کارو ولش تو ادعا که بیستیم؛ جز خودمون به فکر هیچکی نیستیم... کنج اداره عمرمون تباه شد؛ بس که نشستیم دلمون سیاه شد... نمی دن آدمو فرشته‌ها لو؛ کسی نمی گیره از آدم آتو... قدیم که نرخ‌ها به طالبش بود؛ ارزش صندلی به صاحبش بود... فقیه اگه بالای منبر می‌نشست؛ جَوون سه چار پله پایین‌تر می‌شِست... مردا بدون میز هم عزیزن؛ رفوزه‌ها همیشه پشت میزن


ببینید فیلم اجرای دیدنی زنده یاد زرویی نصرآباد:

ابوالفضل زرویی نصرآباد | در خلوت رندان | سوره مهر.
...
بعضی روزا دلش می گیره آدم
فاصله‌امون خیلی زیاده از هم

وقت غذا خالیه ظرفهامون
تعارفه تموم حرفهامون

بی نمکیم و جای شک نداره
می گیم که دستمون نمک نداره

کارو ولش تو ادعا که بیستیم
جز خودمون به فکر هیچکی نیستیم

از روزی که نقل تو و منی شد
کل کلِمون باعث دشمنی شد

دعوا سر چیزای واهی آخه؟
واسه‌ی صنار و سه شاهی آخه؟

به این و اون ضرر زدن درسته؟
تهمتو پشت سر زدن درسته؟

کنج اداره عمرمون تباه شد
بس که نشستیم دلمون سیاه شد

شمام اگه خسته اید از تجارت
یه روز غروب پاشین بریم زیارت

می شه یه نصفه روز کارو ول کرد
اونجا نشستو سیر درد دل کرد

اونجا میون درد دل دمادم
نمی پرن میون حرف آدم

نمی دن آدمو فرشته‌ها لو
کسی نمی گیره از آدم آتو

واسه اجابت دعا و نفرین
رو گنبدا نشسته مرغ آمین

فرشته ها که واقف از طریقن
می گن با دل شکسته ها رفیقن

اگه یه وقت صدات زدن عجیب نیست
راستیَتِش اونجا کسی غریب نیست

اونجا بشین با رفقا صفا کن
خوش به سعادتت... مارم دعا کن
...
ارزش‌مون به طول و عرض میزه
چقدر میز و صندلی عزیزه

تموم فکر و ذکرمون همینه
که هیشکی پشت میزمون نشینه

اونا که مرد و زن دعاگوشون بود
میز ریاست سر زانوشون بود

بیا بشین که میز اگه وفا داشت
وفا به صاحبای قبل ِ ما داشت

قدیم که نرخ‌ها به طالبش بود
ارزش صندلی به صاحبش بود

فقیه اگه بالای منبر می‌نشست
جَوون سه چار پله پایین‌تر می‌شِست

معنی شأن و رتبه یادشون بود
حرمت مردم به سوادشون بود

روی لبت خوبه تبسم باشه
دفتر کارت دل مردم باشه

مردا بدون میز هم عزیزن
رفوزه‌ها همیشه پشت میزن...

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...