آنچه می‌خوانید برشی از کتاب «در رهگذار باد و نگهبان لاله» اثر مصطفی ملکیان است به انتخاب محمد معینی که در صفحه شخصی وی منتشر شده است:

در رهگذار باد و نگهبان لاله» اثر مصطفی ملکیان

- وقتی سوار کشتی هستید، یقین دارید از موج رهیده‌اید اما وقتی شناگرید، این طور نیست؛ تا شنا می‌کنید و خوب شنا می‌کنید، از خطر رهیده‌اید.
- دیانت متعقّلانه، به معنای «طالب» حقیقت بودن است نه «مالک» حقیقت بودن.
- اگر بناست دین، نوعی طلبِ حقیقت باشد، دیانت‌پیشگی کاملا با نقادی و فهم عمیقی که از نقادی لازم می‌آید، ملازمه دارد.

متدینانی که دیانت متعقّلانه دارند، دیانت خود را به معنای «مالک حقیقت بودن» نمی‌دانند، بلکه به معنای «طالب حقیقت بودن» می‌دانند. دیانت را به معنای مالکیت نسبت به حق نمی‌گیرند، بلکه به معنای شروع یک هدف و یک سیر و سلوک برای یافتن حقیقت می‌گیرند.

- وقتی یک مسیحی، غسل تعمید می‌یابد و و یک مسلمان، شهادتین می‌گوید، به معنای آن نیست که غسل تعمید یافتن یا شهادتین گفتن همان و کل حقیقت به چنگ آن شخص افتادن همان ...
- اگر حقیقت تا این حد، زودیاب بود، این همه تکاپو لازم نداشت ...
- شهادتین گفتن و غسل تعمید یافتن، آغاز طالب بودن ماست. به این معناست که پا در راه کشف حقیقت گذاشته‌ایم نه این که به مقصد رسیده‌ایم.

به این لحاظ بارها گفته‌ام باید تلقی خود را از دیانت، شبیه تلقی شناگری کنیم، نه شبیه تلقی کشتی‌سواری. بین کسی که به دین خود به چشم شناگری نگاه می‌کند و کسی که به چشم کشتی‌سواری نگاه می‌کند، خیلی فرق است... وقتی سوار کشتی هستید، یقین دارید از موج رهیده‌اید؛ یقین دارید خطری شما را تهدید نمی‌کند و یقین دارید حتما به مقصد می‌رسید. ممکن است دیرتر یا زودتر به مقصد برسید اما حتما به مقصد می‌رسید... اما وقتی شناگر هستید، این طور نیست و هیچ چیزی، تضمین نشده است. تا شنا می‌کنید و خوب شنا می‌کنید، از خطر رهیده‌اید. به محض این که دست از شناکردن بکشید و یا بد شنا کنید و طبق اصول شنا نکنید، در معرض هلاک و غرق شدن قرار می‌گیرید ... (همچنین) وقتی ساکن کشتی هستید، کشتی‌سوارن را با کسانی که سوار کشتی نیستند، متفاوت می‌بینید. می‌گویید یقین است که به مقصد می‌رسیم اما کسانی که در دریا شنا می‌کنند، تقریبا یقین است که به مقصد نمی‌رسند و اگر برسند استثنایی است اما وقتی خود، شناگر هستید، در باب دیگر شناگران هیچ حکمی نمی‌توانید بکنید. در این حال خواهید گفت هر کدام از شناگرانی که درست شنا کنند به مقصد می‌رسند و هر کدام درست شنا نکنند به مقصد نمی‌رسند. در اینجا به طور کلی، حکمی درباره شنا نمی‌کنید. می‌گویید بعضی شناگران با شرایطی به مقصد می‌رسند و وقتی آن شرایط معدوم باشد، به مقصد نمی‌رسند.

دیندار شدن سوارکشتی شدن نیست، شناگری است... آنچه در قرآن، روایات و کتاب‌های مقدس ادیان و مذاهب مختلف آمده است، دستمایه‌ای است که به طالب حقیقت داده‌اند تا با آن، کارش را آسان کند ... (و) اگر بناست دین، نوعی طلبِ حقیقت باشد، دیانت‌پیشگی کاملا با نقادی و فهم عمیقی که از نقادی لازم می‌آید، ملازمه دارد.

«در رهگذار باد و نگهبان لاله» صص ۱۱۳ تا ۱۱۸

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...