کارگزار ادبی «جی.دی.سلینجر» که سال‌های مدید است امور انتشاراتی او را در دست دارد، گفت سلینجر 90 ساله با مشکلات مربوط به کهولت روبه روست و به طور کلی قدرت شنوایی‌اش را از دست داده است.

به گزارش ایبنا به نقل از نیویورک پست، این کارگزار در اظهارنامه‌ای که هفته پیش به دادگاه فدرال منهتن ارائه کرد از این امر پرده برداشت.


سلینجر پس از اعلام این خبر که دنباله‌ای بر رمان کلاسیک او «ناتور دشت» نوشته شده و این کتاب به زودی منتشر می‌شود، به دادگاه شکایت کرد. در همان زمان اعلام شد که رمان «60 سال بعد: در دل دشت» که ادامه ماجرای «ناتور دشت» را که در سال 1951 نوشته شده، پی می‌گیرد به وسیله نویسنده ناشناخته‌ای به نام «جی.دی کالیفرنیا» نوشته شده است.

یونایتدپرس نیز اعلام کرد، کارگزار سلینجر که در دادگاه حضور یافته بود گفت گرچه سلینجر ماه پیش تحت یک جراحی برای شکستگی استخوان لگن قرار گرفت و اکنون دوره نقاهت را پشت سر می‌گذارد، اما او کاملا از این موضوع مطلع است و از دادگاه خواسته است تا با توجه به حقوق مولف از انتشار این کتاب جلوگیری کند.

«وسبرگ» گفت که این نویسنده عزلت گزیده با مشکلات مربوط به کهولت روبه روست و به طور کلی شنوایی‌اش را از دست داده است.

اما با شکایت سلینجر از این نویسنده جدید حقایقی افشا شد که کسی از آن اطلاع نداشت. آنچه روشن شده این است که نویسنده اثر جدید که تاکنون از او به عنوان «جان دو» نام برده می‌شد که با اسم مستعار «جان دیوید کالیفرنیا» می‌نویسد در حقیقت یک ناشر جوان سوئدی به نام «فردریک کالتینگ» 32 ساله است.

به گزارش بوک سلر؛ نویسنده کتاب جدید که پیش از این اعلام کرده بود سوئدی آمریکایی و متولد نیویورک است، اخیرا اعلام کرد که این گفته او غیرواقعی بوده و او صد درصد سوئدی است. در واقع کالیفرنیا کسی نیست جز «کالتینگ» که ناشر کتاب است. او گفته که اول آوریل 1976 در «بوراس» محلی در حومه گوتبورگ متولد شده است. همچنین روشن شد عکسی که از «کالیفرنیا» در یک روزنامه بریتانیایی منتشر شده بود نیز دروغین است و به دوست او یعنی «گوستاو روت» تعلق دارد. «کالیفرنیا» گفت: او یک بازیگر است و من به او گفتم خوب برو بازی کن.

او گفت «فردریک کالتینگ ناشر و جی.دی. کالیفرنیا و من همه یک نفر هستیم.» او می‌گوید که این کار را برای جعل انجام نداده و می‌افزاید چون من یک ناشر هستم برای نویسنده بودن نیاز به یک نام داشتم و به همین دلیل این نام را انتخاب کردم. کالتینگ می‌گوید به تشابه اسمی این نام یعنی «جی.دی.کالیفرنیا» با نام «جی.دی.سلینجر» فکر نکرده بود و فقط این نام به نظرش بسیار خوش آهنگ بود.

کالتینگ در گفتگو با نشریه «لوکال» نیز گفت که تا به حال می‌خواست هویتش مخفی بماند و این برایش بسیار جالب بود، اما حالا دیگر این طوری فکر نمی‌کند و پس از اظهارنامه رسمی تصمیم گرفته است خودش را علنی کند.

او می‌گوید که به اتفاق همکارش از 6 سال پیش انتشاراتی‌شان به نام «نیکوتکست» را راه‌اندازی کرده‌اند و کتاب‌هایی در زمینه فرهنگ پاپ در سوئد، بریتانیا و آمریکا منتشر کرده‌اند. کالتینگ می‌گوید این رمان را پیش از این نوشته بود و وقتی تصمیم گرفتند که دایره کاری‌شان را با انتشار رمان گسترده‌تر کنند، فکر کردند که چرا با این کار آماده شروع نکنند؟

این کتاب که برای مدت کوتاهی در بریتانیا در دسترس بود، اکنون در فهرست آثار غیرقابل فروش آمازون بریتانیا قرار گرفته است. ناشر آمریکایی آن نیز منتظر نظر دادگاه است که در ماه ژوئن قرار است نظر خود را اعلام کند. ناشر و توزیع کننده اروپا نیز انتشار کتابشان را متوقف کرده‌اند تا پس از مبارزه قانونی با سلینجر روشن شود که چه کار باید بکنند.

از سوی دیگر منتقدان نیز بی‌کار ننشسته‌اند و «آیرون سیلورمن» با انتشار بیانیه‌ای که در اس.سی.بی منتشر شده می‌گوید : «تلاش‌های دست و پا چلفتی‌وار سلینجر برای جلوگیری از انتشار کتاب باید با شکست روبه رو شود زیرا این یک کار مستقل است و نباید شامل حال کپی رایت شود. اثر و شخصیتی که سلینجر آفریده دیگر به خود او تعلق ندارد و اکنون به عنوان یک نماد فرهنگی جهانی شناخته می‌شود».

سلینجر که خود زمانی که 32 سال داشت این رمان را منتشر کرد، هرگز اجازه اجرای تئاتر یا ساخت فیلمی بر مبنای تنها رمانش را نداده و حتی با ساخت فیلمی به وسیله الیا کازان و اسپیلبرگ از این اثر نیز مخالفت کرد. خیلی‌ها همواره اعتقاد داشته‌اند که سلینجر می‌خواهد با این کار کمک کند تا هر خواننده‌ای خود را به جای «هولدن» قهرمان داستان ناتور دشت بگذارد و با او همذات پنداری کند. اما اکنون عده‌ای می‌گویند که هولدن در واقع سلینجر و سلینجر خود هولدن است.

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...