الزعبلاوی، شیخ مرموز و بینانگذار پرهیبت یک محله، ادهم پسر دومش را که دورگه است برمی‌­گزیند تا موقوفاتش را اداره کند. ادریس، پسر ارشد، به این تبعیض اعتراض می‌کند و در پی آن از خانه مطرود و شیطان مجسم می‌­شود. ادریس موفق می‌شود که ادهم و همسر او را در سقوط به دنبال خود بکشاند، بدین ترتیب که متقاعدشان می­‌سازد که آینده خود را در وصیتنامه سرٌی پدر بخوانند

بچه های محل ما | نجیب محفوظ اولاد حارتنا (Children of Gebelawi)
بچه‌­های محل ما
[اولاد حارتنا]. (Children of Gebelawi) رمانی از نجیب محفوظ Naguib Mahfouz (1911-2006)، نویسنده مصری، که در 1959 به شکل پاورقی منتشر شد و در 1965 در بیروت به چاپ رسید. داستانی کلیدی است که محل پیدایش یکتاپرستی و خرد را در شهر کهن قاهره توصیف می‌کند. این کتاب چنان بحثهایی برانگیخت که محفوظ، ترجیح داد تا آن را از فهرست آثار خود حذف کند. ماجرای داستان، تقلیدی از قصص کتاب مقدس و قرآن کریم است و مسائلی در رابطه با وجود خداوند، شر و فساد و تبادل میان جادو و علم را مطرح می­‌کند: الزعبلاوی، شیخ مرموز و بینانگذار پرهیبت یک محله، ادهم پسر دومش را که دورگه است برمی‌­گزیند تا موقوفاتش را اداره کند. ادریس، پسر ارشد، به این تبعیض اعتراض می‌کند و در پی آن از خانه مطرود و شیطان مجسم می‌­شود. ادریس موفق می‌شود که ادهم و همسر او را در سقوط به دنبال خود بکشاند، بدین ترتیب که متقاعدشان می­‌سازد که آینده خود را در وصیتنامه سرٌی پدر بخوانند. ادهم در حین عمل غافلگیر می­‌شود و او را نیز از کانون خانواده، که به صورت بهشت از دست رفته درمی‌­آید، می­‌رانند. یکی از پسرانش، به نام قدری، برادرش همام را که مورد توجه الزعبلاوی بود می­‌کشد: بدبختی بر فرزندان بی­گناه او نازل می­‌شود و حال آنکه نیای خانواده، منزوی و ظاهراً بی­‌اعتنا، در پشت درهای بسته به زندگی ادامه می‌­دهند. پس دورانی چون عصر آهن برای همه آغاز می­‌شود: کار، فقر و رنج بروز می­‌کند. پیدایش ظلم با ظهور اداره­‌کنندگان جدید موقوفه شکل می‌­گیرد که همه درآمدها را به انحصار خود درمی‌­آورند. با این حال، جبل مارگیر عصیان می­‌کند و موفق می­‌شود که الزعبلاوی را تحت تأثیر خود قرار دهد و الزعبلاوی، همانگونه که خداوند موسی را مخاطب قرار می­‌داد، با او سخن می­‌گوید و پس از آن او جامعه‌­ای عادل ایجاد می­‌کند.

دوران ترقی آغاز می­‌شود، اما بر اثر خودخواهی و فراموشکاری انسانها بسیار زود از میان می­‌رود. رفاعه نجار، که چون مسیح مهربان و مردم دوست است پیامی از عشق می‌­فرستد و پیش از کشته شدن می­ک‌وشد تا بدی را از ذهن مردمان دور کند: یارانش خاطره مقدس او را حفظ می­‌کنند. قاسم چوپان که مدعی است یکی از خدمتکاران الزعبلاوی به او الهام می­‌بخشد ظاهر می­‌شود و حق را براساس قدرت دوباره برپا می‌­دارد: ولی هیچکدام از جانشینانش موفق نمی­‌شوند که راه او را ادامه دهند. سرانجام عرفه‌ی‌  جادوگر سر می‌رسد و می­‌کوشد تا راز الزعبلاوی را کشف کند: اما فقط مرگ خود را برمی‌­انگیزد و به دست رئیس می‌­افتد که تشنه استفاده از دانش اوست. حَنَش، پس از کشته شدن برادرش عرفه می­‌گریزد و امید واهی بازگشت و انتقام را در دل همه ستمدیدگان برمی‌­انگیزد. این کتاب، که توهینی نسبت به برتری اسلام و بنیادهای اخلاقی حکومت تلقی شد، با وجود الفاظ نسنجیده و پایان مبهم آن، سر و صدای زیادی برپا کرد. اولاد حارتنا که تحت تأثیر هسیودوس (1) و ریشار سیمون (2) و عصر روشنگری و اوگوست کنت (3) و آلفرد لوازی (4) نگاشته شده است به دوران لاادریگری زندگی محفوظ تعلق دارد، اما در آنسوی شک، حکمتی بنیان­‌کن عرضه می­‌کند: بهشت و جاودانگی ممکن است باعث یأس و حرمان ما شود، زیرا تن­‌پروری همه چیز را به جهنم تبدیل می­‌کند و تنها کوشش و امید می­‌تواند خوشبختی مداوم انسانها را ایجاد کند: جعبه پاندورا بر باغ عدن رجحان دارد.

مهشید نونهالی. فرهنگ آثار. سروش

1.Hesiodos 2.Richard Simon 3.Auguste Comte 4.Alferd Loisy

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...