انتشارات کتاب نیستان خلاصه ای از «آسیاب کرانه فلاس» [The Mill on the Floss] را با ترجمه لیدا طرزی منتشر و روانه بازار نشر کرد. این کتاب از مهمترین و مشهورترین رمان‌های جورج الیوت [George Eliot] به شمار می‌رود.

آسیاب کرانه فلاس» [The Mill on the Floss]  جرج الیوت [George Eliot]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  تسنیم، این رمان اثری کلاسیک از ادبیات قرن 19 است که جورج الیوت یا ماری‌آن ایوانز آن را در سال 1860 در 3 مجلد منتشر کرد. این رمان نمونه قابل توجهی از تاثیر الیوت بر ادبیات انگلیس است.

آسیاب کرانه فلاس داستانی درام و تراژیک است که در آغازقرن 19 انگلستان اتفاق می‌افتد. مضمون داستان آسیاب کرانه فلاس تقابل بین علایق شخصی، آرزوها و امیال با وظایف انسانی از جمله حمایت خانوادگی است.

الیوت در این کتاب داستان تام و ماگی تالیور، برادر و خواهری را که در کنار رودخانه فلوس در نزدیکی روستای سنت اوگس بزرگ شده‌اند را روایت می‌کند. نویسنده دو شخصیت اصلی را از دوران کودکی در اوایل دهه 1800 دنبال می‌کند. مگی عمیقا به برادرش دل بسته است، اما این دو با هم تفاوت‌هایی دارند‌، سال‌ها بعد زمانی که پدر ماگی و تام ورشکست می‌شود. ماگی عاشق پسری به نام فیلیپ می‌شود. تام با ازدواج ماگی و فیلیپ مخالفت می‌کند چون فیلیپ پسر مردی است که پدرشان به خاطر اختلاف با او ورشکست شده است به همین دلیل ماگی ناچار می‌شود از عشق خود دست بکشد. اوج داستان از زمانی شروع می‌شود که مدتی بعد ماگی به دیدن دخترخاله‌ ثروتمندش و نامزد او می‌رود. اما این دیدار مشکلاتی را برای ماگی به وجود می‌آورد که باعث طرد و منزوی شدن او در خانواده و جامعه می‌شود و در آخر پایانی تلخ برای او رقم می‌خورد.

شخصیت اصلی این رمان ماگی است، دختری در جستجوی شور، به ویژه آنگاه که زندگی افسرده و ملال‌آور خانه روزگارش را تیره و تار کرده است. وی مدام با شور و حرارت هر چه بیشتر مفاهیم زندگی را می‌جوید و شور و شوق خویش را در بسیاری چیزها، مانند موسیقی، کتاب، دین و عشق می‌آزماید. جورج الیوت خود در توصیف ماگی می گوید که زندگی وی درامی است که وی باید نقش خود را در آن بازی کند.

انتشارات کتاب نیستان ترجمه لیدا طرزی از کتاب مشهور الیوت را در 208 صفحه به قیمت 45 هزار تومان منتشر و روانه بازار نشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...