ترجمه هفتمین‌جلد از مجموعه «کارآگاه ماریلا» به‌قلم و تصویرگری کیت پنکهرست [Kate Pankhurst] با عنوان «سبیل اسرارآمیز» [The mystic moustache] با ترجمه ریحانه جعفری توسط نشر افق منتشر شد.

 کیت پنکهرست [Kate Pankhurst] سبیل اسرارآمیز» [The mystic moustache]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب هفتمین‌عنوان از مجموعه «ماجراهای کارآگاه ماریلا» است که این‌ناشر ترجمه‌ مجلدات آن را منتشر می‌کند.

شخصیت اصلی این مجموعه دختربچه‌ای نُه و نیم‌ساله به‌نام ماریلا است که خود را کارآگاه ماریلا می‌خواند و این‌گونه معرفی می‌شود: کارآگاه ماریلا (یعنی خودم!) یک دختر کارآگاه نُه سال و نُه ماهه بی‌نظیر که می‌تواند بیشتر معماهای اسرارآمیز و مسائل پیچیده را حل کند، حتی قبل از صبحانه. کارآگاه ویژه بودن کار خیلی پردردسری است. ممکن است سرنخ‌های مهمی را که به حل معما کمک می‌کنند، به راحتی فراموش کنید. برای همین من اطلاعات مهم را توی این دفتر می‌نویسم، توی دفتر کارآگاهی فوق‌محرمانه.

ماریلا خطاب به مخاطبانش می‌گوید هیچ معمایی خیلی پیچیده و هیچ مشکلی حل‌نشدنی نیست. اما اگر می‌خواهی کارآگاهی حرفه‌ای شوی، باید خوب حواست را جمع کنی و همیشه گوش‌به‌زنگ باشی، درست مثل من.

چاپ ترجمه مجموعه «ماجراهای کارآگاه ماریلا» مهرماه ۹۷ با عرضه عناوین اول و دوم شروع شد و ادامه پیدا کرد. «شبح سرگردان»، «مسابقه بپز با بباز»، «غول اسپاگتی»، «فاجعه پیشی» و «آشپز غیب‌شده» پنج‌کتابی هستند که پیش‌تر ترجمه‌شان در قالب این‌مجموعه چاپ شده‌ است.

نسخه اصلی «سبیل اسرارآمیز» سال ۲۰۱۶ چاپ شده است. در این‌کتاب از قصه‌های ماریلا، بحث سبیل‌های مصنوعی طلایی کارآگاه ویژه جوان مطرح است؛ یعنی جایزه‌ای که قرار است به بهترین کارآگاه جوان بدهند؛ یک‌سبیل زرق‌وبرق‌دار مثل طلای واقعی. شروع این‌قصه با پایان جلسه تمرین نهایی دختران مرموز کارآگاه ویژه جوان همراه است؛ زمانی‌که ماریلا می‌گوید می‌تواند وقتی را که برنده مسابقه می‌شود، کاملا تصور کند.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

لینوس گفت: «بهتر است جست‌وجویتان را متوقف کنید چون برای ما خیلی طول نمی‌کشد که دزد را پیدا کنیم و سبیل اسرارآمیز را برگردانیم، پس ما جایزه را می‌بریم.»

فهمیدم آن‌ها بعد از چالش اول دنبال مامانشان از صحنه بیرون نرفته‌ بودند، چون رفته بودند محل ارتکاب جرم را ببیند. وای نه!

می‌خواستم حرف عاقلانه‌ای بزنم، اما فقط توانستم بگویم: «جلسه کوچولو؟! ما دستورالعمل کتاب راهنمای کارآگاهن ویژه جوان را دنبال کردیم! همیشه قبل از هر جست‌وجویی باید توضیح منطقی داشته باشید!»

پیپ جشم‌هایش را چرخاند، طوری که انگار داشت با مبتدی‌ها حرف می‌زد.

این‌کتاب با ۱۷۶ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۳۸ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...