کتاب «جامعه‌شناسی هنر: گزیده آثار» [The sociology of art : a reader] ویراست «جرمی تنر» [Tanner Jeremy] با ترجمه «حسن خیاطی» به‌ عنوان منبعی برای دانشجویان هنر و تاریخ هنر، منتشر شد.

جامعه‌شناسی هنر: گزیده آثار» [The sociology of art : a reader]  جرمی تنر» [Tanner Jeremy]

«جامعه‌شناسی و هنر دوستان خوبی نیستند». این جمله پی‌یر بوردیو فیلسوف، جامعه‌شناس و مردم‌شناس فرانسوی است. این تنها یکی از دیدگاه‌هایی است که به دشواری رابطه این دو رشته اشاره می‌کند. نوشته‌های جامعه‌شناختی درست مانند نوشته‌های زیبایی‌شناسی و تاریخ هنر، در قلمرو نوظهور جامعه مدنی شکل گرفتند. در هر دوی این گفتارها، در این باره بحث می‌شد که پیشرفت‌های اقتصاد تنظیم نشده بازار چگونه این قلمرو را تحت سلطه فزاینده خود گرفته و آن را مخدوش کرده بود و چگونه الگوهای سازمان اقتصادی، نظم اخلاقی را مختل کرده، انسجام اجتماعی را از بین برده و انسانیت را به ضمیمه‌ای تک‌بعدی از «قفسی» سرمایه دارانه و مکانیکی و عقلانی شده فروکاسته بود. بنابراین چرا هنر و جامعه شناسی جفت ناجوری هستند؟ این‌ها مباحث آغازین جامعه‌شناسی هنر: گزیده آثار است.

کتاب جامعه شناسی هنر:گزیده آثار پس از بررسی دیدگاه‌های نظریه پردازان کلاسیک جامعه شناسی درباره هنر، از طریق پرداختن به آثار اصلی و تأثیرگذار جامعه شناسی، به چهار حوزه مهم در جامعه شناسی هنر می پردازد: تولید اجتماعی هنر، جامعه شناسی هنرمند، موزه ها و برساخت اجتماعی فرهنگ والا، تحلیل شکل زیبایی شناختی و ویژگی خاص هنر.

جرمی تنر مدرس هنر و باستان شناسی (یونان و روم) در کالج دانشگاه لندن، در این اثر می‌کوشد ضمن معرفی این آثار برگزیده، در بافتی تاریخی، به بررسی رابطه جامعه‌شناسی و تاریخ هنر نیز بپردازد. او ریشه های این دو رشته و سیر رشد آنها را واکاوی و در نهایت تلاش می‌کند تا بین این دو رشته گفت‌وگویی سازنده برقرار کند.

تنر معتقد است این اثر، مقدمه‌ای برای آشنایی دانشجویان با گرایش‌های نظری اساسی در جامعه شناسی هنر، از منابع قرن نوزدهم آن در مارکسیسم تا صاحب‌نظران معاصر، فراهم می‌آورد. این متون بخشی از مباحث اصلی جامعه شناسی هنر و بهترین مأخذ برای آگاهی از مباحث نظری معاصر بین تاریخ هنر و جامعه شناسی هنر هستند.

متون برگزیده تنر، پنج بخش دارد که هر کدام حوزه‌های کلیدی را در جامعه شناسی هنر بررسی می‌کند: دیدگاه‌های نظری کلاسیک مارکس، وبر، زیمل و دورکیم؛ تولید اجتماعی هنر؛ جامعه شناسی هنرمند؛ دیدگاه های جامعه شناختی درباره فرهنگ والا و موزه ها و رهیافت‌های جامعه‌شناختی به سبک و شکل زیبایی‌شناختی هر بخش با شرحی مقدماتی و کوتاه آغاز می‌شود. این شرح‌ها درباره رهیافت‌ها و موضوعات اصلی جامعه شناسی هنر در هر کدام از آن حوزه‌هاست و در آنها به خصوص تلاش می‌شود تا تمایز رهیافت‌های جامعه‌شناختی با رهیافت‌های اصلی تاریخ هنر مشخص شود و حوزه هایی برای همکاری این دو رشته و بهرمندی آن‌ها از بینش‌های عمیق‌تر یکدیگر نشان داده شود.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

به طور کلی گسستن از قراردادهای موجود و موارد تجلی آنها در ساختار اجتماعی و دست‌ساخته‌های مادی، از یک طرف دردسر هنرمند را افزایش و تیراژ اثرش را کاهش می‌دهد؛ ولی همزمان آزادی او را برای گزینش بدیل‌های غیر قراردادی و فاصله گرفتن از کردارهای مرسوم افزایش می‌دهد. در چنین شرایطی می‌توان هر اثری را ماحصل گزینش بین این دو حالت در نظر گرفت: یا آسودگی و موفقیت ناشی از پایبندی به قراردادها یا دردسر و گمنامی ناشی از پایبند نبودن به قراردادها. بدین ترتیب، می‌توان تجربه ها و ویژگی‌های موقعیتی و ساختاری ای را بررسی کرد که هنرمندان را به سمت و سوی خاصی می‌کشاند. (ص. ۱۷۸)

این کتاب برگزیده ای از متن های اساسی رشته جامعه‌شناسی برای دانشجویان هنر و دانشجویان تاریخ هنر است. همچنین برای دسترسی دانشجویان به منابع اصلی در هر بخش جزئیات کتاب‌شناسی کاملی نیز ارائه شده است.

جامعه‌شناسی هنر: گزیده آثار را انتشارات علمی و فرهنگی در ۵۰۰ صفحه و شمارگان یک‌هزار نسخه چاپ و روانه بازار کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...