جام جم


در زندان برای زن باردار داعشی لواشک می‌آوردند! | جام جم


بنا بر توضیح فهیمه ایمانی، مجری و کارشناس این برنامه؛ کتاب «مار و پله» درباره شخصیتی به نام مدینه است، یک دختر ۲۴ساله با شوهری معتاد. دو تا بچه دارد و با پول خیاطی زندگیش را می‌گذراند. پسردایی‌اش می‌آید خانه‌شان و به او الگو می‌دهد و می‌گوید کاری به کار همسرت نداشته باش! خیلی روی اختلافاتت زوم نکن؛ من یک گوشی برایت می‌خرم و کمی درگیر فضای مجازی می‌شود. به‌تدریج مطرح می‌کند که عضو کانال‌های داعشی شو. بعد مدینه را به عنوان یک اکانت مرد عضو می‌کند و ادمین کانال‌های داعشی می‌کند. یک روز بهش می‌گوید من می‌خواهم از اینجا بروم و مدینه هم دوتا بچه را برمی‌دارد از ایران می‌رود و وارد دولت اسلامی عراق و شام می‌شود. بخش اعظم این کتاب بازجویی از این خانم است. در ابتدای این نشست، فائقه‌سادات میرصمدی در پاسخ به این سوال که چرا هیچ خبری از شما در فضای مجازی نیست، گفت: ما برای فضای مجازی تربیت نشدیم. من مجبور بودم و انتخابم این بود که از فضای مجازی دور باشم. فقط یک صفحه اینستاگرام دارم که در آن یادداشت‌های جدی می‌نویسم و کمی استوری‌هایی با فضای ادبی که معرفی کارهایم است که به عنوان ویترین به آن نگاه کرده‌ام و صفحه من نیست.در ادامه بخش‌های دیگری از گفته‌های این نویسنده را با هم می‌خوانیم:

نشست نقد و بررسی مار و پله فائقه میرصمدی

من فقط آینه گذاشتم
پژوهشگری موفق است که خودش در اثر هیچ باشد؛ حتی در اصول یادگیری گزارش‌نویسی معتقدم من امروز که رفتم در خیابان باران می‌بارید ربطی به بیننده و شنونده ندارد؛ سنگ ببارد به او چه ربطی دارد، سوژه و موضوع مهم است؛ این که چه کسی، کی کجا رفته سراغ چه کاری اصلا مهم نیست. در گزارش‌های من هم اصلاً نیست که من چطوری رفتم و به آنجا رسیدم. من فقط دوربین/ آینه را بردم گذاشتم جایی که شما نمی‌دیدید. مهم‌ترین کار یک ژورنالیست این است که تور خوبی را پهن کند برای بهترین ماهی‌ها. من برای جذب کسی که می‌خواهد مطلب من را بخواند هیچ دستاویزی جز تیتر ندارم. برای کسی که بخواهم بکشانمش سمت خواندن کتاب هیچ چیزی جز عنوان کتاب ندارم.

باید این مملکت را درست کنیم
من با همه کاستی‌هایی که در کشورم دیده و خودم را مسئول می‌بینم و شما را مسئول می‌بینم معتقدم ما باید این مملکت را درست کنیم با همه کاستی‌ها، نمی‌توانم بپذیرم که اتفاقات بدی در زندان‌های ما می‌افتد. از نویسنده‌های بزرگ جبهه خودمان به من گفتند که مواظب باش خانم میرصمدی انگ حکومت بهت نخورد! من دارم برای این مملکت کار می‌کنم. یکسری قوانینی وجود دارد بهش می‌گویید حکومت؛ بهش می‌گویید دولت. من اصلا با این عبارات کاری ندارم؛ من افتخار می‌کنم به کشورم. من نویسنده این مملکتم اما آن کسی که دروغ می‌گوید باید خجالت بکشد.

من این طنز را دیدم
مدینه حالش بد بوده. شش ماهه که باردار بوده هنوز در زندان بوده آن کسی که مسئولیتش ۳ درجه بالاتر از بازجو هست، می‌گوید به این میوه خشک و لواشک برسانید؛ باورتان می‌شود؟ یا برای بچه‌اش اسباب‌بازی بگیرید. کسی که در مظان اتهام به این بزرگی است. ما در سال ۹۶ از نظر امنیتی، اتهام و تهدید بزرگ‌تری از پیوستن به داعش نداشتیم چون بزرگ‌ترین تهدید اطراف ما چه در غرب و چه در شرق کشور داعش بود؛ یعنی بدترین کسی که می‌توانستیم دستگیر کنیم ایشان بود؛ شما فکر می‌کنید به همچین کسی لواشک برسانند؟ در حالی که در خانه خودش همچین شرایطی را نداشته. با این تبلیغات امروز اگر بخواهیم راجع بهش حرف بزنیم همه می‌گویند طنز است ولی من این طنز را دیدم.

هیچ‌کس را داغ و درفش نمی‌زنند
ما در زندان‌های ایران شکنجه نداریم. من رفتم و دیدم کسی را شکنجه نمی‌کنند. طرف به آن چیزی که به اعمال و اقدامات خودش دارد شکنجه می‌شود. مثل این که آن دنیا خدا بیکار نیست آتش درست کند. خداوند هیچ‌کس را آنجا داغ و درفش نمی‌زند. همه از اینجا با خودمان می‌بریم. همین اتفاق در زندان‌های اطلاعات می‌افتد؛ بله، بازجویی سنگین است. سوال و پرسش سنگین است؛ تعداد ساعت‌های زیادی پشت سرهم باید جواب بدهند؛ باید حرف دقیق بزنند؛ اینها سختی‌های آن اقداماتی است که انجام داده‌اند.

از تجربه موفق این کتاب استفاده کنید
من از سیستم عملیاتی اطلاعاتی کشور خواهش می‌کنم از تجربه موفق این کتاب استفاده کنند و اجازه بدهند پرونده‌ها منتشر شود. هیچ اتفاق بدی نمی‌افتد. مردم نسبت به چیزی که نمی‌شناسند، می‌ترسند اما وقتی آشنا می‌کنید این نگرانی از بین می‌رود. چون شما اطلاع نمی‌دهید از بیرون هرکسی هر چه بگوید باور می‌کنند. این کتاب بدون تبلیغ، بدون این که نویسنده‌اش به آن الصاق شود، بدون این که توضیح داده بشود، بدون این که سوژه‌ای وسط باشد با ۴۰۰ صفحه که خواندنش واقعاً مصیبت است، در عرض سه سال به چاپ ششم رسید. یعنی این که موضوع اطلاعاتی، موضوع جاسوسی-پلیسی، تکفیری و اقوام برای مردم جذابیت دارد. شما اشتباه می‌کنید اگر فکر می‌کنید که پاساژ پالادیوم تهران برای مردم جذاب‌تر از روستاهای بلوچستان است.

بلوچ را بشناسیم
متاسفانه همیشه نگاه به قومیت در کشور ما به لحاظ امنیتی و سیاسی و فرهنگی، تهدید بوده و نگاه فرصت نداشته‌ایم. ما به واسطه این کتاب داریم بلوچ را می‌شناسیم. می‌فهمیم که اینها چطوری وارد ایران شدند، چطوری دور هم زندگی می‌کنند، مهمانی‌شان چطوری است. چطور مهمان‌نوازی می‌کنند. اینها طوری برای مهمان احترام قائلند که اگر یک نیروی امنیتی کشور را مهمان یک خانواده قاچاقچی بلوچ کنید مهمان در امان است. من باید یک قصه‌ای روایت کنم که برای مخاطب معمولی ناآشنا است. مخاطب معمولیِ کتاب، نه زن بلوچ را می‌شناسد، نه تفکر تکفیری را و نه اهل سنت را و نه آن کسی که او را دستگیر کرده...

کل مصاحبه یک هفته طول کشید
این کتاب خیلی ظرفیت فیلم‌شدن دارد. وقتی در مدیوم نوشته جذاب هست اگر در قالب فیلمنامه قرار بگیرد و فیلم ساخته بشود جذاب‌تر هم هست. من خیلی به اسمش فکر کردم. دیدم که زندگی مدینه همه‌اش عین مار و پله است. همش مدام می‌رود هی نیش می‌خورد و برمی‌گردد به خانه اول. من چند روز با این خانم دیدار کردم بعد مصاحبه کردیم و حرف‌های‌مان را زدیم. کل مصاحبه یک هفته طول کشید. یک نویسنده بزرگ که برای کتاب‌هاش صف می‌بندند، به من گفت مواظب باشید انگ حکومتی بهتان نزنند! من مملکتم را دوست دارم. ایراد دارد؟ من تهدید نشدم و هیچ اتفاق بدی برایم نیفتاد ولی جالب است که داعشی‌ها کاری به من نداشتند؛ داخلی‌ها به من کار داشتند!

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...