"نصر حامد ابوزید"، قرآن‌پژوه و متخصص اندیشه‌های ابن عربی کتابی درباره این عارف بزرگ اسلامی نوشته است که با نام "چنین گفت ابن‌ عربی" به فارسی ترجمه و منتشر شده است. 
   
این کتاب از شش فصل تشکیل شده است: از جاهلیت تا ختم ولایت، دیالکتیک پیدا و پنهان، بندهای مکان و فشارهای زمان، دیدار با ابن رشد، پیدایی هستی و مراتب تاویل شریعت: دیالکتیک ظاهر و باطن.

 این کتاب که ترجمه "کذا تکلم ابن عربی" است، با 400 صفحه، شمارگان 22000 نسخه و قیمت 4500 تومان توسط نشر "نی" در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است. «ابوبکر محمّد بن علی بن محمّد بن احمدبن عبدالله بن حاتم طائی» از عارفان بزرگ است. وی در سال 560 ه.ق در شهر مورسیای اسپانیا به‌دنیا آمد. از جمله مشهورترین القابش الشّیخ‌الاکبر، و محی‌الدّین‌ است، به ابن‌افلاطون و ابن‌سُراقه (در اندلس) هم معروف بود، و در شرق به ابن عربی شهرت دارد.

ورود رسمی ابن عربی به تصوف در سنّ 21 سالگی یعنی در سال 580 ه.ق روی‌ داد، ولی او به‌زودی و در زمانی اندک بلندآوازه شد و مشایخ زمانش به دیدار او شتافتند. محی‌الدّین آثاری گران‌سنگ و پرارزش در شاخه‌های مختلف حکمت و علم پدیدآورد، تصوف را به نوعی فلسفه تبدیل‌کرد و در نوشته‌هایش عقاید و باورهای بسیاری از مکاتب را تبیین و تفسیر کرد. فتوحات مکیه، فصوص‌الحکم، دیوان ابن عربی، ترجمان‌الاشواق و شرح آن، از مهم‌ترین آثار وی است.

اهمیت اندیشه ابن عربی از این روست که پختگی و پروردگی اندیشه اسلامی را در حوزه‌های گوناگون فقه، الهیات، فلسفه، تصوف، تفسیر قرآن، علوم حدیث، علوم بلاغت، لغت به نمایش می‌گذارد.

نویسنده این کتاب، نصر حامد ابو زید، در ژوئیه 1934 میلادی در یک از روستاهای شهر طنطا در غرب مصر به دنیا آمد. وی در 1972 لیسانس زبان و ادبیات عربی و در سال 1977 فوق لیسانس خود را از دانشکده ادبیات قاهره دریافت کرد. در 1981 دکترای خود را در همان رشته و از همان دانشگاه با تحقیق در باب "تأویل قرآن در نظر ابن عربی" دریافت کرد.

روش عقلی در تفسیر (رساله فوق لیسانس) 1982، فلسفه تأویل، بررسی تأویل قرآن از نظر  ابن عربی (رساله دکتری) 1983، معنای متن 1990، نقد خطاب دینی 1992، متن، سلطه، حقیقت‌: اندیشه دینی در بین اراده شناخت و سلطه 1995، اندیشه در دوران تکفیر 1995، خطاب و تأویل 2000، از آثار این نویسنده است.

ابوزید بعد از اینکه با برخی مخالفت‌ها در مصر روبه‌رو شد، در سال 1995 به دعوت دانشگاه لیدن به هلند رفت و در سمت استادی این دانشگاه و عضو شورای علمی دائره‌المعارف قرآن کریم به فعالیت پرداخت.

"محمد راستگو"، مترجم این کتاب نیز عضو هیأت علمی دانشگاه کاشان است. 

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...