جامعه‏‌شناسی فقدان و اگزیستانسیالیسم انتقادی | هم‌میهن


«رنج» و فهم آن را اغلب یا در روایت‌های روانشناختی خوانده‌ایم یا در حکایت‌های ادبی. امین بزرگیان اما در کتاب «مسئله رنج» از منظر جامعه‌شناختی به آن پرداخته که البته با سویه‌هایی از خوانش‌های فلسفی به‌ویژه رویکردهایی اگزیستانسیالیسمی از رنج گره می‌خورد و معرفت‌شناسی خاص خلق می‌کند.

امین بزرگیان «مسئله رنج

واقعیت این است که مسئله یا تجربه‌ای مثل رنج، فقدان، فاجعه، مرگ و سوگ در ساحت وجودی آدمی، در وجدان و درونیاتش ریشه دارد و فهم و شناخت آن، شاخه‌ای از یک رشته علمی نیست. شاید هیچ‌چیز به اندازه رنج که ابژه و سوژه را به یگانگی می‌رساند، راه به فهم بینارشته‌ای ندهد. به قول نویسنده کتاب، آنچه ما را به حرف زدن در مورد رنج و هر شکلی از تألمات روحی می‌کشاند، نه داشتن دانشی خاص، بلکه دارایی مشترک همه ما یعنی خود رنج و اقرار به معرفت‌ناپذیر بودن آن است.

«مسئله رنج» در عین اینکه سوژه خود را در جستارهایی نظریه‌مند صورت‌بندی می‌کند اما در عین حال برآمده از تجربه زیسته و شخصی نویسنده هم هست. درواقع هم حاصل درک است، هم درد. دردی که نگارنده آن را زیسته و بعد به آنها اندیشیده. امین بزرگیان به‌صراحت می‌گوید: «کتاب به‌معنای کامل کلمه حاصل خون دل است؛ هم از حیث محتوای کار که درباره رنج و فقدان است، هم از حیث نگارش که بسیار زحمت و مرارت برد. زمستانی در اوایل قرنطینه کووید بود که نوشتن آن را شروع کردم و اوایل کشتار غزه به ناشر تحویل دادم.» درواقع کتاب نه‌تنها راوی مسائل مؤلف آن است که در میانه‌ی دو کشتار وسیع نوشته شده و طبیعتاً مالامال از احساس درماندگی و تمنای جستن راهی برای گریز است.

به گفته بزرگیان: «اغراق نیست اگر بگویم بیش از 10 بار بازنویسی شد و باز هم احساس می‌کنم ناتمام است و چیزی کم دارد. برخلاف کتاب‌های قبلی، احساسم این بود که این متن چیزی برای از دست‌دادن ندارد و مراقب این نیست که جایی بایستد که نمی‌خواهد؛ بی‌پروا نوشتم و برای بیان مسئله‌ام محدوده‌ای حس نکردم. متن اما کُند پیش می‌رفت، خاطراتی را زنده می‌کرد و با نویسنده درگیر می‌شد.

تنها چیزی که بدان وفادار بودم این بود که جان‌مایه‌ی اصلی کار را مسائل شخصی‌ترم پنهان نکند: رنج پدیداری است برآمده از زندگی اجتماعی ما با تمام نهادها و ساختارهای ذهنی و عینی‌اش. کتاب «مسئله رنج» متنی است درباره جامعه‌شناسی فقدان یا به‌تعبیر دیگر اگزیستانسیالیسم انتقادی.»

درباره موضوع‌هایی چون رنج و فقدان که عمیقاً به وجدان و درونیات آدمی مربوط‌اند، معرفت به‌گونه‌ای ویژه رخ می‌نمایاند. در این موارد، ذهن نظمی نامنظم و جست‌وجویی در همه اطراف و اکناف را طلب می‌کند. آگاهی، شکلی جنون‌آمیز به خود می‌گیرد و هر آنچه در دسترس است؛ از کتاب، فیلم، هنر، مذهب، ادبیات، حکمت عامیانه و... به میان می‌آید.

وقتی از «رنج» حرف می‌زنیم، گمان بر این است که از پزشکی، سلامت و روانشناسی سخن می‌گوییم اما رنج تنها تجربه جسمی و روانی نیست. امروزه مفهوم رنج دیگر تحت استیلای گفتمان پزشکی و فیزیولوژیکی یا روانپزشکی و پیامدهای نوروتیکی تعریف نمی‌شود، بلکه مفهوم درد و رنج فراتر از ابعاد بدنی و فردی همواره حامل جوانب تاریخی و اجتماعی و در عین حال سیاسی و ایدئولوژیک است که فهم آن نیازمند بررسی ساخت‌ها و عاملیت‌های فردی و اجتماعی است. آنچه این کتاب را در پرداخت به مسئله رنج متمایز می‌کند، نگاه جامعه‌شناختی به آن است که برآمده از این ایده و نگرش است که رنج پدیده‌ای اجتماعی است؛ چیزی که از آن به «رنج اجتماعی» تعبیر می‌شود.

این بدان معناست که رنج فرآیندی اجتماعی است و ارتباطی درهم‌تنیده با موقعیت تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی دارد. رنج‌ها، هرچند بشری و عمومی‌اند، به‌گونه‌ای خاص و اجتماعی ساخته و ادراک می‌شوند به‌عنوان مثال، در اینجا و این زمان رنج مرگ عزیزانم را چگونه می‌فهمم؟ چه چیزهایی به آن معنا می‌دهند و در ارتباط با آن هستند؟ این حرف بدین معناست که همواره مفصل‌بندیِ میان رنج و جامعه مهم است و ‌باید رنج‌ها را براساس یک موقعیت اجتماعی و سیاسی انضمامی مورد توجه و بررسی قرار ‌داد.

مطالعات درباره رنج، امروزه بخش لاینفکی از مطالعات انسان‌شناختی و جامعه‌شناختی ـ چه در سطح دانشگاهی و چه توسط محققان مستقل و غیردانشگاهی ـ است و می‌تواند معرفی شیوه‌ها و نمونه‌هایی از این مطالعات باشد. امین بزرگیان در کتاب «مسئله رنج»، نه در گفتار و جستار مستقل اما در گفتار مرتبط، به واکاوی تجربه رنج می‌پردازد. «رنج‌آگاهی»، «رنج فقدان پدر و مادر»، «رنج مرگ خود»، «رنج از دست دادن دوست»، «سوگواری»، «رنج ملال»، «رنج بی‌خوابی»، «رنج به یاد آوردن» و «رنج دوری از خانه»، مسئله رنج را در ساحت‌های متنوع و متفاوتی بررسی می‌کند.

روایت جستارگونه این گفتارها هم به خوش‌خوان شدن متن‌ها کمک می‌کند و درنهایت نویسنده در یک «پس‌گفتار» با عنوان «طرحی برای جامعه‌شناسی رنج»، گفتارهای خود را جمع‌بندی می‌کند. آنچه در وهله نهایی قرار است که در این کتاب تبیین شود، توجه به مفهوم «رنج اجتماعی» است؛ رنج اجتماعی به‌مثابه یک موضوع میان‌رشته‌ای که سعی می‌کند هر چه بیشتر به تجربه افراد در حیات اجتماعی‌شان نزدیک شود تا بتواند تصویر کامل‌تری از جامعه را که مدام پنهان می‌شود عرضه کند.

مفهوم رنج اجتماعی، امکان شناخت دقیق‌تر و جزئی‌تر رنج‌های افراد را به نسبت رشته‌های مرسوم دانشگاهی فراهم می‌کند. یعنی این امکان را می‌دهد تا به درک بهتری از مصائب و رنج‌های فردی هر طبقه و گروه اجتماعی دست پیدا کند. در جهان و جامعه‌ای که فاجعه، فقدان و سوگ، انسان امروز را دچار نوعی استیصال و درماندگی ممتد کرده، مطالعه این کتاب و فهم جامعه‌شناختی-وجودی رنج می‌تواند هم راهی به فهم، هم جهت مواجهه تاب‌آورانه با رنج بگشاید.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...