رمان «تا بهار صبر کن باندینی» [Wait Until Spring, Bandini] نوشته جان فانته [John Fante] با ترجمه‌ آذر تقی‌یار منتشر شد.

تا بهار صبر کن باندینی [Wait Until Spring, Bandini] جان فانته [John Fante]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب با مقدمه‌ چارلز بوکوفسکی در ۳۰۰ صفحه، با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۵۳هزار تومان توسط انتشارات دوات معاصر منتشر شده است.

در معرفی رمان «تا بهار صبر کن باندینی» عنوان شده است: جان فانته یکی از نویسندگان بداقبال در آمریکا و جهان است که به واسطه‌ نوع زندگی‌اش تا چندی پیش، هیچ‌گاه آن‌طور که شایسته است، دیده نشد. او نه از گزند تبعیض نژادی در امان ماند و نه داستان‌هایش آن‌طور که باید دیده شدند.

فانته متولد سال ۱۹۰۹ در ایالت کلرادوی آمریکاست. او در سال ۱۹۸۳ در سن ۷۴ سالگی درگذشت. او از طریق رمان‌نویسی و هم فیلمنامه‌نویسی روزگار می‌گذراند. اگر توصیه‌های چارلز بوکوفسکی به ناشران و مقدمه معروفش بر رمان «از غبار بپرس» نبود، و او را «خدای خود» توصیف نمی‌کرد، احتمالاً او همچنان ناشناخته می‌ماند. او را یکی از نخستین نویسندگانی می‌دانند که شرایط دشوار نویسندگان ساکن لس‌آنجلس را ترسیم کرده است. آثار او بر نویسندگانی چون چارلز بوکوفسکی و جک کرواک تاثیرگذار بود.

این نویسنده یک شخصیت داستانی به نام «آرتورو باندینی» خلق کرده که سرگذشتش را در چهار رمان خود دنبال می‌کند: «تا بهار صبر کن، باندینی»، «از غبار بپرس» در سال ۱۹۳۹، «رویاهایی از بانکر هیل» و «جاده لس‌آنجلس». «جاده لس‌آنجلس» اولین رمانی است که فانته نوشته و البته تا سال ۱۹۸۵ یعنی دو سال پس از مرگش منتشر نشد. سرگذشت شخصیت باندینی در زمان حیات فانته تکمیل نشد چون این نویسنده پیش از این کار درگذشت.

«دن فانته» در مقدمه‌ این کتاب درباره پدرش نوشته است: «سال‌ها پیش یکی از دوستان پدرم داستان زیر را برایم تعریف کرد... یک روز بعدازظهر آخرِ وقت، جان فانته بی­‌پروا، در حالی که تبسم بی­‌پایان بر لبانش می‌­درخشید و یک بسته­ سیگار لاکی استرایک در جیب پیراهنش بود، از پله­‌های دفتر روزنامه محلی با سرعت بالا رفت. او در اتاق تایپ از یک کارمند پرس­‌و­جو کرد که آیا اجازه دارد برای عصر از ماشین تحریری که خالی و بیکار است، استفاده کند. فانته توضیح داد که داستانی برای نوشتن دارد؛ یک داستان عالی، یک داستان برجسته و درخشان. یک داستان افسانه‌­ای با چنان گستردگی و ژرفایی که ممکن است صبح با طلوع خورشید، ماهیت واقعی ادبیات آمریکا را دگرگون کند. آن‌طور که دوست پدرم تعریف می‌کند، گزارشگر سرش را خاراند، با اشاره میز کار خالی‌­ای را به فانته­ جوان نشان داد و گفت: «برو خودت رو نشون بده.»

صبح روز بعد، نه تنها جان فانته یک تایپیست دوانگشتی شده بود بلکه صفحات نوشته‌شده‌­اش در یک پاکت پست هوایی، به مقصد دفتر مجله مرکوری امریکن در مسیر بالتیمور بود.

به عنوان یک نویسنده­ جوان، پدرم مشعل روشنی از انرژی بود. در همان روزهای اولیه اگر شما از او پرسیده بودید چه کسی بهترین نویسنده در امریکاست، سریعاً به شما می‌پرید و می‌گفت: «یا مسیح، معلومه جان فانته، چه کس دیگری می­‌تواند باشد؟»

حالا کتاب تا بهار صبر کن باندینی، در دستان شما است. این آغاز حماسه­ ادبیِ «آرتورو باندینی» است. کتاب به خودی خود ممتاز است. به نقل از پدرم: «...، تا زمانی که لب‌ها می‌­توانند بخوانند، و چشم‌ها می­‌توانند ببینند، این سطور زنده خواهند ماند و این به تو جاودانگی می‌­بخشد.»

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...