کتاب «رویارویی با پاسداران مطلق‌گرایی» [Die moderne auf der anklagebank] نوشته لِشِک کولاکوفسکی [Leszek Kolakowski] با ترجمه خسرو ناقد از سوی نشر نی منتشر شد.

رویارویی با پاسداران مطلق‌گرایی» [Die moderne auf der anklagebank] نوشته لِشِک کولاکوفسکی [Leszek Kolakowski]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، لشک کولاکوفسکی فیلسوف و متفکر لهستانی است. او بیشتر به‌خاطر شناخت و نقد مارکسیسم در دنیا شناخته‌شده بود. برجسته‌ترین اثر او، «جریان‌های اصلی مارکسیسم» نام دارد. کولاکوفسکی در همه بخش‌های فلسفه، از جمله اخلاق، زیباشناسی و الهیات، پژوهش و نقدهایی انجام داد.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «کارکرد فرهنگی فلسفه دست‌یابی به حقیقت نیست، بلکه آشکار کردن «روح حقیقت است»؛ بدین معنا که هرگز نگذاریم اشتیاق به کنجکاوی در ذهن ما فروکش کند، هرگز از پرسشگری بازنایستیم؛ حتی در مورد مسائلی که بدیهی و قطعی به‌نظر می‌آیند، همواره درایت ظاهراً تام و تمام «عقل سلیم انسانی» را به چالش بطلبیم، همیشه فرض را بر این بگذاریم که ممکن است «صورت دیگری» از آنچه ما مسلّم و قطعی می‌پنداریم وجود داشته باشد، و هرگز فراموش نکنیم که هنوز پرسش‌هایی یافت می‌شوند که فراسوی افق دید منطقی دانش قرار دارند و با این حال، اهمیتی تعیین‌کننده برای ادامه‌ی حیات و بقای نوع بشر دارند. فیلسوفان نه بذر می‌کارند و نه چیزی درو می‌کنند، آنان صرفاً زمین را شخم می‌زنند. فیلسوفان حقیقت را کشف نمی‌کنند، ولی ما به آنان نیاز داریم تا ذهن را زنده و قوه‌ی فهم را فعال نگه دارند و در مواجهه با پرسش‌های ما، پاسخ‌های امکان‌پذیر متفاوتی را با ما در میان بگذارند».

کتاب «رویارویی با پاسداران مطلق‌گرایی» توسط خسرو ناقد ترجمه شده و انتشارات نی آن را ۲۷۶ صفحه و به قیمت ۱۹۰ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...