چاپ دوازدهم «سوگ مادر» اثر زنده‌یاد شاهرخ مسکوب، به کوشش حسن کامشاد توسط نشر نی منتشر شد. این اثر ادای دین شاهرخ مسکوب به فداکاری‌های مادرش است.

سوگ مادر شاهرخ مسکوب

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر نی دوازدهمین چاپ کتاب «سوگ مادر» اثر زنده‌یاد شاهرخ مسکوب را با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، ۱۲۸ صفحه و بهای ۴۰ هزار تومان منتشر کرد. چاپ یازدهم این کتاب نیز بهار امسال با شمارگان ۷۷۰ نسخه و بهای ۲۴ هزار تومان منتشر شد. نخستین چاپ این کتاب سال ۱۳۸۶ با شمارگان ۱۶۵۰ نسخه و بهای ۱,۸۰۰ تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

زنده‌یاد شاهرخ مسکوب عاشق مادرش بود. به گفته خودش مادرش را بیش از دوست داشتن می‌پرستید و این احساس در جای‌جای نوشته‌هایش نمود دارد. پدرش وقتی که مسکوب ۱۶ ساله بود درگذشت و یک هفته پس از آن نیز برادر کوچک مسکوب دارفانی را وداع گفت. مادر باید این دو داغ را تحول می‌کرد و پسر و دو دختر کوچک خود را به سامان می‌رساند.

مسکوب برای نخستین بار در اسفند ۱۳۳۳ توسط رژیم مرتجع پهلوی دستگیر شد. به گفته خودش در زندان فقط دو چیز او را زنده نگه می‌داشت، یکی مادرش و دیگری یاد دوستش مرتضی کیوان که در مهر همان سال تیرباران شده بود. او در این باره نوشته است: «در روزهای که زیر شکنجه بودم، فقط این دو تا نگاهم می‌داشتند، یکی زنده و دیگری مرده و امروز هر دو تاشان مرده‌اند. ولی پاهای روح من وقتی بلایی بیشتر از طاقتم نازل می‌شود، همچنان روی همین دو پایگاه است.»

به دلیل فدارکاری مادر، شاهرخ مسکوب احساس می‌کرد باید نسبت به مادر ادای دین نماید اما اجل مهلتش نداد. حسن کامشاد پس از وی سعی کرد دین او به مادرش را با چاپ آنچه مسکوب در دفترهای خاطرات و نوشته‌های دیگرش درباره مادر نگاشته بود ادا کند. این کتاب حاصل همان تلاش است که در جای‌جای آن می‌توان حس لطیف و غمگین و عاشقانه یک فرزند نسبت به مادر را یافت.

مسکوب درباره مادرش جملات درخشانی دارد. او در یکی از دست‌نوشته‌های خود که در این کتاب نیز منتشر شده، چنین نوشته بود: «من در تن مادرم زندگی کردم و اکنون او در اندیشه من زندگی می‌کند. من باید بمانم تا او بتواند زندگی کند. تا روزی که نوبت من نیز فرا رسد، به نیروی تمام و با جان سختی می‌مانم. امانت او به من سپرده شده است. دیگر بر زمین نیستم، خود زمینم و به یاری آن دانه‌ای که مرگ در من پنهانش کرده است باید بکوشم تا بارور باشم.»

جمله دیگر او چنین است: «مادرم… بیشتر از هر کسی در من اثر کرده بود، در ساخت اخلاق یا روحیه‌ام… او بدون اینکه خودش بداند یا اصلاً به این فکرها بیفتد، شالوده هویت من بود.»

................ هر روز با کتاب ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...