نویسندگی و دانش عمیق از همه‌چیز | آرمان ملی


1. محمد محمدعلی(استاد دیرین نازنیم در موسسه کارنامه) می‌گفت: «زمان استقبال از اورهان پاموک در فرودگاه، تصورش را هم نمی‌کردم با نویسنده‌ای روبه‌رو شوم که این همه اطلاعات دقیق راجع به همه چیز داشته باشد.» اطلاعات آماری همراه با تجزیه و تحلیل دقیق درباره بازار بورس، قیمت کانی‌ها، قیمت نفت و طلا. وضعیت مطالعه و کتابخوانی در کشورهای مختلف، شرایط سیاسی اجتماعی اقتصادی حاکم بر جهان، تاریخ، روانشناسی و خلاصه همه و همه چیز.

دم را دریاب» [Seize the day] سال بلو Saul Bellow

داستان برای نویسندگان بزرگ به مثابه یک پژوهش بزرگ و تحقیق جامع است. قرار نیست داستان(Fiction) مقاله‌ پژوهشی کسالت‌باری شود و یا نویسنده در هیات دانای کل چون شاعران کهن ظاهر شود. دیربازی‌ست نویسندگی تنها متکی به خلاقیت و استعداد نیست و برای این کار (vocaition) باید مجهز به دانشی عمیق و ژرف و شاخک‌هایی حساس به همه‌ امور و مسائل بود... تنها و تنها در این شرایط است که می‌توانیم از نوشتن این همه داستان پاستورال‌تر و تمیز خوشخوان که شبیه آکواریوم‌هایی کوچک و تزیینی هستند خود و مخاطب‌مان را رهایی بخشیم .

2. سال‌ها پیش (سال‌های 77 و 78) شعاری در انجمن ادبی شهر ما «هرسین»، ورد زبان‌ها و رویکرد اصلی اعضای انجمن بود، به گمانم آشکار و پنهان این شعار هنوزاهنوز رویکرد اصلی برخی‌ست. حال و احوال بسیاری‌مان هم شبیه داستان «49-50» بهرام صادقی‌ست که در آن خانواده‌ای برای خرید کتاب مرتب به کتابفروشی می‌روند. کتاب برای آن‌ها وسیله‌ای‌ست که قفسه‌های کتابخانه‌ بزرگشان را زینت ببخشند و سواد نداشته‌شان را به رخ دیگران بکشند. شعار و مانیفست متعالی ما این بود: «شاعر و نویسنده باید اقیانوسی به عمق یک وجب باشد» و منظور از این جمله این بود که ما باید تا می‌توانیم اطلاعات دم‌دستی ادبی و خبرهای ادبی حفظ کنیم. نام شاعر و نویسندگان نو و کهن تاریخ تولدشان آشنایی سطحی با آثار ادبی، بتوانیم سبک‌های ادبی را تعریف کنیم و بدانیم الان در کدام شهر جشنواره ادبی برپاست. اعضای انجمن‌های ادبی شهرها را بشناسیم و... این اطلاعات ژورنالیستی برای خارج کردن رقیبان از گوی مسابقات و مشاعرات ادبی بسیار به‌کارمان می‌آمد. حتی می‌توانستیم روزگار و گزارشگری حرفه‌ای شویم. گزارشگر مسابقه فوتبال بین تیم کلاسیک‌ها و تیم شاعران نیمایی، تیم شاملو و تیم فردوسی، تیم حوزه هنری با تیم ناشران خصوصی و...

3. سال بلو، نویسنده‌ای‌ست که کار نویسندگی‌اش را بعد از همینگوی و در زمان اوج و تثبیت کار او آغاز کرده است. زمانی که همینگوی موفق شده بود در میان خیل منتقدان و مخالفان، سبک خاص خود را قوام بخشد و حتی کلی مخاطب و هوادار و پیرو برای خود دست و پا کند. مقلدان آن اندازه در کار تقلید از او پیش رفته بودند که رمقی برای سبک او باقی نمانده بود. بلو فارغ از اینکه امروزه روز نظرگاه بیرونی و محدود، ایجاز بسیار و کم‌گویی و حرکت به سوی مینی‌مالیست و نشان دادن نوک برف گرفته‌ قله به مخاطب و واگذاری کشف و فتح کوه به او مرسوم و توی بورس است، از تمامی عناصر آشنا و غریب و نو و کهنه نوشتن داستان (توصیف‌های ساده بیرونی برای ساخت فضا و جغرافیای داستان، نظرگاه دانای کل، دیالوگ‌نویسی، تک‌گویی درونی، دانای کل محدود، اشعار شاعرانی چون شکسپیر و جان میلتون و جملات قصاری از عهد عتیق، استعاره و تشبیه و...) برای نوشتن داستانش یاری می‌گیرد. او تمام تلاشش را به کار می‌گیرد که به بهترین شکل موقعیت ویژه شخصیت داستان و جغرافیای خاص نیویورک آن سال‌ها را ترسیم کند.

این مهم‌ترین هدف او از نوشتنِ «دَم را دریاب» [Seize the day] است و در این راه نه نان به نرخ روز می‌خورد و نه به استفاده سردستی و سطحی و نمایشی از داشته‌هایش قانع می‌شود. او خوب به خاطر دارد همین همینگوی‌ای که حالا ناشران و مخاطبان برایش سر و دست می‌شکنند، روزگاری تنها و منزوی بود و ناشران بارها و بارها دست رد به سینه‌ او و داستان‌هایش زده بودند .خوب می‌دانیم که استفاده ناشیانه از این عناصر پراکنده داستان را به آشفته‌بازاری گیج و گنگ بدل خواهد ساخت اما بلو به جای استفاده گزارشی و نمایشی از میراث کهن و داشته‌های به‌روز شده‌اش آن‌ها را در تار و پود داستانش می‌تند و در قالب نو، منحصربه‌فرد و تقلیدناپذیری شکل می‌دهد. گویی او پیش از نوشتن، شکسپیر و میلتون و نیچه و همینگوی را، سلول‌های او را داستان درمانی کرده‌اند. به امید این که روزی از پی جلسات مستمر داستان درمانی، «تامی ویلکی» سُر و مُر و گنده تبلوری داستانی یابد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...