«هانری کُربن؛ آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی» نوشته داریوش شایگان با ترجمه باقر پرهام به چاپ نهم رسید.

هانری کُربن؛ آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی داریوش شایگان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، این کتاب که از سوی نشر فرزان روز به چاپ رسیده، فشرده‌ای از سیر و سلوک معنوی هانری کربن در عالم تفکر ایرانی در مدت نیم قرن پژوهش اوست.

در بخشی از این اثر چنین می‌خوانیم:

«کربن در سیر و سلوک خویش در طلب آدمی در وادی جان، دستاوردهای شخصی مهم هم دارد. آبشخور این دستاوردها در ژرفای اندیشه ایرانی-اسلامی نهفته است اما وی با بهره‌گیری از این آبشخور، به بازاندیشی آن می‌پردازد و در بازاندیشی‌ها آن‌چنان خوب با اندیشه‌ها هم‌ذات می‌شود که گویی مشکل عمده عرفان ایرانی سرانجام به درد هجران وجودی هر بیگانه‌ای که در طلب فرشته خویش است، تبدیل می‌گردد...»

بخش‌بندی‌های کتاب به شرح زیر است:

«کتاب اول: زائری از غرب»، «کتاب دوم: از دائره نبوت تا دائره ولایت»، «کتاب سوم: از اصالت ماهیت تا اصالت وجود»، «کتاب چهارم: از تمثیل عرفانی تا رویداد آن در درون» و «کتاب پنجم: از عشق انسانی به عشق ربانی».

«هانری کُربن؛ آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی» در ۵۴۸ صفحه و با قیمت ۱۸۰ هزار تومان در دسترسی علاقه‌مندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...