۱۹۱۸ ـ ۱۸۴۵)، صاحب کرسی جغرافیا در دانشگاه سوربن در سال ۱۸۹۹ بود.»

از نظر بلاش، محیط‌‌زیست بیش از آنکه مسئله اصلی تاریخ باشد، بستری برای پیشرفت بشر است. با چنین پیش‌فرضی، محیط‌زیست زمینه‌ای است که انواع فعالیت‌های بشری در کنار جغرافیای فرهنگی در آن عمل می‌کنند تا فعل پیچیده تاسیس ملت محقق شود. بلک با چنین نگرشی به تلفیق تاریخ و جغرافیا در سطح مناطق مختلف فرانسه می‌پردازد و با این استدلال لوسین فور همراه می‌شود که «هر منطقه سبک زندگی متفاوتی دارد» و «تنوع سبک‌ها» حتی از «تنوع جغرافیای طبیعی مناطق بیشتر است.»

کتاب «تاریخ فشرده فرانسه» علاوه بر مقدمه و نتیجه‌گیری، شامل ۱۴ فصل می‌شود که عناوین آنها از این قرار است: میراث پیشاتاریخی، فرانسه رومی، اوایل قرون وسطی، فرانسه قرون وسطی، فرانسه رنسانس (۱۵۹۸ـ ۱۴۹۴)، از هانری چهارم تا لوئی چهاردهم (۱۷۱۵ـ ۱۵۹۸)، رژیم سابق (۱۷۸۹ـ۱۷۱۵)، انقلاب (۱۷۹۹ـ ۱۷۸۹)، از ناپلئون اول تا ناپلئون سوم (۱۸۷۰ ـ ۱۷۹۹)، جمهوری سوم (۱۹۳۹ ـ ۱۸۷۰)، جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵ـ ۱۹۳۹)، تولد دوباره فرانسه (۱۹۶۹ـ ۱۹۴۵)، فرانسه مدرن (۲۰۰۰ـ ۱۹۶۹) و فرانسه امروز (۲۰۰۱ تاکنون).

در روایت بلک، نه خبری از فرانسه واحد است، نه تصویری آرمانی از تاریخ این سرزمین روایت می‌شود. او بر وجه پیش‌بینی‌ناپذیر رویدادها و روندها توجه دارد؛ کمااینکه به‌صراحت درباره انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه که الگویی از انقلاب کلاسیک مدرن در جهان بوده و بسیاری از ملل جهان، فرانسه را با آن می‌شناسند، معتقد است هیچ دلیلی وجود ندارد که آن انقلاب را غیرقابل اجتناب تلقی کنیم.

با این همه تردیدی نیست که امروز هویت فرانسه بدین تحول سیاسی مهم گره خورده است. از نظر بلک البته همچنان تنش میان انواع دموکراسی‌های نمایندگی و مستقیم نشان می‌دهد که صورت‌مسئله دموکراسی در فرانسه به فیصله نهایی نرسیده است و در تحلیل جامعه فرانسه نیز باید علاوه بر مولفه‌های سیاسی به عناصر مذهبی و جغرافیایی داخلی و خارجی، به‌خصوص نسبت فرانسه با اتحادیه اروپا و نقش این کشور در میان قدرت‌های اروپایی توجه کرد. جز این فرهنگ سیاسی خاص محافظه‌کارانه و در عین ضددولتی فرانسویان نیز قابل‌تأمل است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...