دههی صفر بود دنبالش هم نهمربیع بود که به عنوان عید عُمر در اصفهان معرکه است... یکدفعه آقای بروجردی فرمودند: آقا این چه وضعی است در اصفهان! در وقتی که اسرائیل حمله کرده کانال سوئز را دارد میگیرد، در مصر مسلمانان این طور گرفتارند، ما بیاییم جنگ شیعه و سنی راه بیندازیم؟ ... متن بالا به علت در برداشتن تقابل دو عالم معروف شیعه باید حذف شود... استناد به آیتالله منتظری شده که ممنوع است
...
رقابت بین سازمانهای دولتی و نهادهای دولتی به حدی شدید بود که گاهی وقتها شرکتهای مخابرات دولتی، عوامل خود را میفرستادند تا سیمهای تلفن را که توسط یک شرکت دولتی دیگر نصب شده بود، پاره کنند... بر خلاف بسیاری از مدیران چینی که در حین کار به دانشگاه میروند تا صرفا مدرکی بگیرند و نوشتن رسالههایشان را به دستیارانشان میسپارند، واقعاً درس خوانده بود... «دارودسته منشیها»، «دارودسته همسران» و «دارودسته روسای دفترها» سه ستون قدرت در چین
...
خاتمی از سوی امام بهعنوان نماینده ولیفقیه در کیهان انتخاب شد... جریان راست دارد کودتایی خزنده علیه جریان چپ خط امامی و انقلابی میکند... مهاجرانی، معاون پارلمانی دولت سازندگی از مذاکره مستقیم ایران و آمریکا دفاع میکند... گفتم بحث مذاکره با آمریکا از نظر من خط قرمز است... وقتی عصبانی میشود خیلی بددهنی میکند... کاری که کیهان کرد، بازجویان اوین نکردند... کل دیالوگ فیلم مخملباف را در کیهان چاپ کردیم
...
اگر موشک نقطهزن داریم چرا نمیتوانیم خودرو پراید را بهسازی کنیم ... صنعت هستهای، یک پیشرفت ناقصالخلقه و موضعی ست... این بازار مثل بازار تسلیحات گم نیست و قیمت تمام شدهی تو با قیمت تمام شدهی جهانی مقایسه میشود... با چهار پنج تخصص سر و ته یک موشک بسته میشود... در سادهترین خودرو نیز هزاران تخصص در کنار یکدیگر باید کار جمعی کنند... طراحی موشک هیچ ارتباطی با مشتری مداری و افکار عمومی ندارد!
...
هرگاه شهروندان از حاکمان شکایت داشته باشند، محکومند؛ چه اینکه هیچگاه امکان محکومکردن حاکم، وجودندارد!... در این اختلاف نیز خلیفه طرف دعوا بود و به همین دلیل، نمیتوانست قاضی این دعوا باشد... این فتوا بر برخی گران آمدهاست و آن را با «ولایت مطلقه» در تضاد دیدهاند... بر این اساس فرمانروای جامعه اسلامی، حق دارد با حکم ولایی خود، اموال فردی را که متعلق به بیتالمال است، بدون محاکمه مصادره کند، برای کسی که او را مزاحم جامعه میداند، بدون اجازهی دفاع، حکم صادر کند، او را بهزندان بیندازد، تبعید
...
مردم از مدتها پیش به دلیل دستیابی گروهی از یهودیان به موفقیتهای مالی و تجاری دچار نفرت و کینهای بیصدا نسبت به همه یهودیان بودند... اگر صادق باشیم کارخانهداران خودمان هم بدتر از یهودیها از کارگران میدزدند و آنان را نابود میکنند... چرخش دوگانه یهود-غیریهود به کارگر-سرمایهدار میتوانست فضایی به وجود بیاورد که کارگر آنارشیست یهودی وقتی صحبت از تکتک سرمایهداران میشود بهرفقایش بگوید «روچیلد؟ شما این را نمیشناسید. من میشناسمش. این یکی را بسپارید به من.»
...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه بهمنزله یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هالهای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایتهای نازیسم عذرخواهی نکرد. او سالها بعد، عضویتش در نازیسم را نه بهدلیل جنایتها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگترین اشتباه» خود خواند
...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشههای آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشهای پوسیده است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوانهای مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته میشود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ میشود
...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیرههای روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی مینشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل میکند... سادهترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین میدهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغههای شخصیاش درباره عشق، خلوص و میل بودند
...
من از یک تجربه در داستاننویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بدهبستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، میتواند فضای به هم ریخته ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستاننویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت میکنیم مقصود تنها زبانی که با آن مینویسیم یا حرف میزنیم، نیست. مجموعهای است از رفتار، کردار، کنشها و واکنشها
...
میخواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطهای بیابد و بگوید «اینجا پایانی خوش برای خودم میسازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعیاش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیلیافته برای مجموعهای از مسائل بنیادین است که در هم تنیدهاند؛ مسائلی همچون رابطه فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه تلاقی دهها مسئله ژرف و تأثیرگذار است
...











