کتاب «سرهم‏‌بندی نکن(ایده‌‏هایی عجیب از فیلسوفان بزرگ تاریخ)» نوشته گری هیدن با ترجمه شهاب‌الدین عباسی توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، این کتاب همان‌طور که از عنوان فرعی‌اش پیداست، به بررسی نظریات عجیبی می‌پردازد که اندیشمندان و فلاسفه مطرح کرده‌اند. ادعای بزرگترین فلاسفه جهان مبنی بر وجود اسب تک‌شاخ، عدد و رقم بودن ذات جهان، تاثیر نداشتن ذهن تاثیری روی رفتار و.... از جمله مباحثی هستند که در این کتاب به آن‌ها پرداخته می‌شود.

گری هیدن، فیلسوف و روزنامه‌نگار مشهور انگلیسی، در این کتاب به سراغ این ادعاهای شگفت‌آور رفته و با زبانی ساده و طنازانه، آنها را بررسی و تشریح کرده است. مثلاً به این موضوعات پرداخته است: چرا نیچه به این نتیجه رسید که خدا مُرده؟ جان لاک بر چه مبنایی معتقد بود پرتقال‌ها پرتقالی‌رنگ نیستند؟ چرا قدیس آگوستین بر این باور بود که نوزادان گناهکارند و مستحق رفتن به دوزخ‌اند؟ چرا شوپنهاور می‌گفت جهان ما بدترین جهان ممکن است؟ کارما و مکافات عمل چیست؟ دن براون بهتر است یا شکسپیر؟ آیا رنج پایانی دارد؟ قمار پاسکال بر سر وجود خدا چه بود؟ و...

پیتر کیو، نویسنده کتاب «آیا روبات می‌تواند انسان باشد؟» درباره کتاب «سرهم‌بندی نکن» نوشته است: کتابی سرزنده و سرگرم کننده. بعضی از فلاسفه بزرگ را در عجیب‌ترین و حیرت‌انگیزترین شکل‌شان نشان می‌دهد.

مترجم اثر نیز پیش‌تر در زمینه تالیف و ترجمه آثار حوزه اندیشه، عرفان و فلسفه نمونه‌های زیادی در کارنامه دارد.

این کتاب با ۲۲۴ صفحه و قیمت ۳۰ هزار تومان منتشر شده است.

ایده مدارس خصوصی اولین بار در سال 1980 توسط رونالد ریگان مطرح شد... یکی از مهم‌ترین عوامل ضعف تحصیلی و سیستم آموزشی فقر است... میلیاردرها وارد فضای آموزشی شدند... از طریق ارزشیابی دانش‌آموزان را جدا می‌کردند و مدارس را رتبه‌بندی... مدارس و معلمان باکیفیت پایین، حذف می‌شدند... از طریق برخط کردن بسیاری از آموزش‌ها و استفاده بیشتر از رایانه تعداد معلمان کاهش پیدا کرد... مدرسه به‌مثابه یک بنگاه اقتصادی زیر نقاب نیکوکاری... اما کیفیت آموزش همچنان پایین ...
محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...