حدود 3 نفر از دانشجویان در تجمعی اعتراضی شعار دادند که جمعی حدوداً چند هزار نفر از دانشجویان طیف مقابل، نسبت به این ادبیات معترض شدند و در جریان این اعتراضات تعدادی از دانشجویان حرمت‌شکن به تحریک رسانه‌های صهیونیستی به باتوم یکی از مأموران اصابت کردند که در این حادثه تعدادی سپر و باتوم و اشیاء قیمتی دیگر آسیب دید.

دانشجو دانشگاه شریف

هم‌زمان برخی پدر و مادر نماهای دانشجویان در بیرون دانشگاه و در خیابان آزادی تجمع کردند و شعارهای ساختار شکنانه از قبیل: «بچه‌هامونو ول‌کنید» سر دادند که باعث ایجاد ترافیک سنگین در آن ناحیه و اعتراض رانندگان عبوری به اغتشاشات نامبردگان با بوق‌های ممتد اتومبیل‌ها شد که حرکات ایذایی این افراد نهایتاً با اقدام به‌موقع گازهای اشک‌آور در نطفه خفه شد.

جمعی از اراذل‌واوباش صحنه‌گردان در میان دانشجویان، کیف‌ها و کتاب‌هایشان را حائل صورتشان قرار داده بودند و با فرار از مقابل تیرهای مشقی و گازهای اشک‌آور سعی می‌کردند به تشنج فضا دامن بزنند وامنیت جامعه و مردم را به خطر بیندازند.

تعدادی از دانشجویان با هماهنگی مسئولان دانشگاه از درب شمالی خارج شدند و با حمایت مأموران به ون‌های مخصوص هدایت شدند و مورد استقبال قرار گرفتند.

از تعدادی از دانشجویان، دوقبضه فندک کشف شد که می‌خواستند هنگام توزیع گاز اشک‌آور با آن‌ها به آتش فتنه دامن بزنند.

برخی دانشجونما به‌قصد استفاده از سرمایه‌های این مملکت به پارکینگ رفتند و خودشان را به جدول‌ها و ستون‌های پارکینگ زده، به اموال عمومی خسارت وارد ساختند که از این افراد چهل‌وپنج قبضه خودکار و شصت فروند دفتر که به طرز ماهرانه‌ای در جیب‌ها و کیف‌هایشان جاسازی کرده بودند کشف شد.

تعدادی دانشجوی پیاده‌نظام دشمن در حال حمل بطری‌های آب بودند و سعی داشتند در برابر اقدامات به‌موقع گازهای اشک‌آور، آب به آسیاب دشمن بریزند که شناسایی شدند.

بعضی از دانشجویان از لجام‌گسیختگی فضای مجازی سوءاستفاده کرده و به خاطر تسویه‌حساب‌های شخصی خودزنی کرده و عکس‌هایش را برای رسانه‌های صهیونیستی از قبیل پدر و مادرشان ارسال کردند تا از آب گل‌آلود ماهی بگیرند.

بعضی از دانشجویان در برابر اعتراضات مظلومانه مأموران، اقدام به انجام جیغ‌وداد و سروصدا کردند که ساکنان بی‌گناه منازل اطراف را تحریک کنند و مانع استراحت آن‌ها در ساعات پایانی شب شدند که اقدامات مناسب به عمل آمد.

‌بعضی از اراذل‌واوباش به‌قصد لانه کردن در مراکز علمی از بیرون و جاهای دیگر از طریق کنکور سراسری برای اغتشاشات به دانشگاه آمده بودند که توسط نیروهای داخل دانشگاه که به‌سرعت خودشان را به محل رسانده بودند شناسایی شدند و مورد رسیدگی قرار گرفتند.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...