به مناسبت خجسته زادروز کریمه اهل بیت، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

اعمالی که باعث ورود در بهشت است یکسان نیست؛ بعضی از عمل های خیر باعث می شود انسان به بهشت راه پیدا می کند، بعضی از اعمال خیر سبب می شود که بهشت در اختیار انشان در می‌آید نه او در اختیار بهشت. گاهی به ما می فرمایند: اگر فلان کار خیر را انجام دادید، وارد بهشت می شوید. گاهی می فرمایند: اگر فلان کار خیر را انجام دادی بهشت مال شماست! در صورت دوّم که بهشت برای کسی باشد، انسان حق شفاعت هم دارد که عده ای را به همراه ببرد. راز اینکه وجود مبارک امام هشتم و امام نهم فرمودند: هر کس کریمه اهل بیت فاطمه معصومه (س) را زیارت کند، بهشت مال اوست این است که او اهل ولایت است! اگر کسی پیوند ولائی با دودمان عصمت و طهارت داشت، می کوشد که رایحه ولایت و طعم ولایت در هستی او پدید آید و خود جزء اولیای الهی بشود. اگر کسی جزء اولیاء خدا شد و ولیُّ الله شد، آنوقت دیگر بهشت مشتاق اوست.

در برخی از روایات ما آمده است که بهشت مشتاق سلمان است. اشتیاق بهشت به سلمان بیش از علاقه سلمان به بهشت است. رازش آن است که بهشت محصول عقیده صحیح و اخلاق صحیح و عمل صالح است. و عقیده و اخلاق و اعمال جزء شئون ادراکی و عملی انسان است. اگر بهشت در اثر عقیده و خُلق و عمل است، و اگر عقیده و خُلق و عمل جزء شئون ادراکی و عملی آدم اند‌، پس روح انسان والا که در اثر تحصیل عقیده و اخلاق و اعمال بهشت را می سازد. بهشت مملوک انسانی است که ولیُّ الله است. در جریان دوزخ هم معاذ الله اینچنین است.
مطلب دیگر روایتی است که از وجود مبارک امام رضا (ع) رسیده است که فرمود: اگر کسی خواهرم، کریمة اهل بیت، فاطمة معصومه را عارفاً بِحَقّها زیارت کند، بهشت برای او ثابت است. معلوم می شود کریمه اهل بیت، حقی دارد، بعضی از زائران به حق اش عارف اند، بعضی عارف نیستند. بعضی او را فقط به عنوان خواهر امام و دختر امام و عمه امام می شناسند و زیارت می‌کنند. اینها طرفی از فضیلت و ثواب را می برند اما به ثواب کامل بار نمی‌یابند! بعضی حق این کریمه را می شناسند که امام هشتم فرمود: هر کس خواهرم را عارفاً بِحقّها زیارت کند، بهشت برای اوست.


مطلب بعدی آن که حق حضرت چیست تا انسان آن حق را بشناسد و آن حضرت را با معرفت به حق زیارت کند؟ حقی که می‌توان برای کریمه اهل بیت (س) ثابت کرد از راه های متعدد و گوناگون قابل اثبات است. ولی روشن ترین و ساده ترین راه همان تحلیل عمیق زیارت نامه آن حضرت است. زیارتی که برای معصوم زادگان و امام زادگان آمده دو قسم است: بعضی از معصوم زادگان و امام زادگان زیارت خاصی ندارند. علماء و بزرگان برای زیارت آنها جمله هائی را انشاء می کنند. نظیر ‌آنچه که برای حضرت عبدالعظیم حسنی است که بعضی از علماء زیارت نامه او را تدوین کرده اند. اما زیارتنامه‌ای مانند زیارتنامه حضرت معصومه را امام معصوم انشاء کرده است و از این زیارت چند نکته بر می‌آید: اوّلین آن که وجود مبارک کریمه اهل بیت در سلسله جلیله انبیاء و اولیاء قرار دارد. یعنی وقتی انبیاء (ع) سلسله شان به پایان رسید، اولیای الهی یعنی ائمه معصومین سلسله شان به پایان رسید، نوبت به شاگردان ممتاز ائمه رسید، نوبت به اصحاب خاص ائمه رسید، می بینید وجود مبارک فاطمة معصومه (س) به عنوان یکی از شاگردان و مولِد ائمه (ع) و یکی از اصحاب خاص ایشان مطرح است و وارث همان معارف است. منتها نبوت مال انبیاء است، امامت مال ائمه (ع) است، این کریمه طهارت، معرفت، زهد و عبادت، علم و عقل و سائر ملکات نفسانی را در اثر شاگردی ائمه (ع) و صِحابت ائمه (ع) به دست آورده است.

مطلب دیگر آن که زیارت عبارت از حضور زائر عند المَزرور است. اگر کسی به پیشگاه یک شخصی برود، همین که در مشهد و در محضر او شاهد و حاضر شد، می گویند زیارت کرده است. اصطلاحاً نماز را می گویند: زیارة الله. کسی که اهل نماز است، به حضور خدا رسیده است، یعنی دارد خدا را زیارت می کند. منتها دربارة غیر خدا عنوان زیارت هست، عنوان صلاه نیست. چون عبادت مخصوص ذات أقدس إله است. همان زیارت با همان قداست که مقام ذات أقدس إله است به عنوان عبادت، مخصوص خداست لکن مرحلة ضعیف آن به عنوان زیارت مصطلح برای کسانی که مظاهر اسمای الهی اند، اولیای الهی اند، انبیای الهی اند، مرسلین الهی اند، ائمه الهی اند، همان را ذات أقدس إله به وسیلة انبیاء و اولیاء برای ما مقدّر کرده است که گفت: شما شخص را زیارت بکنید. بنابراین زیارت کردن یک ادب خاص دینی است که اصلش برای ذات أقدس إله است به عنوان عبادت، فرعش که عنوان عبادت ندارد، عنوان پرستش ندارد، فقط عنوان تأدّب است و تکریم و تجلیل برای کسانی که پیام آوران الهی اند هم صادق است. این نشان می دهد که این بی‌بی به چه پایگاهی رسیده است که امام هشتم و امام نهم (ع) هم ترغیب کرده اند که ایشان را زیارت کنید، هم وجود مبارک امامِ رضا(ع) زیارت نامه خاصی مقرر کرده است و هم در این زیارتنامه جمله هائی را تعبیه کرد که نشانه مقام این بانو است.

از اینجا معلوم می شود که زن در اسلام مانند مرد می تواند ولیُّ الله بشود. چه اینکه زینب کُبری (س) به مقام شامخ ولایت الهی بار یافته است. اگر کسی این آئینه را درک کند، غبارها را بر طرف کند، بسیاری از اسرار الهی در آئینه دل جلوه می کند و این راهی است که نگاران مکتب نرفته آن را بهره می برند. اگر درباره رسول اکرم آمده است نگار ما به مکتب نرفت ولی با یک غمزه مسئله آموز چندین مدرّس است، خط ننوشت، پیش معلّمی نرفت، ولی معارف الهی را فرا گرفت، رازش آن است که ذات أقدس إله در درون ما جان را شفاف و آئینه دل را صاف آفرید...البته چه بسا درس خوانده هائی که عالم اند، ولی کشته جهل اند! این جهل در مقابل عقل است. انسان یا عاقل است، یا گرفتار جهالت؛ آن کسی که گرفتار جهالت است یا درس خوانده است، یا درس نخوانده. درس خواندن، "نردبان" تهیه کردن است. از آن به بعد چگونه بهره می برد آن مهم است. و وجود مبارک امام هفتم به شاگردش هشام بن حکم فرمود: اگر عالم شدی، بکوش که عاقل باشی! و این بانو هم عالمه بود، هم عاقله...

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...