خرافه‌های یک نویسنده افقی | اعتماد


ترومن کاپوتی [Truman Capote] نویسنده‌ امریکایی، هنرمندی بود که وسواس‌ها و خرافات ابداعی‌اش بسیار بر عادت‌های نوشتن و نحوه‌ نگارشش تاثیر گذاشت. کاپوتی در مصاحبه‌ای با پتی هیل از مجله ادبی پاریس ریویو در سال ۱۹۵۷ با صراحت تمام گفت که اگر دراز نکشیده باشد، نمی‌تواند به نوشتن فکر کند: «من نویسنده‌ای کاملا افقی‌ام اگر در تخت‌خواب یا روی کاناپه دراز نکشم و سیگاری در دست و قهوه‌ای کنارم نباشد، نمی‌توانم فکر کنم. باید پشت هم پک بزنم و جرعه جرعه بنوشم. عصرها هم عادت دارم ذائقه‌ نوشیدنم را عوض کنم.»

ترومن کاپوتی [Truman Capote]

کاپوتی اعتقادی به نشسته کار کردن نداشت، او تمام چهار ساعتی را که در روز صرف نوشتن می‌کرد، دراز می‌کشید. او هر آنچه می‌نوشت را همان شب یا فردا صبح دوباره می‌خواند. کاپوتی وسواس زیادی روی نحوه‌ نگارش و علامت‌گذاری داشت، در ادامه‌ مصاحبه‌اش با پاریس ریویو گفت: «ابتدای کارم از ماشین تایپ استفاده نمی‌کنم، نوشته‌ها را با دست می‌نویسم و حتی هنگام نوشتن به ویرگول‌ها و نقطه‌ها نیز دقت می‌کنم. به مسائل تخصصی زیاد از حد توجه می‌کنم که برایم وسواس‌گونه شده است.» به دلیل همین وسواس بیش از حد کاپوتی مطالبش را روی هم رفته دوبار با مداد می‌نوشت و آخرین نسخه را روی کاغذهای زرد مخصوص تایپ می‌کرد. نکته‌ جالب اینجاست که این ماشین‌نویسی را هم حتی به حالت افقی در تخت‌خواب انجام می‌داد. دراز می‌کشید و ماشین تایپ را روی پاهایش می‌گذاشت و هر دقیقه صد کلمه تایپ می‌کرد. وقتی نسخه‌ سوم را تمام می‌کرد، حدود یک هفته یا یک ماه آن را کنار می‌گذاشت و بعد آن را برای چند نفر از دوستانش بلند می‌خواند و تغییراتی در آن می‌داد. بعد تصمیم می‌گرفت آن را برای چاپ بفرستد یا نه، اگر در این مرحله از کارش راضی نبود، تمام نوشته‌هایش را دور می‌انداخت، همان‌طور که با چند داستان کوتاه و یک رمان کامل این کار را کرده بود. اما اگر از نوشته‌اش راضی بود، در انتها آن را روی کاغذی سفید تایپ می‌کرد و برای چاپ می‌فرستاد.

عادت‌‌های عجیب کاپوتی هنگام نوشتن تنها به آنچه تاکنون اشاره کرده‌ایم، ختم نمی‌شود. کاپوتی در پاسخ به این پرسش که «چه چیزهایی می‌تواند ذهنیات او را تغییر دهد؟» گفته بود: «فکر می‌کنم یکی از مهم‌ترین آنها خرافاتی بودنم است. مثلا خرافاتی که در مورد عددها دارم؛ به برخی هرگز زنگ نمی‌زنم چون جمع اعداد شماره‌ تلفن‌شان بدیمن است یا اینکه اتاق هتل را از روی شماره انتخاب می‌کنم و تحمل گل رز زرد را ندارم چون فکر می‌کنم بدشانسی می‌آورد که البته خیلی بد است چون من عاشق این گل‌ها هستم. هیچ‌گاه نمی‌گذارم بیش از سه ته سیگار در زیرسیگاری‌ام بماند و اگر در خانه‌ کس دیگری مهمان باشم، ته‌سیگارهای اضافی را در جیب خود می‌چپانم. هیچ‌وقت سوار هواپیمایی که دو راهبه در آن باشند، نمی‌شوم و کاری را روز جمعه شروع یا تمام نمی‌کنم. این خرافات بی‌انتها هستند.» در ادامه‌ این عادت‌ها، کاپوتی توجیه مشخصی برای خرافه‌هایش داشت و آن چیزی جز آرامش نبود: «کارهایی که من نمی‌توانم و نمی‌خواهم بکنم بی‌حدوحساب است. ولی رعایت این پندارهای بدوی آرامش عجیب و غریبی به من می‌دهد.»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...