برنده جایزه ادبیات داستانی بریتانیا اعلام شد و سوزانا کلارک [Susanna Clarke] نویسنده انگلیسی با داستانی «پیرانسی» [Piranesi] برنده جایزه سی هزار پوندی شد.

سوزانا کلارک [Susanna Clarke]پیرانسی» [Piranesi]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، سوزانا کلارک، نویسنده 61 ساله انگلیسی برنده جایزه ادبیات داستانی زنان شد و موفق شد نام‌های بزرگی چون آلی اسمیت برنده پیشین این جایزه و نویسنده چهارگانه فصلی «زمستان»، «پاییز»، «بهار»، و «تابستان» را کنار بزند.

«پیرانسی» در واقع دومین جلد از داستان پرفروش «جاناتان استرنج و آقای نورل» است. «جاناتان استرنج و آقای نورل»، داستان پرفروش کلارک هفده سال پیش منتشر شد. پس از آن خانم کلارک درگیر بیماری شدیدی شد که مدت زیادی طول کشید و در طی این مدت یادداشت‌هایی از ادامه داستان جاناتان می‌نوشت و هیچ‌وقت فکر نمیکرد که بتواند یادداشت‌هایش را تبدیل به کتاب کند.

کلارک هنگام دریافت جایزه احساسی شد و دریافت جایزه ادبیات داستانی زنان را افتخاری بزرگ برای خود دانست. «همان‌طور که می‌دانید «پیرانسی» با سختی و در طول یک بیماری سخت نوشته شد. کتابی که هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم فرصت نوشتنش را به دست بیاورم. فکر نمی‌کردم حالم خوب شود. و امید دارم ایستادن من امشب و در این مکان همه کسانی را که دچار بیماری هستند تشویق کند تا به راه خود ادامه دهند و امید داشته باشند.»

«جاناتان استرنج و آقای مورل» داستانی درباره شعبده‌بازان در قرن نوزدهم است که در سال 2004 و در 44 سالگی نویسنده منتشر شد. چهار میلیون نسخه از آن به فروش رفت و جوایز زیادی از جمله ادبیات فانتزی بریتانیا برای نویسندگان تازه‌وارد و همچنین جایزه هوگو را برای کلارک به همراه آورد. کمی پس از آن کلارک برای تور کتاب به شهرهای مختلف سفر کرد و در حین سفر متوجه شد دچار سندروم خستگی مزمن است. بیماری که سبب شد نگارش جلد دوم داستان پرفروش «جاناتان استرنج» هفده سال طول بکشد.

سارا-جین میو، از داوران امیال جایزه گفت: «انتخاب برنده از بین این شش کتاب برایمان خیلی سخت بود. فهرست امسال خیلی متنوع بود اما کتابی را انتخاب کردیم که خیلی اصیل بود. سالی متفاوت از سال‌های دیگر داشتیم. همه ما چندین بار خواندیمش و دوست داریم خوانندگان حتما این کتاب را تجربه کنند.»

برناردین اِواریستو، رییس هیئت داوران هم با این نظر موافق است: «دوست داشتیم کتابی را انتخاب کنیم که تأثیر بلندمدت بر روی خوانندگان داشته باشد. کلارک دنیایی را خلق کرد که فراتر از تخیل ماست و به ما مفهومی عمیق از انسانیت را نشان می‌دهد.»

سال گذشته مگی اُفارل، نویسنده بریتانیایی-ایرلندی موفق شد سه برنده پیشین بوکر را کنار بزند و برنده جایزه ادبیات داستانی زنان بریتانیا در سال 2020 شود. برناردین اواریستو، برنده پیشین بوکر، که سال گذشته در فهرست اولیه جایزه ادبیات داستانی زنان سال 2020 هم حضور داشت، رییس هیئت داوران امسال بود.

برناردین اِواریستو، رییس هیئت داوران امسال جایزه داستانی زنان بریتانیا می‌گوید: «آثار بی‌نظیر زیادی را خواندیم و جلسات داوری پرانرژی در کنار هم داشتیم که در آن درباره علایق، نظرات، و ایده‌های شخصی‌مان بحث کردیم. متاسفانه مجبور شدیم بعضی از آثار شایسته را کنار بگذاریم اما مطمئن هستیم که اثر برتر را انتخاب کردیم که می‌تواند نمایندگان خوبی از داستان‌هایی است که توسط زنان نوشته شد باشد و دیدگاه‌های مختلف را منعکس می‌کند. این داستان‌ها به ما الهام می‌بخشند و ما را مورد چالش قرار می‌دهد و خوشحالیم که در فهرست جایزه ادبیات داستانی زنان قرار داشتند.»

علاوه بر برناردین اواریستو، الیزابت دِی، پادکستر، نویسنده، و روزنامه‌نگار؛ ویک هوپ، نویسنده، روزنامه‌نگار، و مجری؛ نسرین مالیک، نویسنده و روزنامه‌نگار؛ سارا جین‌ما، خبرنگار و مجری خبر در میان هیئت داوران قرار داشتند و مراسم هم بعد از دو سال به صورت حضوری برگزار شد.

جایزه ادبیات داستانی زنان، که پیش از این با عنوان جایزه «اورنج» یا «بیلیز» شناخته می‌شد، مهم‌ترین جایزه ادبی بریتانیا برای نویسندگان زن است که به صورت سالیانه برگزار می‌شود و اولین بار در سال 1996 و برای بزرگداشت اصالت و برتری آثار زنان در سراسر دنیا تشکیل شده است.

پیش از این نویسندگانی چون زادی اسمیت، لیونل شیور، چیماماندا آدیچی، کامیلا شمسی و نائومی آلدرمن، تایری جونز برنده این جایزه شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...