ترجمه ویراست سوم کتاب «ایدئولوژی‌های سیاسی» [Political ideologies : an introduction] نوشته رابرت اکلشال [Robert Eccleshall] و گروهی از نویسندگان با ترجمه محمد قائد توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

ایدئولوژی‌های سیاسی [Political ideologies : an introduction]  رابرت اکلشال [Robert Eccleshall]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه تازه‌عرضه‌شده از این‌کتاب، سومین ویراست آن است که سال ۲۰۰۳ توسط انتشارات راتلج در لندن چاپ شده و یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه فلسفه زندگی» نشر نو است.

مطالب این‌کتاب به قلم ۷ مدرس پیشین و فعلی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه کووینز در بلفاست ایرلند شمالی نوشته شده و مولفانش ایدئولوژی‌های رایج در قرن بیستم را مورد بررسی قرار داده‌اند. پرداخت پژوهشگران موردنظر به این‌ایدئولوژی‌ها، بر جنبه‌های آموزشی و اجتماعی برای تدریس این‌مباحث در دانشگاه تاکید دارد. بنابراین‌ مطالب کتاب پیش‌رو، آموزشی هستند نه جدال سیاسی.

نویسندگان کتاب معتقدند ایدئولوژی‌ها انسان را در درک دنیای اجتماعیِ پیچیده‌ای که در آن زندگی می‌کنند، یاری می‌دهند. ایدئولوژی هم تبیین روابط اجتماعی و سیاسیِ موجود و هم طرحی برای سازمان‌دادن به این روابط است. حتی اگر معتقد باشیم چالش ایدئولوژیک دیگر وجه مشخصه روابط شرق‌-غرب به‌حساب نمی‌آید، قطبی‌شدنِ شمال و جنوب اهمیت بیشتری می‌یابد و نابرابری در ثروت بسیار بیش از هر زمان دیگری است. تا زمانی که چنین باشد، مباحث ایدئولوژیک در باب مزایا و نقایص سیاست‌های دولت‌ها ادامه خواهد یافت و آوردگاه ایدئولوژیک، به جای کوچکتر شدن، گسترش می‌یابد و ایدئولوژی‌ها مشخصه اصلی جهان سیاست باقی خواهند ماند.

مارکس و انگلس دو تن از نخستین کسانی هستند که به تبیین ایدئوژی و جهان‌بینی آن اقدام کردند و نویسندگان این‌کتاب، این‌دو و افکار دیگر اندیشمندانی که پس از آن‌ها به این‌کار پرداختند، مورد معرفی و بررسی قرار داده‌اند.

این‌کتاب ۹ فصل اصلی دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «مقدمه: ایده ایدئولوژی»، «لیبرالیسم»، «محافظه‌کاری»، «سوسیالیسم»، «ناسیونالیسم»، «فاشیسم»، «زیست‌بوم‌گرایی»، «فمینیسم» و «پایان ایدئولوژی».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

انگلس پیش از ورود مارکس در بریتانیا اقامت داشت. در ۱۸۴۵ کتاب شرایط طبقه کارگر در انگلستان را نوشت که شرحی بود مجسم و هولناک از رنجهایی جسمی و ذهنی که سرمایه‌داری صنعتی بر کارگران وارد می‌کرد. انگلس که از خانواده‌ای آلمانی و کارخانه‌دار بود و در منچستر کارخانه ذوب فلز داشت در مطالعات مارکس بر سرمایه‌داری کمکهای ذیقیمتی به او کرد (هرچند ماهیت دقیق رابطه مارکس/انگلس از لحاظ نظریه‌پردازی همچنان مورد اختلاف اهل تحقیق است.) تاثیرگذارترین متن سیاسی محصول کار مشترک آن دو، مانیفیست حزب کمونیست (۱۸۴۸)، اطمینان می‌داد " آنچه بورژوازی تولید می‌کند، قبل از همه، گور آن را خواهد کند. هم سقوط بورژوازی و هم پیروزی پرولتاریا اجتناب‌ناپذیرند." انگلس متنهای مستقلی هم نوشت که سبب گسترش و رواج (و بعضی می‌گویند تحریف) چیزی شد که مارکسیسم نام می‌گرفت. پس از مرگ مارکس در ۱۸۸۳، انگلس در جنبش رو به شکوفاییِ مارکسیستی اهمیت بسیار یافت. در پی ناکامی انقلابهای ۱۸۴۸، لندن مرکز انقلابیون تبعیدی شده بود و در همین شهر در ۱۸۶۴ اتحادیه بین‌المللی کارگران (بین‌الملل اول) که خواستار وحدت بین‌المللی طبقه کارگر بود برپا شد و نطق افتتاحیه مارکس با فراخوان "کارگران جهان متحد شوید!" پایان یافت. این سازمان که تا ۱۸۷۶ دوام آورد عرصه‌ای فراهم کرد برای توسعه و تبلیغ آرا، استراتژی و تاکتیکهای سوسیالیستی، و نیز میدانی شد برای نبرد ایدئولوژیک سفت و سختی بین مارکسیسم و آنارشیسم.

این‌کتاب با ۳۹۴ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۹۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...