کتاب «نبرد مخفی نازی‌ها در ایران: شکست سازمان‌های اطلاعاتی آلمان (۱۹۴۵ – ۱۹۳۹)» [Nazi secret warfare in occupied Persia (Iran) : the failure of the German intelligence services] نوشته‌ی آدریان او. سالیوان [Adrian O'Sullivan] با ترجمه محمد آقاجری از سوی نشر کتاب پارسه راهی بازار نشر شد.

نبرد مخفی نازی‌ها در ایران: شکست سازمان‌های اطلاعاتی آلمان (۱۹۴۵ – ۱۹۳۹)» [Nazi secret warfare in occupied Persia (Iran) : the failure of the German intelligence services] نوشته‌ی آدریان او. سالیوان [Adrian O'Sullivan]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «نبرد مخفیِ نازی‌ها در ایران» یک پژوهش تاریخی جذاب و خواندنی درباره حضور و اقدامات جاسوس‌های آلمان نازی در ایران، در دوره جنگ جهانی دوم است.

آدریان او. سالیوان در کتاب «نبرد مخفی نازی‌ها در ایران» پژوهش تاریخی را با جذابیت قصه‌گویی و روایت‌گری درآمیخته و تاریخ اقدامات جاسوسی آلمان نازی در ایران را به شیوه‌ای جذاب و داستان‌گونه روایت کرده است. متن اصلی کتاب «نبرد مخفی نازی‌ها در ایران» اولین بار در سال ۲۰۱۴ منتشر شده است. مولف در این کتاب بر آن است که، ضمن روایت ماجرای گاموتا و مایر در ایران، نشان دهد که چرا عملیات جاسوسی آن‌ها ناکام ماند و آلمان نازی در این زمینه در ایران شکست خورد و نتوانست کاری از پیش ببرد.

کتاب «نبرد مخفی نازی‌ها در ایران» یک پژوهش و روایت تاریخی نقادانه درباره ناکارآمدی سیستم اطلاعاتی آلمان نازی است و درباره‌ی اینکه چه ضعف‌هایی باعث شدند که جاسوسان آلمان نازی در ایران دستاوردی نداشته باشند و عملیاتشان با شکست مواجه شود. این کتاب از مقدمه، رویدادنگاری و گاهشمارِ وقایعی که در کتاب به آن‌ها پرداخته شده، سرآغازی با عنوان «ماکس و موریتس هویت خود را جعل می‌کنند»، شانزده فصل و مؤخره‌ای با عنوان «ماکس و موریتس خود را متحول می‌کنند» تشکیل شده است.

فصل‌های شانزده‌گانه‌ی کتاب عبارتند از: «نبرد مخفی نازی‌ها در ایران» عبارتند از: «جهانگردان و بازرگانان»، «مهاجمان و اشغالگران»، «طراحان و برنامه‌ریزان»، «جاسوس‌ها»، «آرمان‌گرا و درنده‌خو»، «رقبا»، «استخدام‌کنندگان و مربیان»، «ماکس»، «موریتس»، «سابا»، «چتربازان بر فراز ایران»، «فرانتس، دورا، و برتا»، «آنتون»، «عملیات و عوامل»، «کاستی‌ها و کمبودها» و «ناکامی‌ها».

مروری کوتاه بر کتاب
در هشتم نوامبر سال ۱۹۴۰ میلادی (هفدهم آبان ۱۳۱۹ خورشیدی) دو ستوان اس‌اس، به نام‌های رومن گاموتا و فرانتس مایر، به‌عنوان جاسوس وارد ایران می‌شوند. کتاب «نبرد مخفی نازی‌ها در ایران» شرح ماجرای این دو جاسوس و شرح عملیات جاسوسی آن‌ها در ایران و فرجام ناموفق این عملیات است.

مایر و گاموتا در ظاهر به‌عنوان تاجر به ایران آمدند اما مأموریت اصلی‌شان عملیات مخفی اطلاعاتی در این کشور بود. آن‌ها از طرف سازمان اس‌دی به ایران اعزام شده بودند و باید با کسانی از میان صاحب‌نفوذان و قبایل محلی در ایران ارتباط می‌گرفتند؛ کسانی که به‌نظر می‌آمد می‌شود روی کمکشان برای پیشبرد اهداف آلمان نازی حساب کرد.

کتاب «نبرد مخفی نازی‌ها در ایران» اما نه شرح جاسوس‌بازی‌هایی از نوع رمان‌های جاسوسی، که شخصیت اصلی آن‌ها جاسوسانی هوشمند و تعلیم دیده هستند، بلکه شرح ماجرای یک جاسوس‌بازیِ بی‌برنامه و اقدامات جاسوس‌هایی تعلیم ندیده در کشوری است که دو جاسوس کتاب «نبرد مخفی نازی‌ها در ایران» گویی هیچ شناخت دقیقی از آن نداشته‌اند و با اطلاعات کم و جسته‌گریخته و بدون آموزش‌های کافی و بدون هیچ برنامه‌ی مشخصی وارد آن شده بودند و به همین دلیل، عملیاتشان ناکام ماند و به توفیق دست نیافت.

در بخشی از کتاب «نبرد مخفی نازی‌ها در ایران» می‌خوانیم: «هنگامی که عملیات کسب اطلاعات در خارج مطرح می‌شد، افسران اس‌دی به همان بی‌تجربگی ساده‌ترین تندنویس‌ها یا منشی‌ها بودند: همگی ایشان تازه استخدام شده‌های ناآزموده‌ای بودند که با شتاب و در تاریکی به هدف‌هایی شلیک می‌کردند که آن‌ها را عجولانه سرهم‌بندی کرده بودند. این افراد واقعاً درباره‌ی جهان بی‌نهایت ظریف و پر رمز و راز جاسوسی بین‌المللی چیزی نمی‌دانستند، به‌ویژه هنگامی که با رقبای برگزیده‌ی خود، سازمان اطلاعات نظامی ارتش آلمان نازی (آبور) مقایسه می‌شدند: یعنی جاسوسان خبره‌ی نظامی دریادار ویلهلم کاناریس در کنار لندور کانال در تیرپیتسوفر. چون بیشتر فرماندهان اس‌دی قبلاً به هیچ عنوان تخصص اطلاعاتی نداشتند: آن‌ها افسران سابق پلیس، کارشناسان اقتصاد، روزنامه‌نگار و دانشمند بودند و حتی ۹ نفر از آن‌ها مدرک دکتری داشتند؛ اما وکلا بیشتر بودند – تقریباً یک‌سوم افسران اداره‌ی شش در طول دوره‌ای از کار خود حقوق خوانده بودند.

برخی از این افراد تحصیلات خوبی داشتند، اما به‌سبب سرعت برق‌آسای نازی‌ها در چیرگی بر آلمان و تقریباً همه‌ی قاره‌ی اروپا، به‌سادگی فراموش شد که برخی از آن‌ها در انجام هر کاری که بر عهده می‌گرفتند، خواه سیاسی یا نظامی و نه‌فقط کسب و ارزیابی اطلاعات خارجی، تا چه اندازه بی‌تجربه بودند. برخلاف افسانه‌ی رایج، امروزه اسناد به گونه‌ای مستدل نشان می‌دهد که آلمانی‌ها، از آن پیشوای ناشی گرفته تا رده‌های پایین، در بیشتر جنگ جهانی دوم مسیر خود را بدون برنامه‌ی قبلی به پیش بردند و متفقین چنین نبودند؛ و مطمئناً آلمانی‌ها بودند که نشان دادند دست‌کم در زمینه‌ی اطلاعاتی هر چیزی هستند به‌جز عناصر کارآمد، متشکل و منظمی که تصور عمومی اغلب ایشان را این‌گونه می‌پندارد.

برد مخفی نازی‌ها در ایران: شکست سازمان‌های اطلاعاتی آلمان

جدای از روش‌های هوشمندانه‌ی جنگ برق‌آسای هاینتس گودریان – و تصور قالبی و رایج درباره‌ی سربازان مغرور و جوان گروه طوفان – ماجرایی که در اینجا درباره‌ی اشتباهات و خطاهای فاحش آلمانی‌ها در ایران آشکار می‌شود، نشانگر مجموعه‌ی شگفت‌آوری از بی‌کفایتی آلمانی‌ها، و یادآور بی‌عرضگی «پلیس‌های دست‌وپاچلفتی» است. در میدان اطلاعات و ضداطلاعات سری، افسران اداره‌ی شش بدون دانش، تجربه یا راهبردی درباره‌ی امور اطلاعاتی در خارج وارد نبرد شدند. در نتیجه و البته به‌طور بدیهی، این مردان جوان و بالقوه با استعداد که از هر گونه راهنمایی از سوی مقامات بالاتر بی‌بهره بودند – اساساً با جاه‌طلبی‌های جمعی خود برای پیشی جستن بر آبور و مرامی سخت غیرواقع‌بینانه درباره‌ی برتری نژادی و دشمنی با بلشویک‌ها، و غریزه‌ی بسیار نامعمولی برای صیانت نفس به پیش رانده می‌شدند و پنج سال کوتاهی را که از پیشه‌ی اطلاعاتی آن‌ها بر جای مانده بود، بر باد دادند و ناآگاهانه در ورطه‌ای پر لغزش سکندری می‌خوردند و هنگامی که اوضاع رو به وخامت گذارد، آن‌ها گرچه از نظر آرمانی چنان سرسخت بودند که می‌توانستند از نو آغاز کنند، اما بدیهی است که به گونه‌ای روزافزون روحیه‌ی خود را از دست دادند و نومید شدند تا اینکه در پایان سال ۱۹۴۴، زمانی که آبور سرانجام فروتنانه (و دست‌کم به‌صورت نظری) زیردست آن‌ها شد، کاری باقی نمانده بود که این افراد بتوانند در وقفه‌ی میان رفت‌وآمد به پناهگاه‌های ضد بمب انجام دهند، و تنها می‌توانستند چشم‌به‌راه فرجامی گریزناپذیر بمانند و با تدارک راه‌هایی برای اجتناب از اسارت به‌دست روس‌ها زمان را به بیهودگی بگذرانند.»

آدریان او. سالیوان (Adrian OSullivan) کارشناس سابق اطلاعاتی و مورخ است. او دارای دکترای تاریخ اطلاعات است و در بریتانیا، اروپا، امریکای شمالی و خاورمیانه کار کرده است. از آثار آدریان او. سالیوان می‌توان به کتاب «جاسوسی و ضدجاسوسی در ایران اشغالی: موفقیت سرویس‌های مخفی متفقین، ۴۵ – ۱۹۴۱» اشاره کرد.

کتاب «نبرد مخفیِ نازی‌ها در ایران: شکست سازمان‌های اطلاعاتی آلمان (۱۹۴۵ – ۱۹۳۹)» نوشته‌ی آدریان او. سالیوان با ترجمه محمد آقاجری در ۵۲۰ صفحه و بهای ۴۴۵ هزار تومان از سوی نشر کتاب پارسه راهی بازار چاپ و نشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...