نادر ابراهیمی را می‌توان یکی از پرکارترین نویسندگان عصر حاضر نامید. نویسنده‌ای در حوزه‌های مختلف ادبی، از تصویرگری کتاب کودک گرفته تا رمان و مجموعه داستان. شهرت نادر ابراهیمی در به‌کاربردن «جملات قصار» در داستان‌هایش است؛ از جملات حکیمانه گرفته تا شاعرانه و عاشقانه.

یک عاشقانه‌ی آرام نادر ابراهیمی

سینه‌ آثار نادر ابراهیمی نیز از نشان افتخارات بی‌بهره نبوده‌ است. افتخارات جوایز ایرانی و خارجی. از جمله می‌توان به جایزه "براتیسلاوا" و نیز جایزه‌ تعلیم و تربیت "یونسکو" اشاره کرد و از کتاب کودکی گفت که عنوان برگزیده‌ کتاب کودک سال ایران را به خود اختصاص داده است.

کتاب‌های داستانی نادر ابراهیمی همیشه جایگاه ویژه خود را درمیان خوانندگان داشته و دارد، آنچنان که بعد از فوت او در سال 1387، برخی آثار وی همچنان جزو پرفروش‌های کتاب باقی مانده‌اند. به طور کلی در همه‌ی آثار نادر ابراهیمی، حقیقتی موج می‌زند که می‌تواند ذهن خواننده را به سمت آرامش سوق دهد. صداقتی که درلابلای کلمات نادر ابراهیمی است، خواننده را به عشق مؤمن می‌کند و باعث می‌شود خواننده به حقیقت عشق‌ورزیدن، اعتماد کند و این تاثیرگذاری از ایمان نویسنده سرچشمه‌ می‌گیرد که هرآنچه را می‌نویسد باور دارد.

«یک عاشقانه‌ی آرام» عنوان یکی از همین آثار از این نویسنده‌ ایرانی است؛ رمانی گفت‌وگو محور؛ کتابی که قصد دارد باز هم از عشق بگوید؛ داستانی که نویسنده می‌اندیشد شاید آخرین اثری باشد که در آن سن وسال می‌تواند به عشق خود پیش‌کش کند. «یک عاشقانه‌ی آرام» شروع بسیار خوبی دارد؛ شروعی که همه چیز در آن موجب می‌شود ذهن خواننده روی داستان متمرکز شود و تصور می‌شود تا انتها با سرعت پیش برود. اما به همان سرعت ریتم داستان کند می‌شود. بخش هایی از داستان ریتم تندتری دارد؛ مثلا در قسمت‌هایی که «گیله مرد» اخراج می‌شود؛ زندانی می‌شود و فرزندش را از دست می‌دهد.

«یک عاشقانه‌ی آرام» به بیان عشق در کنار درگیری‌های سیاسی می‌پردازد. داستان «یک عاشقانه‌ی آرام» به انقلاب سال 1357 اشاره دارد. مردم به مشاغل جدیدی روی می آورند و کم‌کم زندگی روال عادی خود را پیش می‌گیرد.

در «یک عاشقانه‌ آرام» بار قصه، خیلی کمتر از سطح توقع مخاطب است. بی شک مخاطبِ یک رمان، توقعش خواندن داستانی جذاب و پر از قصه و اتفاق است. در «یک عاشقانه‌ی آرام» بیشتر به دیدگاه و نظرات نویسنده پرداخته شده و گهگاهی وقایعی جسته و گریخته بیان می‌شود. تکرار نکات و اطناب در روایت از حوصله‌ی مخاطب خارج است؛ به طوری‌ که با حجم کمتری از کلمات نیز نوشتن این رمان امکان ‌پذیر می‌شده. نکته مهمی که در خوانش رمان دست‌انداز ایجاد می‌کند، نثر و زبان سنگین و شعرگونه‌ آن است. استفاده از افعال و ادبیات قدیمی، پس و پیش‌کردن اجزای جمله و بیش از حد شعاری نوشتن رمان، از دید مخاطب پوشیده نمی‌‌ماند و باید علاقمند به شاعرانگی بود تا جذب داستان شد.

شخصیت‌پردازی در داستان به سمت تیپ رفته است؛ شخصیت‌هایی بی‌عیب و نقص و سفیدِ سفید. از آن‌جایی که با یک داستان واقع‌گرایانه مواجه هستیم، به‌کاربردن شخصیت‌های این‌گونه ممکن است با منطق مخاطب داستان جور در نیاید؛شخصیت‌هایی که مابه‌ازای بیرونی آن را نمی‌توان در بین انسان‌های عادی پیدا کرد. شخصیت اصلی با نام «گیله مرد» در ظاهر معلمی است که می‌خواهد شاعری کند؛ اما هرگز نتوانسته یک شعر ناب بسراید. اما همین معلم، درونی نامعلوم دارد که برای مخاطب ناشناخته می‌ماند.

داستان پایانی خوش دارد. عشقی که همیشه تازه است و با سالمندیِ زن و مردِ داستان تازگی خود را از دست نمی‌دهد؛ زوجی که در کنار یکدیگر با خوشبختی پا به سن می‌گذارند و هم‌چنان در پی زنده نگه‌داشتن عشقشان باقی می‌مانند.

«یک عاشقانه‌ی آرام» داستانی است که پیچیدگی‌های «آتش بدون دود» را ندارد و به آرامی روایت می‌شود.

ایبنا

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...