کتاب «ایبسن و فلسفه: جستارهایی درباره هدا گابلر» [Ibsen's Hedda Gabler : philosophical perspectives] توسط نشر خوب منتشر شد که در آن برخی از فیلسوفان معاصر به تحلیل نمایشنامه «هدا گابلر» نشسته‌اند و نقد زندگی مدرن توسط ایبسن از مباحث آنهاست.

ایبسن و فلسفه: جستارهایی درباره هدا گابلر» [Ibsen's Hedda Gabler : philosophical perspectives]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر خوب کتاب «ایبسن و فلسفه: جستارهایی درباره هدا گابلر» با ویراستاری کریستین یسدال [Gjesdal, Kristin] را با شمارگان هزار نسخه، ۳۸۳ صفحه و بهای ۱۱۵ هزار تومان منتشر کرد. این کتاب مجموعه مقالاتی است با سرویراستاری ریچارد الدریج که توسط مترجمانی چون صالح نجفی، مهدی نصراله زاده، جواد گنجی، مهدی حبیب زاده، نسترن فتحی، مریم تدین و بهزاد آقاجمالی به زیور طبع آراسته شده است.

هنریک ایبسن، یکی از برجسته‌ترین و تابناک‌ترین چهره‌ها در تاریخ ادبیات نمایشی در سطح جهان است. او به سال ۱۸۹۰ نمایشنامه‌ای به نام Hedda Gabler را نوشت که از همان دوران بدل به یکی از جنجالی‌ترین نمایشنامه‌ها شد. وجوه برجسته اجتماعی و نقدهای گزنده ایبسن از اخلاقیات جامعه معاصرش در نمایشنامه «هدا گابلر» به عنوان یکی از واقع‌گراترین درام‌های تاریخ شناخته شود. بسیاری از منتقدان نیز شخصیت هدا در این نمایشنامه را به عنوان یکی از نقش‌های بزرگ دراماتیک در تئاتر معرفی کرده‌اند و عموم بازیگران زن در سراسر جهان برای محک زدن توانایی‌های خود در عرصه بازیگری آرزوی ایفای این نقش را دارند.

اما «ایبسن و فلسفه» مجموعه مقالاتی است درباره این نمایشنامه جنجالی. هدا گابلر از منظر جنبه‌های نمایشی، ساختار دراماتیک، نگاه اجتماعی (درگیری‌های طبقه متوسط اروپا)، جامعه‌شناختی (پرداختن به زنان به عنوان شخصیت اصلی یک نمایشنامه) و نیز از منظر فلسفی نمایشنامه‌ای تأثیرگذار و پر راز و رمز است.

در این کتاب که به قلم چند تن از پژوهشگران برجسته تئاتر و ایبسن‌شناسان سرشناس تألیف شده، نویسندگان به بررسی فلسفی و تجزیه و تحلیل زیروبم این اثر نمایشی پرداخته‌اند و در این میان تنها به خود اثر محدود نشده‌اند و با فراتر رفتن از آن، به لایه‌های واژه‌شناسی و یا حتی بررسی اجراهای گوناگون نوع پرداخت معنایی آنها به چالش کشیده‌اند.

پایه نظری این نوشته‌ها نظریات متفکران بزرگی نظیر، تئودور آدورنو، فردریش نیچه و افلاطون است. به همین دلیل، مخاطبان این کتاب فقط شیفتگان ادبیات نمایشی جهان نیستند، بلکه تمام کسانی‌اند که به فلسفه، هنر، تئاتر، ادبیات، جامعه‌شناسی، مطالعات زنان و… علاقه‌مندند و در پایان می‌آموزند که هدا گابلر تنها یک نمایشنامه نیست، جهانی است فلسفی.

عناوین مقالات و اسامی نویسندگان آنها به قرار زیر است:

«فلسفه‌ورزی با ایبسن: مقدمه ویراستار» نوشته کریستین یسدال (ترجمه صالح نجفی و مریم تدین). یسدال دانشیار فلسفه در دانشگاه تمپل و استاد پاره وقتِ فلسفه در دانشگاه اسلو است. به قلم کتاب‌ها و مقالات متعددی به رشته تحریر درآمده است. او همچنین ویراستار بخش فلسفه قرن نوزدهم دانشنامه فلسفی استنفورد و یکی از ویراستاران کتاب «راهنمای کمبریج هرمنوتیک» است.

«نیست انگاری و ملال در هدا گابلر» نوشته لئوناردو لیسی (ترجمه مهدی نصراله زاده). او دانشیار مرکز علوم انسانی در دانشگاه جانز هاپکینز است و نویسنده مقالات متعدد درباره ایبسن، استریندبرگ، کنراد، ریلکه، ادن و… به قلم کتاب‌هایی نیز منتشر شده است.

«آنجا که هدا می‌میرد: اهمیت مکان» نوشته سوزان ال فیگن (ترجمه بهزاد آقاجمالی و نسترن فتحی). فیگن پژوهشگر مهمان فلسفه در دانشگاه تمپل است. او در حال حاضر مشغول کار روی کتابی است درباره فلسفه تئاتر. فیگن از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ ویراستار مجله «زیبایی شناسی و نقد هنر» بود و از ۱۹۷۷ تا ۲۰۰۳ مدرس دانشگاه میسوری کانزاس.

«هدا گابلر و کاربردهای زیبایی» نوشته تامس استرن (ترجمه صالح نجفی و جواد گنجی). استرن مدرس ارشد فلسفه در دانشکده فلسفه دانشگاه لندن است. علایق پژوهشی او عبارتند از: فلسفه آلمانی در قرن‌های نوزدهم و بیستم و فلسفه تئاتر و درام. او نویسنده کتاب «فلسفه و تئاتر» است.

«زخم‌های زندگی مدرن: هدا گابلر در منشور آدورنو» نوشته فروده هلاند (ترجمه صالح نجفی). هلاند استاد ادبیات اسکاندیناویایی در دانشگاه اسلو است و از سال ۲۰۰۵ مدیر مرکز مطالعات ایبسن بوده است. او سردبیر کتاب «ایبسن در میان فرهنگ‌ها» و ویراستار مجله «مطالعات ایبسن» است.

ایبسن و فلسفه: جستارهایی درباره هدا گابلر» [Ibsen's Hedda Gabler : philosophical perspectives]

«زندگی‌ام همچون تفنگی پر بر جای مانده بود: عاملیت و نوشتار در هدا گابلر» نوشته آرنولد واینستین (ترجمه مهدی حبیب زاده). نویسنده این مقاله استاد ممتاز ادبیات تطبیقی ادنا و ریچارد سالامون در دانشگاه براون است.

«فلسفه، تئاتر و عشق؛ هدا گابلر ایبسن و ضیافت افلاطون» نوشته کریستین بیس (ترجمه جواد گنجی). بُیس استادیار گروه فلسفه و از اعضای دانشکده شکولزآنرز دانشگاه ایالتی می‌سی‌سی‌پی است. او دکترای فلسفه را در سال ۲۰۱۰ از دانشگاه شیکاگو دریافت کرد. او در حوزه زیبایی شناسی، تاریخ فلسفه تحلیلی متقدم و اندیشه ویتگنشتاین تخصص دارد.

«کلماتِ هدا: کار زبان در هدا گابلر» نوشته توریل موری (ترجمه مهدی حبیب زاده). موری استاد ادبیات و مطالعات زبان‌های رومی تبار جیمز بی. دوک است و استاد ادبیات انگلیسی، فلسفه و مطالعات تئاتر در دانشگاه دوک و مدیر مرکز فلسفه، هنر و ادبیاتِ دوک است.

«علیه تفسیر؟ هدا و خودِ اجراگر» نوشته کریستن ای. شپرد – بار (ترجمه بهزاد آقا جمالی و نسترن فتحی). نویسنده این مقاله استاد زبان انگلیسی و مطالعات تئاتر در دانشگاه آکسفورد و عضو کالج سنت کاترین آکسفورد است. مقالات و کتاب‌های او درباره ایبسن، درام مدرن و علوم بینارشته‌ای مشهور است.

«دو هفت تیر و اوراقی چند: مرد اغواپیشه کیرکگور و گامبیِ هدا» نوشته فرد راش (ترجمه صالح نجفی). راش در دانشگاه نوتردام آمریکا فلسفه تدریس می‌کند. او نویسنده کتاب‌هایی چون «آیرونی و ایده‌آلیسم» و ویراستار راهنمای کمبریج نظریه انتقادی، است.

«نگاه ایبسن به تاریخ و زندگی: هدا گابلر از منظری نیچه‌ای» نوشته کریستین یسدال (ترجمه مهدی نصراله زاده).

در بخشی از مقدمه ویراستار بر کتاب آمده است: «نمایشنامه هدا گابلر و شخصیت اصلی‌اش جان به لب رسیدگیِ انسان قرن نوزدهم را با مهار دقیق عناصر درام و با شعری برخوردار از دقتی سرد ثبت کرده و به همین جهت همواره فیلسوفان را از زمان خود ایبسن تا زمانه ما مجذوب خود کرده است. تئودور آدورنو این موضوع را در قطعه‌ای از کتاب «اخلاق صغیر» بخش «حقیقت درباره هدا گابلر» بدین گونه جمع بندی می‌کند: اینکه هدا حتی وقتی با سنگدلی با عمه پیر یوگن، یعنی یوله خانم رفتار می‌کند بازهم قربانی است، قربانیِ سرکوب شدن هنر و زیبایی در مسلخ اخلاقیات و راه و رسم زندگی خرده بورژوایی.»

مجموعه‌‎ «از چشم فلسفه» نشر خوب با نگرشی فلسفی تحلیلی به آثار شاخص ادبیات داستانی و ادبیات جهان می‌پردازد. هر عنوان از این مجموعه بر یک رمان یا نمایشنامه مهم تاریخ ادبیات و هنر متمرکز است. دبیر این مجموعه مهدی صابری است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...