برشی از کتاب «جشن‌های اسلامی شیعی در ایران» نوشته محسن حسام مظاهری درباره تاریخ برگزاری جشن برای سالروز ولادت خاتم‌الانبیاء حضرت محمد بن عبدالله(ص):

جشن های اسلامی شیعی در ایران محسن حسام مظاهری

در بین جشن‌های اسلامی، جشن میلاد حضرت محمد[ص] که در برخی کشورها به نام «مولود» یا «مولد النبی» شهرت دارد، پس از عیدین، مهم‌ترین، پررونق‌ترین و دیرپاترین جشن است.

طبق گزارش برخی مورخان و منابع کلاسیک تاریخ اسلام، در سه قرن نخست هجری جشن میلاد پیامبر سابقه نداشته است. درباب نقطه‌ی آغاز و تأسیس جشن مولود پیامبر دو قول مشهور وجود دارد: طبق قول نخست، قدمت این جشن‌ به دوره‌ی حکمرانی فاطميان برمی‌گردد و خاستگاه‌ آن، منطقه‌ی شمال آفریقا و مشخصاً مصر بوده است. گفته‌ شده که نخستین‌بار المعز لدین بالله در نیمه‌ی دوم قرن چهارم هجری این جشن را بنیان نهاد. برگزاری جشن میلاد پیامبر تا سال‌ها ادامه داشت تا آن‌که افضل بن امیر الجیوش در اواخر قرن پنجم آن را ممنوع کرد . مقریزی نیز از میلاد پیامبر به‌عنوان یکی از اعیاد رسمی دولت فاطمیان یاد کرده است.

طبق قول دوم، تأسیس این جشن بیش از دو قرن بعد و خاستگاه آن منطقه‌ی کردستان عراق و مؤسس آن امیر مظفرالدین گوکبری رییس زنگیان و حاکم شهر اربیل بوده است. ابن‌خلکان با اشاره به اهتمام و علاقه‌ی حاکم مذکور به برگزاری جشن میلاد پیامبر، از کتابی با نام التنویر فی مولد السراج المنیر یاد کرده که ابوخطاب عمر بن ‌دحیه آن را در شرح مشاهداتش از چگونگی برگزاری این جشن در اربیل نگاشته است. در گزارش مفصل ابن‌دحیه که ظاهراً‌ مربوط به سال ۶۰۴ق / ۱۲۰۷م است به قربانی‌کردن شمار زیادی گاو و گوسفند و شتر به دستور حاکم اربیل و پذیرایی از عموم مردم با انواع غذاها و نورافشانی‌کردن معابر و نواختن آلات موسیقی در این جشن، که به مدت یک دهه برپا بوده، اشاره شده است.

نکته‌ی مهمی که می‌توان از گزارش ابن‌دحیه استنباط کرد، تأثیر و نقش‌آفرینی صوفیان در این جشن (ازجمله فعال‌بودن خانقاه‌ها در جشن و برپایی حلقه‌های ذکر با حضور حاکم و...) است.

در ارزیابی دو قول مربوط به تأسیس جشن میلاد پیامبر، می‌توان این‌گونه گفت که جشن مذکور در دوره‌ی فاطمیان بنیان گذاشته شد، اما چندان به بیرون از جغرافیای حکومت ایشان اشاعه نیافت و نهایتاً هم ممنوع اعلام شد. برخلاف فاطمیان، دولت ایوبیان اهتمامی به برپایی جشن میلاد پیامبر نداشت و برای مقطعی، این جشن دچار افول شد. تا در دوره‌ی زنگیان، در شمال عراق و با کیفیتی دیگر مجدداً تأسیس یا به تعبیر دیگر احیا شد. دولت ممالیک نیز در ترویج آن کوشید و بدین‌ترتیب این‌بار توانست به دیگر مناطق جهان اسلام اشاعه یابد و به سنتی فراگیر بدل ‌گردد.

اسماعیل سامعی در کتاب تاريخ الاحتفال بالمولد النبوي الشريف في العالم الاسلامي دلیل این امر را نیاز جهان اسلام به عاملی وحدت‌بخش در آن مقطع دانسته است. به گفته‌ی وی در هفت قرن نخست که دوران گسترش اسلام و دولت‌سازی مسلمانان بوده، جشن میلاد نبی در گستره‌ی جهان اسلام برگزار نمی‌شد؛ چون ضرورتی آن را ایجاب نمی‌کرد. اما از قرن هفتم هجری / سیزدهم میلادی به بعد که جهان اسلام با عبور از دوره‌ی شکوفایی تمدنی در معرض بحران‌های فراوان قرار گرفته و در غرب با شکست مقابل صلیبیون و در شرق با هجمه‌ی مغول و در مرکز با انواع چالش‌های داخلی مواجه شده بود، وجود عاملی انسجام‌بخش و آیینی پیونددهنده و فراگیر ضروری بود تا بر این تشتت فائق آید و مانع فروپاشی جهان اسلام شود. این عامل و آیین، جشن میلادِ محور مشترک و مورد وفاق مسلمانان یعنی حضرت محمد بود. آغاز فراگیری این جشن، غرب جهان اسلام بود. مشخصاً‌ پس از اربیل، این جشن در اندلس، مراکش و الجزایر رسمیت یافته و حکام و مردم مسلمان آن مناطق اهتمام ویژه‌ای به برگزاری این جشن نشان دادند.

تأسیس و تثبیت جشن میلاد نبی با چالش‌هایی همراه بود و مخالفانی به‌ویژه در بین فقیهان و عالمان داشت. در مقطع نخست، گروهی از فقهای مالکی در مغرب به حواشی این جشن مثل رقص، طبل‌زدن و اختلاط زن و مرد اعتراض کردند. برخی نیز این جشن را اقتباس از جشن‌های مسیحیان در سالروز میلاد حضرت عیسی و یحیی دانسته و از باب تشبه به کفار تحریم کردند. در اندلس نیز اعتراضات مشابهی پدید آمد. در دیگر منطقه‌ی جهان اسلام، ابن‌تیمیه نیز این جشن را بدعت دانسته و تحریم کرد. درمقابل، گروه دیگری از علما کتاب‌هایی در دفاع از این جشن و مشروعیت آن نگاشتند؛ ازجمله: حسن المقصد اثر سیوطی، المولد اثر ابن‌الدیبع و النعمة الکبری علی العالم فی مولد سید ولد آدم منسوب به هیثمی. درهرحال باوجود برخی مخالفت‌ها، اقبال عمومی مردم و حمایت دولت‌های اسلامی سبب شد جشن مولود پیامبر در جهان اسلام گسترش یابد و تثبیت شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...