با انتشار ۵ جلد از مجموعه رمان «دنیا» به قلم سپیده نیک‌رو، این مجموعه رمان طنز کامل شد.

دنیا و پسرخاله‌ی فوری سپیده نیک‌رو

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، انتشارات محراب قلم با انتشار ۵ جلد با عنوان‌های «دنیا و خانم‌ نازنازی»، «دنیا و مبصربازی»، «دنیا و مامان دومی»، «دنیا و گروه هیولاها» و «دنیا و پسرخاله‌ی فوری» دفتر این مجموعه را بست.

پیش از این نیز جلد ۱ و ۲ این مجموعه با عنوان‌های «دنیا و سوسک صحرایی» و «دنیا و یک مشکل بوگندو» منتشر شده بود.

سپیده نیک‌رو که در سال‌های اخیر در ادبیات کودک و نوجوان فعال بوده است در این مجموعه رمان هفت جلدی تلاش کرده مشکلات کودکان در خانه و مدرسه را به زبان طنز بیان کند.

هر کدام از این داستان‌ها با محوریت موضوعاتی خاص از قبیل اهمیت فردیت، پذیرش طلاق، پذیرش مرگ والد، اهمیت رأی‌گیری و قضاوت گروهی، مشکلات فرهنگی کارگروهی در ایران، فرزندخواندگی، وسواس و … به کودکان کمک می‌کند با چالش‌های فردی و اجتماعی، راحت‌تر روبه‌رو شوند. در عین حال معلمان نیز می‌توانند با خواندن این مجموعه با معلم خلاق مدرسه‌ی دنیا هم‌ذات‌پنداری کنند یا پیشنهادهای او را برای اداره‌ی کلاس بررسی کنند.

این رمان‌ها با تصویرگری نازنین جمشیدی و طراحی جلد نفیسه خواستار توسط انتشارات محراب قلم منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ................

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...