نویسنده کتاب «اتاق» [The Room] تمایلی به پرفروش شدن تمامی کتاب‌هایش ندارد اما همواره بر موضوعات جدید و بکر تاکید می‌کند.

اتاق [The Room]  اما دانهیو [Emma Donoghue]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا ، اما دانهیو [Emma Donoghue] نویسنده ایرلندی مقیم کانادا در سال ۲۰۱۰ جایزه ادبی «من‌بوکر» را به دلیل نگارش کتاب «اتاق» به دست آورد. راوی این داستان پسری ۵ساله به نام جک است که همراه با مادرش در یک اتاق برای سال‌های اسیر می‌شوند. نویسنده کتاب، این داستان را با الهام از پرونده «فریتزل» نوشت، این پرونده درباره مردی اتریشی است که دخترش را به مدت ۲۴ سال در یک اتاق حبس کرد و از او صاحب هفت فرزند شد. فیلیکس نام کوچکترین فرزند اوست که در زمان فاش شدن راز سیاه فریتس تنها پنج سال داشت. داناهیو حق فروش کتابش را در سال ۲۰۱۴ فروخت و خود فیلمنامه‌ای اقتباسی بر اساس کتاب خود نوشت و «لنی آبراهمسون» برای کارگردانی این فیلم انتخاب شد.

این نویسنده پس از گذشت ۱۱ سال توضیحاتی درباره اثر ادبی خود ارائه داده است. ترجمه این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

من قصد داشتم سال ۲۰۰۸ در یک رویداد فرهنگی شرکت کنم که در آن هنگام، ایده نوشتن داستان اتاق به ذهنم خطور کرد. اخباری درباره یک کودک به نام «فلیکس فزیتزل» در رسانه‌ها منتشر شد که از یک سیاه‌چال که با مادرش در آن روزگار می‌گذراند، گریخته بود. در این زمان، قصد داشتم داستان خود را از زاویه دید یک پسر ۵ساله روایت کنم که زندگی او به پیش و پس از فرار تقسیم می‌شد. به دلیل اینکه بتوانم کمی از وحشت ماجرا بکاهم، میان زندگی جک و فلیکس تغییراتی ایجاد کردم. فلیکس توسط پدرمادرش اسیر می‌شود اما جک توسط یک غریبه به اسارت گرفته می‌شود.

در واقع ایده این داستان از سال‌ها قبل آغاز شده بود یعنی زمانی که برای اولین بار مادر شدن را تجربه کردم. اگرچه تربیت کودک را جذاب می‌دانم اما مادر شدن مسئولیتی سنگین دارد. پیش از مادر شدن، من مسئولیت‌های شدیدی برعهده نداشتم. این نقش، من را درهم کشید و از نو ساخت.

زمانی که ایده کتاب اتاق در ذهن من شکل گرفت، به این نتیجه رسیدم که ۳ سال و نیم حرف برای گفتن دارم. کنجکاوی، عشق و شوخ‌طبعی می‌تواند شکاف میان یک بزرگسال و کودک را پر کند. اینکه یک مادر چگونه گرفتار فرزندش می‌شود و گاهی این هرکدام به صورت همزمان گرفتار یکدیگر هستند. اینکه یک کودک چطور بزرگ می‌شود درحالیکه در یک محیط امن قرار دارد. داستان جک، دوران کودکی را پرقوت می‌سازد. بنابراین تصمیم به نوشتن یک داستان جنایی گرفتم که کودک داستان یک شبه بزرگ می‌شود یعنی زمانی که از محل اسارت خود فرار می‌کند کاری بزرگ انجام داده است. فیلمنامه اقتباسی نیز در ژانر علمی_تخیلی است. این کودک در میان همه ما یک غریبه است، افسانه‌ای که باید در راه حقیقت گام برمی‌داشت.

بسیاری از مخاطبان چرایی تغییر فضای فیلم و کتاب «اتاق» را از من می‌پرسند. من کتاب اتاق را در چهل سالگی نوشتم که ثمره دو دهه زندگی در رفاه مالی است و توانستم آنچه باب میل من بود روی کاغذ پیاده کنم. نوشتن فیلنامه اقتباسی نیز نقطه عطفی برای من است زیرا توانستم به دنیای فیلم و تلویزیون وارد شوم.

کتاب داستان سبب تغییراتی در داستان‌نویسی من شده است. من انتظار ندارم تا تمامی کتاب‌هایم پرفروش باشد اما همواره روی مطالب و ایده‌های جدید تاکید می‌کنم. من به موقعیت‌هایی علاقه دارم که تحمل آن در واقعیت غیرقابل ممکن باشد مثل بخش قرنطینه بیمارستانی در دوبلین که در کتاب «کشش ستاره» به تصویر کشیدم. من دوست دارم تا بدانم محدودیت‌های شدید چه تاثیری بر محیط پیرامون خود دارند. چگونه شخصیت‌های من به یکدیگر احترام می‌گذارند و حتی لحظه‌های تعالی خود را در بند تجربه می‌کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...