رمان «خاله‌بازی» نوشته بلقیس سلیمانی توسط انتشارات ققنوس به چاپ نهم رسید.

خاله‌بازی بلقیس سلیمانی به چاپ نهم رسید

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌رمان، اثری واقعگرا بر پایه خاطرات یک زن تحصیل‌کرده است که به تأثیر درونیات واقعی او بر زندگی اطرافیانش می‌پردازد و نویسنده درباره‌اش گفته است: «خاله‌بازی» اولین‌رمان من بود که به نشر ققنوس دادم. رمان در دهه ۷۰ نوشته شده منتها چاپ نشد. پس از آن که رمان «بازی آخر بانو» توسط این‌ناشر چاپ شد، «خاله‌بازی» هم سال ۱۳۸۷ به چاپ رسید.

رمان‌های «شب طاهره»، «آن مادران، این دختران»، «بازی آخربانو» و مجموعه داستان «پسری که مرا دوست داشت» و سرگذشتنامه «نام کوچک من بلقیس» دیگر کتاب‌هایی هستند که این‌ناشر از بلقیس سلیمانی چاپ کرده است.

سلیمانی در «خاله‌بازی» نسلی را بازخوانی می‌کند که جهان و بنیادهایش را دیگرگون می‌ساخت؛ نسلی که نقش‌های ازلی را ابدی نمی‌خواست.

داستان این‌رمان درباره دو دوست هم‌دانشگاهی قدیمی به نام‌های ناهید و حمیرا است که پس از سال‌ها به هم می‌رسند. ناهید از زندگی خود می‌گوید و مخاطب وارد خاطراتش می‌شود؛ خاطراتی از مردی به نام مسعود و زنی به نام سیما و گرداننده زندگی آن‌ها که ناهید است. این‌رمان، همان‌طور که از عنوانش بر می‌آید، بازی ناهید با هَوو، همسر و فرزندان همسر و در نهایت با خودش است که بی‌شباهت به خاله بازی نیست؛ اما روایتی که ناهید تعریف می‌کند نتیجه متفاوتی را در ذهن حمیرا ایجاد می‌کند که نشان می‌دهد ناهید آن‌چنان که می‌نماید، نیست.

این کتاب در چاپ نهم با قیمت ۲۸ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...