کتاب «قدرتهای جهان مطبوعات همراه با وقایع‌نگاری یک شکست؛ بازتاب آخرین سالهای رژیم شاه در دوازده روزنامه بزرگ جهان» [Powers of the Press: The World's Great Newspapers] نوشته مارتین واکر [Martin Walker] با ترجمه محمد قائد توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شد.

قدرتهای جهان مطبوعات همراه با وقایع‌نگاری یک شکست؛ بازتاب آخرین سالهای رژیم شاه در دوازده روزنامه بزرگ جهان» [Powers of the Press: The World's Great Newspapers] نوشته مارتین واکر [Martin Walker

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌ترجمه سال ۱۹۸۳ توسط انتشارات پیلگریم در آمریکا چاپ شده است.

نسخه‌ای که هم‌اکنون چاپ شده، در واقع چاپ سوم و ویراست دوم ترجمه محمد قائد از «قدرتهای جهان مطبوعات» محسوب می‌شود که این‌مترجم درباره آن تذکر می‌دهد مورد مهم مطبوعات غربی که در این‌کتاب به آن اشاره نشده روزنامه ایندیپندنت است که سال ۱۹۸۶ در لندن تاسیس و سال ۲۰۱۶ به پایگاه اینترنتی تبدیل شد. ویراست پیشین این‌کتاب سال ۷۱ منتشر شده است. قائد می‌گوید در ویراست دوم، بسیاری از ارقام مالی را به خاطر این‌که بدون تبدیلبه نرخ ثابت،‌ معنای چندانی ندارند،‌ کنار گذاشته است.

این‌کتاب پیدایش،‌ رشد و توسعه تحریریه ۱۲ روزنامه بزرگ جهان در ۵ قاره را روایت می‌کند و همه سختی‌ها و گرفتاری‌هایشان را هم برای مخاطب تشریح می‌کند. نکته مهم دیگر درباره این‌کتاب، این است که کارنامه این ۱۲ روزنامه درباره تحولات ایران پیش از انقلاب را از زمان برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در سال ۱۳۵۰ تا زمان پیروزی انقلاب و انقراض سلطنت پهلوی را بررسی می‌کند.

قائد توضیحات مفصلی درباره کتاب دارد که در قالب یادداشت‌هایی در ابتدای کتاب درج شده‌اند. او می‌گوید پس از سقوط رژیم شاه، مقاله‌ها و اظهارنظرهای مختلفی در مطبوعات غرب منتشر شد که در آن‌ها گفته شده بود روزنامه‌های غربی به‌خاطر ارائه تصویر نادرست از دولت محمد مصدق مقصرند چون اگر از شاه حمایت نمی‌کردند و از دولت مردمی مصدق حمایت کرده بودند، شاید کار ایران به انقلاب نمی‌کشید. این‌مترجم و پژوهشگر همچنین، در بیان تناقض‌ها و منفعت‌طلبی‌های رسانه‌های غربی می‌گوید سال‌ها پس از کودتای ۲۸ مرداد، تاریخ‌نگاران نتوانسته‌اند به تصویر واحدی درباره این‌واقعه برسند و بر سر آن به توافق برسند.

مارتین واکر نویسنده این‌کتاب، در دانشگاه‌های آکسفورد و هاروارد تحصیل کرده و سال ۱۹۷۲ کار خود را در روزنامه گاردین آغاز کرده است. او از ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۸ گزارشگر دائمی این‌روزنامه در مسکو بود و در همین‌دوره کاری، خبرنگار سال جایزه مطبوعات بریتانیا شد. سپس جایزه روسی کروکودیل را به خاطر فعالیت به‌عنوان بهترین گزارشگر خارجی دریافت کرد. او ریاست دفتر نمایندگی روزنامه گاردین را در واشنگتن را هم در کارنامه دارد. این‌چهره رسانه‌ای سه رمان و چند کتاب درباره مسائل سیاسی بریتانیا هم در کارنامه دارد و در شبکه‌های تلویزیونی زیادی به‌عنوان کارشناس و مهمان گفتگو و مصاحبه کرده است.

او در کتاب پیش‌رو، ۱۲ روزنامه‌ای را بررسی کرده که به گفته‌اش، مجموع‌ای نخبه از نام‌هایی بسیار آشنا در چند کشور در حرفه‌ جهانی اطلاعات‌اند. واکر می‌گوید البته این‌فهرست، به ۱۲ روزنامه این‌کتاب منحصر نمی‌شود و با بررسی روزنامه‌های دیگر هم می‌توان به نتایج مشابه رسید. او معتقد است روزنامه‌های بزرگ جهان همراه با ایجاد ملت‌-دولت‌های جدید یا در گرماگرم تحولات بزرگ اجتماعی پا به صحنه می‌گذارند. بعدها که دگرگونی جای خود را به ثبات، و همرزمان قدیمی جای خود را به تازه‌واردهای عرصه سیاست داده‌اند، روزنامه‌نگارانی که پیشتر بخشی از ساختار قدرت بودند اکنون بیگانگانی عیب‌جو به شمار می‌آیند که آنها را باید یا ساکت کرد یا از میدان بیرون راند. در همین حال، مطبوعات گرفتار این معضل هم هستند که اگر برای نخبگان و خواص بنویسند، شمار آگهی‌دهندگان کمتر از زمانی خواهد بود که مردم‌پسند و پرتیراژ باشند. بنابراین بسیاری از نویسندگان مطبوعات باید میان سلیقهٔ خود و سلیقهٔ عامّه تعادل برقرار کنند.

واکر درباره روزنامه گاردین هم که خود سال‌ها در آن کار کرده، می‌گوید این‌روزنامه از محک پوشش وقایع ایران سربلند بیرون آمد چون نخستین‌روزنامه‌ای بود که متوجه شد شب‌های شعر سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۷، عرض اندامی داخلی و روشنفکرانه مقابل حکومت شاه هستند و نشان از نارضایتی در ایران دارند. واکر می‌گوید گاردین هرگز نمی‌گذاشت خوانندگانش فراموش کنند که ایران با همه ارزش بدیهی استراتژیک و اقتصادی‌اش برای غرب، گرفتار دیکتاتوری خودسرانه و بی‌رحمانه شاه است.

کتاب «قدرتهای جهان مطبوعات همراه با وقایع‌نگاری یک شکست؛ بازتاب آخرین سالهای رژیم شاه در دوازده روزنامه بزرگ جهان»، ۱۲ فصل دارد که به‌ترتیب عبارت‌اند از: «تایمز»، «لوموند»، «دی ولت»، «کوریه‌ره دلّا سرا»، «پراودا»، «الاهرام»، «آساهی شیمبون»، «نیویورک تایمز»، «واشنگتن پست»، «گلوب اند میل»، «ایج ملبورن» و «راند دیلی میل».

پیش از فصول اصلی، بخش‌های «یادداشت ویراست جدید»، «یادداشت مترجم:‌ تقدس و ابتذال ستونهای چاپی»، «درباره نویسنده»‌ و «یادداشت مولف»‌ درج شده و پس از ۱۲ فصل کتاب هم «وقایع‌نگاری یک شکست»، «نتیجه‌گیری»‌ و «نمایه» آمده‌اند.

در بخشی از این‌کتاب می‌خوانیم:

در شب جنگ یوم کیپور، سادات که در پی جلب حمایت هیکل بود احکام اخراج را معلق کرد، و هیکل به کاری دست زد که شاید سوال‌برانگیزترین اقدام زندگی حرفه‌ای باشد. او برای کاستن از سوءظن اسرائیلیها، دست به چاپ اخبار نادرستی در الاهرام زد به این مضمون که گروهی از افسران ارتش مصر برای زیارت عازم مکه‌اند. با در گرفتن جنگ، او بر گزارش‌کردن واقعیت جنگ اصرار ورزید و به‌رغم دستور سانسور، اخبار ضدحمله‌ای از سوی اسرائیل به‌سوی دیگر کانال سوئز و، با سرپیچی از دستور شخص سادات، مواد پیشنهاد شش‌ماده‌ای هنری کسینجر، وزیر خارجه آمریکا، برای آتش‌بس را چاپ کرد. هیکل که انگار گمان می‌برد کاسه صبر سادات هنوز لبریز نشده است، در هفته‌های پرتلاطم پس از آتش‌بس، از الاهرام به‌عنوان حربه‌ای برای پیشبرد نظراتش استفاده می‌کرد. در ماه نوامبر در سرمقاله‌هایش با حرارت از استقلالی محتاطانه میان دو ابرقدرت استفاده کرد. در ماه ژانویه، در سرمقاله مشهورش، "مذاکرات به سبک اسرائیل" هشدار داد در حالی که محافل یهودیان تا این اندازه در سیاست و قانونگذاری امریکا نفوذ دارند، دوستی آمریکا حد و حدودی دارد. اول فوریه یک بار دیگر هشدار داد که تمام چشم امید مصر نباید به یک رئیس‌جمهور آمریکا باشد که ماجرای واترگیت حیثیت او را مخدوش کرده و در واقع کارش را ساخته است. سوم فوریه سادات هیکل را از مقام سردبیری الاهرام برکنار کرد و حتی بی‌آنکه نظرش را بپرسد به او سمت مشاور رئیس‌جمهور را داد. جای او را علی امین گرفت، یکی از برادرانی که زمانی صاحب الاخبار بودند، و ناصر او را تبعید کرده بود.

این‌کتاب با ۵۲۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۸۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...