پنجمین جلد از مجموعه «مطالعات نفس» تحت عنوان «جاودانگی» با تألیف و تدوین ذوالفقار ناصری از سوی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و دانشگاه باقرالعلوم (ع) در ۳۱۵ صفحه منتشر شد.

جاودانگی ذوالفقار ناصری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر،  اعتقاد به تداوم زندگانی انسان در حیاتی دیگر جزو باورهای همه فرهنگ‌ها و ادیان پیشین بوده و اندیشه «جاودانگی انسان» قدمتی همپای زندگی بشر دارد؛ اما کیفیت آن به شیوه‌های مختلفی تصور شده است. مسئله جاودانگی را با رویکردهای گوناگون (تأکید آموزه‌ها و نصوص دینی بر جاودانه بودن انسان، نگاه تجربی، و نگرش عقلی و فلسفی) می‌توان بررسی کرد.

کتاب حاضر مجلد پنجم از مجموعه ۹ جلدی «مطالعات نفس» در پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است که در آستانه برگزاری همایش بین المللی «جاودانگی نفس در اسلام و مسیحیت» به عنوان یکی از آثار علمی همایش به زیور طبع آراسته شده است.

این اثر به تبیین مبانی و نتایج جاودانگی انسان در قرآن کریم و نیز در نظریه‌های فلسفی بررسی گردیده است. همچنین در این اثر به ارائه جغرافیای مبحث جاودانگی در ادیان الهی و نظریه‌های فلسفی پرداخته شده است.

ساختار اثر

عناوین مقالات منتشر شده در این اثر عبارتند از: «درآمدی بر مسئله جاودانگی نفس»، «معناشناسی خلود در جهنم بر محور هم نشینی»، «صور جاودانگی»، «بررسی پیدایش نفس و ارتباط با جاودانگی در اندیشه ارسطو و ابن سینا»، «خلود نفس بدون بدن»، «خلود نفس از دیدگاه ابن سینا»، «مبانی و ادله فناناپذیری نفس در اندیشه ملاصدرا»، «بقای نفس از دیدگاه ملاصدرا»، «بقای نفس در مکتب خراسان: تبیینی از نفس شناسی میرزامهدی اصفهانی، شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله مروارید».

برشی از اثر

به اعتقاد ملاصدرا، نفس در ابتدای پیدایش در عالم ماده، صورتی جسمانی بوده و طی حضور در این عالم، به واسطه حرکتی که در جوهره‌اش دارد، از مراتب معدنی، نباتی و تجرد حیوانی گذر کرده و به مرحله تجرد انسانی می‌رسد. انسان تا هنگامی که در رحم و در مرتبه جنینی است، درجه‌اش از لحاظ مراتب مختلف نفس، درجه نفوس نباتی است. این مرتبه پس از گذشتن از مرحله طبیعت درجات جمادی نفس است. پس نفس در مرتبه جنینی نبات بالفعل و حیوان بالقوه است؛ زیرا هیچ گونه حس و حرکتی (ارادی) ندارد. البته تفاوتی میان این مرتبه از نفس با دیگر نباتات وجود دارد؛ جنین در مرتبه نباتی، بالقوه حیوان است، یعنی فصل ممیز آن از دیگر نباتات، حیوان بالقوه بودن آن است که آن را نوع خاصی مباین با انواع نباتات می‌گرداند. این صورت در اولین مرحله از مراحل تجرّدش به تجرّد برزخی می‌رسد.

در این نوع از تجرد – بر خلاف تجرد محض – هنوز ویژگی‌های اندکی از موجود جسمانی وجود دارد؛ ولی باز هم مانند موجود مجرد از مادی عاری است و نمی‌توان آن را جوهری ماده دانست.

نفس در دومین مرتبه تجردش به تجرد عقلی انسان می‌رسد. به گونه‌ای که نفس به کلی از اوصاف ماده و مادیات بری است. مهم‌ترین برهانی که ملاصدرا بر تجرد عقلانی نفس ارائه کرده، در کلام حکمای قبل از ملاصدرا، مانند ابن سینا نیز آمده است. خلاصه این برهان چنین است که نفس صور کلیات عقلی را درک می‌کند، این صور قابل تجزیه و انقسام نیستند، بنابراین در ماده منطبع نمی‌شوند. نتیجه اینکه نفسی که واجد این صور بسیط و غیر قابل انقسام می‌شود، امری مجرد و غیر جسمانی است. البته به تجرد عقلی و نه برزخی.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...