کمدی انسانی [The Human Comedy]. نخستین رمان ویلیام سارویان1 (1908-1981)، نویسنده‌ی امریکایی، که در 1944 منتشر شد. واقعیت این است که تا آن زمان نویسنده در داستان کوتاه درخشیده بود، خصوصاً با مجموعه‌ی مشهور «جوان جسور با طناب پرنده». قهرمان اصلی کمدی انسانی، که از تابلوهای پی‌درپی تشکیل شده است، اعضای خانواده‌ی مکولی2اند و ماجرا در ایتاکا3 شهر کوچک امریکایی، و در دوران جنگ جهانی دوم می‌گذرد.

کمدی انسانی [The Human Comedy] خلاصه رمان ویلیام سارویانWilliam Saroyan

خانم مکولی، که با چهار فرزند بیوه شده است، در چشم آنان هم پناهگاه است و هم الگو و راهنما. او که امانت‌دار یاد پدر است، آن کارگر ساده اما مرد «بزرگ» را می‌بیند که در وجود پسران کوچکش زنده می‌شود -یا بهتر بگوییم، به زندگی ادامه می‌دهد. اولیس4 چهارساله، که زندگی روزمره هنوز در نظرش ماجرایی بی‌پایان است، نگاهی شگفت‌زده به دنیا می‌افکند و از همین سن خودداری و ایجازی در گفتار نشان می‌دهد که وجه متمایز خردمندان است.

هومر5 چهارده ساله، قهرمان واقعی رمان است. او که دانش‌آموزی شیطان و زیرک است باید، بعد از مدرسه، برای کمک به گذران خانواده، به کارِ رساندنِ تلگرام‌ها بپردازد. این کار موقعیتی است تا آن نوجوان خشونت واقعیت‌های دردآور زندگی را کشف کند: سوگ‌های ناشی از جنگ، فحشا، می‌خوارگی، نومیدی. گذار مصیبت‌بار به بزرگسالی زخم‌های بسیاری در قلب جوان او بر جای خواهد گذاشت؛ قلبی که درس خانم مکولی را تماماً ضبط کرده است: «سعی کن همه‌ی کسانی را که بر سر راهت قرار می‌گیرند دوست بداری».

پس6 خواهر بزرگتر، نمونه‌ی زنانگی نوشکفته است: زیبا و شجاع و نوازنده‌ای آموخته است و رؤیای همه‌ی سربازانی را تجسم می‌بخشد که در جبهه می‌جنگند تا روزی بتوانند خانواده‌ای تشکیل دهند که حضور زنی چون پس، یا چون دوست او ماری آرنا7 همسر مارکوس8 برادر بزرگ بس، آن را روشن سازد. مارکوس که او نیز به خدمت خوانده شده است، زندگی‌اش را در راه تأمین حق خوشبختی برای هم‌میهنانش فدا می‌کند. در طول این تابلوها، ساکنان دیگر آن شهر کوچک ظاهر می‌شوند که بینشی گرم از جهان به هومر می‌بخشند، اما در همان‌حال، برگشت‌ناپذیری سرنوشت بشر را به او می‌نمایانند: آقای گروگان9 کارمند پیر تلگراف، که تنها الکل به او امکان پایداری می‌دهد و تنها امیدش مردن بر سر کار است؛ تامس اسپانگلر10 رئیس اداره‌ی پست، کودک‌مردی که عشق، تقریباً به رغم خودش، او را تماماً ارضا خواهد کرد؛ لایونل11 ده‌ساله، دوست صمیمی اولیس، کم‌عقل چون کودکی خرد اما سرشار از عاطفه‌ای هوشیارانه.

این اثر که نیایشی است در حق نیکی و عشق و وطن، ممکن است در برخی مواقع سخت ملایم به نظر آید، اما ملاحظاتی ظریف و درست، نفخه‌ی واقعی برادری بشری، آرامش تزلزل‌ناپذیر و ایمان به فضایل زمین و خانواده موجب می‌شود تا کمدی انسانی روند حماسه‌ی نمونه‌ای را در پیش گیرد؛ حماسه‌ی «بهترین بخش». زیرا می‌توان به همراه نویسنده چنین اندیشید که «عشق جاودانه است [حال آنکه] تنفر هرلحظه می‌میرد».

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش


1. William Saroyan 2. Macauley 3. Ithaca 4. Ulysse
5. Homere 6. Bess 7. Mary Arena 8. Marcus 9. Grogan
10. Thomas Spangler 11. Lionel

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...