خود را برای فیلمسازی آماده کنید! | الف


سینما هنری است که از دل یک فعالیت جمعی بیرون می‌آید، اما این جمع توسط یک فرد رهبری و هدایت می‌شود؛ کسی که هم باید به مدد ذهنش روایتی بصری را طراحی کند و توسط ابزاری که همکارانش در دست دارند، به هیأت تصویر درآورد. چنین فردی را که به عنوان کارگردان می‌شناسیم، همان‌قدر که در عرصه اندیشه باید ورزیده باشد، در عرصه رهبری و هدایت دیگران نیز باید صاحب تجربه و قدرتمند عمل کند.

استیون لوئنستاین [Stephen Lowenstein] 8 گفت‌وگو فیلم اول من» [My first movie : twenty celebrated directors talk about their first film

کسی که هم نیاز به تجربیاتی ذهنی و درونی شده دارد و هم نیاز به پشت سر گذاشتن تجربه‌هایی جمعی که به مدد آن دشواری‌های پیش رو تسهیل کند. شاید به همین خاطر است که برخلاف دیگر هنرها، آن دسته از کسانی که فاقد روحیه کار جمعی هستند و اصولا آدمهایی عزلت‌گزین که در ارتباط با دیگران دچار مشکل هستند، نمی‌توانند در زمینه ساخت فیلم توفیق چندانی پیدا کنند.

خواندن خاطرات فیلمسازان، از جنبه‌های مختلفی می‌تواند برای علاقمندان سینما و فیلمسازی سودمند باشد. استیون لوئنستاین [Stephen Lowenstein] نیز با درک اهمیت چنین مسئله‌ای، از منظری متفاوت، کتاب «فیلم اول من» [My first movie : twenty celebrated directors talk about their first film] را براساس خاطرات فیلمسازان نامدار تدارک دیده است. این کتاب با ترجمه بسیار خوب وازریک درساهاکیان (که یکی از مترجمان با اعتبار و مجرب حوزه سینماست) توسط نشر هرمس به بازار آمده است.

ماجرا از آن جا آغاز می‌شود که استیون لوئنستاین که برای ساخت نخستین فیلمش (یک کار کوتاه)، در کسوت کارگردان، رهبری یک گروه پنجاه یا شصت نفره را برعهده می‌گیرد. پیش از شروع پروژه او دچار این ترس و اضطراب است که چگونه باید این افراد را که همه چشم به او دارند تا خواسته‌هایش را به اجرا دربیاورند هدایت کند؟

این تجربه که هراس آور جلوه می‌کند، به شکلی که آموزه‌های بسیاری دارد توسط او پشت سر گذاشته می‌شود. با این ایده که وقتی کاری کوچک در مقیاس فیلم او تا این اندازه تجربه‌های تازه و آموزنده برایش داشته است؛ پس فیلمهای اول فیلمسازان بزرگی که آثاری شاخص و ماندگار در سینما ساخته‌اند تا چه اندازه می‌تواند از قسم آموزه‌ها داشته باشد؟

این ایده جرقه‌ای می‌شود برای انجام گفتگوهایی با فیلمسازان نام آشنای جهان سینما تا در آن از تجربه نخستین فیلم خود و همچنین نخستین روزهای ایستادن در پشت دوربین در مقام یک کارگردان بگویند. نامه‌های او به فیلمسازانی از چهارگوشه دنیا، با پاس مثبت فیلمسازانی مشهوری روبه‌رو شده است. البته برخی از هم که استیون لوئنستاین علاقه زیادی به حضورشان داشته، به دلایل مختلف نتوانسته‌اند دعوتش را قبول کنند همانند استیون اسپیلبرگ که با اعلام عدم حضور خود در این پروژه ایده او را ستوده است.

کتاب با بیست گفتگو که با بیست فیلمساز منتشر شد و استقبال از آن به حدی بود که جلد دومی نیز برای تدارک دیده می‌شود که در آن نیز ده گفتگو با ده فیلمساز انجام شده است.

اما ترجمه فارسی کتاب حاضر دربرگیرنده هشت گفتگو از جلد نخست این مجموعه است. گفتگوهایی که می‌توان گفت به هشت تن از معروف‌ترین فیلمسازان حاضر در این مجموعه انجام شده است. البته این به بدان معنا نیست که دیگر فیلمسازان چهره‌هایی کم‌اعتبار یا گمنام بوده‌اند، اما هشت فیلمساز مورد اشاره کسانی هستند که آثارشان در میان علاقمندان سینما در ایران شناخته‌شده‌تر محسوب می‌شود: الیور استون، کن لوچ، برادران کوئن، پدرو آلمودووار، آنگ لی، برتران تاورنیه، مایک لی و آنتونی مینگلا.

استراتژی استیون لوئنستاین در این گفتگوها رفتن به سمت و سویی بوده که گفته‌های فیلمسازان سه جنبه از تجربه ساخت نخستین فیلمشان را پیش روی خواننده قرار دهد: «شنیدن داستان پشت پرده‌ی ساخته شدن یک فیلمِ بخصوص از زبان سازنده‌ی آن فیلم؛ درک شخصیت کارگردان و تجربه‌ی شخصی ساخته شدن آن فیلم، که یعنی درنظر گرفتن کارگردان مربوطه به صورت انسان، و نه افسانه؛ و سرانجام، واگویی همه‌ی بصیرت‌های فنی و علمیِ شخصِ کارگردان، که می‌تواند برای کسی که قصد فیلمسازی دارد، و خوانندگانِ علاقه‌مند، مفید باشد.»

چنین رویکری که توسط مولف اتخاذ شده، باعث شده مخاطبِ علاقمند به فیلمسازی نکاتی بسیار کاربردی درباره تجربه‌های اجرایی در حین کارگردانی نخستین ساخته‌شان که برخی بین اغلب فیلم اولی‌ها مشترک است، آشنا شود. نکات می‌توانند دربردارنده مسائل مهمی در پیش تولید فیلم تا هنگام فیلمبرداری و حتی بعد از آن باشد؛ همانند نحوه جذب سرمایه (که برای هر فیلم اولی یک چالش بزرگ محسوب می‌شود)، نحوه صرفه‌جویی در هزینه‌های تولید (چرا که به اغلب فیلم اولی‌ها سرمایه محدود و اندکی اختصاص می‌یابد)، نحوه مدیریت سر صحنه فیلم و تعامل با عوامل تولید (چراکه امکان دارد زیر دستان یک فیلم اولی افرادی باتجربه‌تر و با سن و سالی بالاتر باشند ) و... در این کتاب گفتگوکننده و گفتگوشونده‌ها تنها به طرح مسائل و چالش‌ها بسنده نکرده‌اند، درواقع هر جا سخن از مشکلات کرده‌اند، راهکارهای مقابله با آنها را نیز فراموش نکرده‌اند.

فیلم اول کارنامه فیلمساز، از جنبه‌های گوناگونی دارای اهمیت کلیدی‌ست، موفقیت تجاری و هنری آن می‌تواند نقش تعیین کننده‌ای در ادامه حیات حرفه‌ای یک فیلمساز جوان داشته باشد؛ بنابراین استفاده از تجربیات دیگران به خصوص کسانی که با موفقیت از این مرحله عبور کرده‌اند، می‌تواند باعث شود پاره‌ای مسیرهای اشتباه پیموده شده، توسط این طیف از علاقمندان فیلمسازی دوباره پیموده نشود. به عبارت دیگر خواندن چنین کتابی می‌تواند به ما کمک کند تجربه‌های اشتباه را تکرار نکرده و از تجربیات موفق دیگران هم بهره بگیریم. به عبارت دیگر خواننده کتاب با مطالعه این گفتگوها با چگونگی ساخت فیلم نخست این کارگردان‌ها‌ و مشکلاتی که در این بین با آنها روبه‌رو شده بودند آشنا می‌شود از آنجایی که گفتگو کننده خود یک فیلمساز غیرحرفه‌ای و در واقع در حکم علاقمندی برای آشنایی و موانع کار فیلمسازی است؛ با اشرافی قابل توجه به سراغ نکاتی کلیدی رفته است و توانسته در این زمینه نکاتی سودمند را از این فیلمسازان بیرون بکشد، بنابراین کتاب، همانند یک منبع آموزشی مناسب برای فیلمسازان کارکرد دارد.

البته این کتاب تنها به کار علاقمندان فیلمسازی نمی‌آید، بلکه کسانی که به سینما علاقه دارند نیز در آن نکات خواندنی و جذاب بسیاری خواهند یافت، نکاتی که در هیچ دانشگاهی تدریس نمی‌شود و تنها از زبان حرفه‌ای‌ها و فیلمسازان موفق سینما می‌توان شنید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...