ایرنا_ متن کامل شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی با ترجمه پییر لوکوک [Pierre Lecoq] استاد ایران شناس بلژیکی و استاد دانشگاه سوربن از سوی انتشارات بل‌لتر در فرانسه منتشر شد.

شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی با ترجمه پییر لوکوک [Pierre Lecoq]

شاهنامه، اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی از مهم‌ترین و مشهورترین منظومه‌های حماسی جهان است که تاکنون به زبان‌های مختلفی در دنیا ترجمه و منتشر شده است. نخستین کسی که در  اروپا بخشی از شاهنامه را به زبان فرانسه ترجمه کرد، لویی لانگلس، نویسنده و خاورشناس فرانسوی بود. بعدها ژول مول (Jules Mohl) از طرف دولت فرانسه ماموریت یافت تا کل شاهنامه را از زبان فارسی به فرانسه برگرداند که ۴۰ سال از عمر خود را صرف این کار کرد ولی عمرش کفاف نداد تا شاهنامه را تا انتها به زبان فرانسه بازگردانی کند. پس از او نیز ژیلبرت لازار گزیده‌هایی از داستان‌های شاهنامه را از روی ترجمه ژول مول اقتباس و بازنویسی کرد.

به گزارش مجله فرهنگی هنری دیاتریتیک- انتشارات معتبر بل‌تر (Les Belles Lettres) در فرانسه اخیرا ترجمه کامل شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی را که توسط پییر لوکوک (Pierre Lecoq)، ایران‌شناس بلژیکی و استاد برجسته مطالعات سوربن انجام شده با مقدمه دکتر نهال تجدد، نویسنده و پژوهشگر ایرانی منتشر و روانه بازار کرده است.
پیر لوکوک در ترجمه شاهنامه فردوسی تصحیح دکتر سعید نفیسی را در نظر داشته گرچه در حین ترجمه نسخه‌های دیگری از جمله نسخه مسکو، ژول‌مول و خالقی مطلق را نیز پیش چشم داشته است.

نکته مهم و قابل توجه در این ترجمه این است که به بحر متقارب و هم‌وزن و همانند خود شاهنامه ترجمه شده است.

مترجم شاهنامه در مقدمه کتاب درباره روند و نحوه ترجمه‌اش نوشته است:

ترجمه شعر به خیانت می‌ماند. شعر بیش و پیش از هر چیز موسیقی است و موسیقی نیز دارای ریتم است. در این ترجمه کوشیدم ضرباهنگ زنده و پرشور بحر متقارب را که متناسب شعر حماسی است از طریق بیت‌های ده تا سیزده هجایی که تا حدی با متن اصلی هماهنگ باشد حفظ کنم. از طرف دیگر شعرهای فارسی مقفی هستند و در این ترجمه نیز تا حد امکان قافیه‌ها رعایت شده و گاه هم واکه‌ و مصوت‌ها با یکدیگر هماهنگی دارند.

پییر لوکوک در سال ۱۹۳۹ در شهر لیژ بلژیک متولد شد و در رشته تاریخ و ادیبات شرق , شرق‌شناسی به تحصیل پرداخت. از دیگر کارهای او می‌توان به ترجمه و شرح متن کامل اوستا به زبان فرانسه، پژوهش‌هایی بر روی لهجه کرمانی، ترجمه کتیبه‌های هخامنشی از زبان فارسی به زبان فرانسه و تحقیق بر روی زبان سیوندی، از زبان‌های ایرانی اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...