مروری بر یک تجربه تاریخی | الف


نه تنها انسانها بلکه جوامع در برابر یک تصمیم کلیدی قرار می‌‌گیرند: انتخاب گزینه سخت با هزینه‌های کوتاه مدت اما با فواید زیاد در بلندمدت یا انتخاب گزینه آسان با منافع کم در کوتاه مدت ولی زیان زیاد در بلندمدت. پوپولیسم به معنی انتخاب دومی است و وقتی انتخاب جمعی یا انتخاب سیاسی گزینه دوم را بپذیرد، گفته می‌شود پوپولیسم حاکم شده است. در سطح فردی نیز افراد می‌توانند درس بخوانند، تلاش کنند، رنج کارآفرینی را بر خود هموار کنند تا در بلندمدت درآمد خوبی داشته باشند یا در کوتاه مدت خوشگذرانی کنند و به دزدی دست بزنند اما در بلندمدت با زندان و زندگی نکبت بار مواجه شوند.

تورم و اخلاق» [Fiat money inflation in France; how it came, what it brought, and how it ended اندرو دیکسون وایت Andrew Dickson White]

کاملا روشن است که افراد به شکل عقلانی گزینه اول را ترجیح می‌دهند اما واقعیت آن است که شرایط اجتماعی می‌تواند طوری شود که همه به سمت گزینه دوم کشیده شوند. انسانها دوست دارند هم خدا را داشته باشند و هم خرما را. هم کار زیاد نکنند و هم با زندگی مرفه روبرو شوند. انسانها دوست دارند همیشه میانبر بیابند و این تمنای یافتن میانبر می‌تواند چنان وسوسه انگیز شود که کل حیات یک ملت را تهدید کند.

اگر باور نمی‌کنید حکایت کشور فرانسه را در «تورم و اخلاق» [Fiat money inflation in France; how it came, what it brought, and how it ended اثر اندرو دیکسون وایت Andrew Dickson White] بخوانید. ببینید کشوری که روشنگری را ایجاد کرد و اولین انقلاب را رقم زد چگونه به دام مهلکه ای می‌افتد که با هزینه زیاد و تجربه تلخ می‌تواند به زحمت از آن رها و خلاص شود. کتاب تورم و اخلاق می‌خواهد نشان دهد که چگونه در یک مقطع از زمان تصور می‌شد ایجاد نقدینگی می‌تواند میانبری برای ایجاد رونق باشد. دولت فرانسه به پشتوانه اموال و املاک تملیکی از کلیسا بی‌مهابا اوراقی منتشر کرد که کارکردی شبیه پول داشت و در عمل موجب شد تا نقدینگی در آن کشور چنان رشد کند که تورم مهارگسیخته شود. وقتی تورم بالا می‌گیرد فشار برای رشد نقدینگی شدیدتر می‌شود و این سیکل باطل آنقدر ادامه می‌یابد تا عقلها سرجایش برگردد و افراد بفهمند که باید این حلقه شوم را بشکنند.

صرف خواندن و دانستن تجربه تورم در فرانسه در سال 1789به تنهایی ارزشمند است اما آنچه آن را ارزشمندتر کرده شناخت فرآیندی است که نظام سیاستگذاری آن را به این دام کشاند. نگارنده به خوبی ادله موافقان و مخالفان را شرح می‌دهد و نشان می‌دهد چگونه وسوسه یافتن یک میانبر برای داشتن بودجه بیشتر برای دولت، افراد عاقل و حتی فرهیخته را فریفت و آنها را به دام طرفداری و جانبداری از چیزی کشاند که بعدها خطا بودنش بسیار واضح می‌نمایاند. خواندن این حکایت درس آموز است از این جهت که چگونه ذینفعان در سیاست گذاری وسوسه می‌کنند تا سیاستگذاران به خطا بیفتند.

در کشور ما نیز همیشه کسانی در نزد مسئولان بودند که می‌گفتند کنترل بودجه لازم نیست و استقراض از بانک مرکزی اشکال ندارد و رشد نقدینگی موجب نگرانی نیست و فقط کافی است تا نقدینگی به درستی هدایت شود. سیاست گذاران و تصمیم گیران راحت طلب نیز این تحلیل را جذابتر از توصیه کسانی قلمداد می‌کردند که بر انضباط مالی، رعایت استقلال بانک مرکزی و عدم فشار به بانکها پافشاری می‌کردند. نتیجه غلبه توصیه گروه اول این شد که ایران در زمره بالاترین تورمهای جهان قرار دارد و به لحاظ ماندگاری تورم نسبتا بالا رکوردشکن است.

پیامد تاسف بارتر و مخرب‌تر تورم آن است که وقتی شرایط تورمی می‌شود سوداگری به کارآفرینی ترجیح داده می‌شود. مترجم [سیدحسن دیباج] به خوبی این معنا را در مقدمه عمیقی که بر کتاب نوشته تذکر داده است. کارآفرینی کار سخت و دشواری است اما سوداگری یعنی تحصیل دارایی و انتفاع از تفاوت قیمت به دلیل بی ثباتی اقتصاد کلان و بدون تحمل هرگونه زحمت و مرارت. روشن است که توسعه اقتصادی تنها با کارآفرینی ممکن می‌شود و هیچ کشوری تنها با سوداگری توسعه نمی‌یابد. فضای تورمی و بی ثباتی اقتصاد کلان افراد را در دوراهی کارآفرینی و سوداگری به سمت سوداگری سوق می‌دهد و این وخیم ترین پیامد تورم است که کمتر به آن پرداخته می‌شود. دقیقا به همین دلیل است که مهار تورم پیش شرطی برای حرکت به سمت توسعه اقتصادی است و نمی توان با وجود تورمهای شدید و بی ثباتی‌های اقتصاد کلان به توسعه دست یافت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...