مجله «بخارا» با عکس روی جلد بهرام صادقی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این شماره از مجله با این مقالات همراه است: در زبان فارسی، «تبریز در آیینه کلام مولانا» نوشته محمدعلی موحد، در نقد ادبی، «مقایسه خسرونامه منسوب به عطار و خسرو و شیرین نظامی» از پائولا اورساتی، در تاریخ موسیقی ایران، «تصنیف‌ها و کنسرت‌های عارف قزوینی» سعید پورعظیمی و در بخش ادبیات جهان، «بودلر و آقای فاگه» نوشته آندره ژید با ترجمه رضا سیدحسینی و «در حسرت کرامت انسانی» نوشته مینو مشیری.
«قلم‌رنجه» نوشته بهاءالدین خرمشاهی، «داستان داستان‌نویسی» از حسن میرعابدینی و «در متن و حاشیه فرهنگ (۲)» از  عبدالحسین آذرنگ از دیگر مطالب شماره ۱۳۵ مجله «بخارا» است.

«شب دکتر محمود افشار» دیگر بخش این شماره از مجله است که با این مطالب همراه است: «گزارش شب دکتر محمود افشار» از پریسا احدیان، «عاشق وطن، زبان فارسی و وحدت ملی» از  سیدمصطفی محقق داماد، «خصلت ایران‌دوستی محمود افشار» از ژاله آموزگار، «اعتقادی محکم و منطقی به زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی» نوشته ناصر تکمیل‌همایون و  «عاشق راستین ایران» از  میلاد عظیمی.

یادنامه این شماره از «بخارا» به  بهرام صادقی اختصاص دارد که این مطالب در این بخش درج شده است: «آقای نویسنده زنده است» از حامد قصری، «سالشمار زندگی و آثار بهرام صادقی»، «بهرام حافظه بسیار خوبی داشت» (گفت‌وگو با ایران صادقی)، «نامه ابوالحسن نجفی به بهرام صادقی»،  «هنر داستان‌نویسی بهرام صادقی» نوشته غلامحسین ساعدی، «بیشتر هنرمند بود تا پزشک!» (گفت‌وگو با محمد صنعتی)،  «شما بهرام صادقی هستید؟» (گفت‌وگو با علی دهباشی)، «بهرام صادقی با زبان بازی می‌کرد» (گفت‌وگو با محمدرضا اصلانی (همدان))، «ابوالحسن نجفی در این میانه چه می‌کند؟» (گفت‌وگو با برهان‌الدین حسینی)، «صادقی با مسائل طنزگونه برخورد می‌کرد» (گفت‌وگو با رحیم‌علی افشاری)، «چند شعر از بهرام صادقی»، «اندوه‌یاد بهرام صادقی» از محمد حقوقی و «یادی از بهرام صادقی» نوشته هوشنگ گلشیری.

همچنین «آویزه‌ها» نوشته میلاد عظیمی، «یادداشت‌ها» از  محمد ترکمان، «پژوهش ادبی؛ تلفظ سه واژه: خِوی، گازَر، سخُن» نوشته بهرام گرامی از دیگر مطالب این شماره از مجله هستند.

«شب داریوش شایگان و شناخت هند» دیگر بخش شماره ۱۳۵ مجله «بخارا» است که به این مطالب پرداخته است:  «گزارش شب داریوش شایگان و شناخت هند» از  پریسا احدیان، «سیر و سیاحت در زیر آسمان‌های جهان» نوشته سیدکاظم موسوی بجنوردی، «دیدِ شرقی و ایرانی به هند» از فتح‌الله مجتبایی،  «توجه خاص به نسل جوان و دانشجویان» از تورج اتحادیه، «اندر حضورِ شاهِ جهان تا چند خط‌خوانی کنم؟» از نیّر طهوری و «مبانی نظری شناخت شایگان از شرق و تأملی دوباره درباره آن‌ها» از محمدمنصور هاشمی.

همچنین نقد شعر معاصر با مطلب «قصه شهر سنگستان» از مجتبی حسن‌پور،  «در حواشی کتاب در ایران» از محمود آموزگار، تاریخ هنر با عنوان «زیبایی چیست؟» نوشته بهمن بازرگانی، «از چشمه خورشید» از هاشم رجب‌زاده، «یادداشت‌های نسخه‌نویس» از بابک زمانی، «یاد یار مهربان » مسعود میرشاهی، «ایران‌شناسی» با عنوان  «شمّه‌ای از شرح شوق: گرترود بل و ادب پارسی» از  مصطفی حسینی، «اوراق سنگین» از عمادالدین شیخ‌الحکمایی و «یادداشت‌های یک کتابدار» از  یزدان منصوریان دیگر مطالب «بخارا» هستند.

در بخش گفت‌وگو هم «تاریکی و روشنایی در اواخر قرن بیستم» (گفت‌وگوی ریوتارو شیبا با توشی‌هیکو ایزوتسو) با ترجمه بهمن ذکی‌پور درج شده است.

بخش معرفی کتاب نیز با این عنوان‌ها همراه است: «نیچه، زردشت، تصوّف» از نصرالله پورجوادی، «مفتاح اسرارالحسینی در اسرار سیر و سلوک» نوشته حسن سیدعرب، «شیخیه در دوران قاجار» از  سعید ماخانی و  «دراگو شتامبوک؛ شاعری واقعی» از گلنوش زنجان‌پور.

«بخارا»ی آخر سال توسط علی دهباشی و در ۵۹۶ صفحه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...