اورهان پاموک برنده جایزه نوبل ادبیات توسط دولت ترکیه به اتهام «توهین به بنیانگذار ترکیه مدرن و تمسخر پرچم این کشور در رمان جدیدش» مورد بازجویی قرار گرفته است.

شب‌های طاعون» [veba geceleri]  اورهان پاموک

به گزارش کتاب نیوز به نقل از اعتماد، پاموک این اتهامات را رد کرده است. او رمان «شب‌های طاعون» [veba geceleri]  را در ماه مارس در ترکیه منتشر کرد که داستان آن در جزیره‌ای خیالی در عثمانی در جریان شیوع طاعون در اوایل دهه ۱۹۰۰ میلادی می‌گذرد. اولین شکایت علیه پاموک برای رمان جدیدش در ماه آوریل مطرح شد و یک وکیل پاموک را به «تحریک نفرت و خصومت با توهین به مصطفی کمال آتاتورک و تمسخر پرچم ترکیه» متهم کرد. دادگاهی در استانبول تصمیم گرفت به دلیل کمبود مدارک رسیدگی این ادعا را دنبال نکند، اما «تارکان اولوک» وکیل مطرح‌کننده این پرونده، علیه این تصمیم تجدیدنظر کرد و تحقیقات در این باره دوباره آغاز شده است.

پاموک پیش‌تر پس از مطرح کردن قتل‌ ارمنی‌ها و کردها در سال ۱۹۱۵ در مصاحبه‌ای، به دلیل «توهین به ملیت ترکیه» تحت تعقیب قرار گرفته بود. این اتهامات در سال ۲۰۰۶ کنار گذاشته و در همان سال او موفق به کسب جایزه نوبل ادبیات شد. قانون ۵۸۱۶ که براساس آن پاموک اکنون تحت بازجویی قرار دارد، با هدف محافظت از یاد آتاتورک در برابر توهین توسط هر شهروند ترکیه تدوین شده است و در صورتی که پاموک مجرم شناخته شود، با سه سال زندان مواجه خواهد شد. اورهان پاموک با انتشار بیانیه‌ای که در خبرگزاری ترکیه‌ای «بیانت» منتشر شد، ضمن رد این اتهامات عنوان کرده است: «در شب‌های طاعون که من پنج سال روی آن کار کردم، هیچ بی‌احترامی به بنیانگذاران قهرمان دولت‌های ملی که از خاکستر امپراتوری‌ها برپا شده‌اند یا به آتاتورک وجود ندارد. برعکس، این رمان با احترام و تحسین برای این رهبران آزادی‌خواه و قهرمان نوشته شده است.»

«برهان سونمز»، رییس انجمن جهانی قلم (پِن) با حمایت از این نویسنده مطرح ترک در بیانیه‌ای اعلام کرد: «اورهان پاموک گنجینه ملی ترکیه است، یک دارایی ادبی که واژگانش در سراسر جهان طنین‌انداز است و باید از آن تجلیل شود، اما او بار دیگر خود را هدف نوشته‌هایش می‌بیند. مقامات ترکیه بارها از قوانین افترا برای ساکت کردن کسانی که جرات می‌کنند صحبت کنند، استفاده کرده‌اند و این مورد نیز از این قاعده مستثنی نیست.» براساس گزارش انجمن قلم امریکا، حداقل ۲۵ نویسنده در سال گذشته توسط دولت ترکیه زندانی شدند که از این لحاظ در رده سوم سطح جهان قرار دارد. انجمن ناشران ترکیه نیز از دادستان‌ها خواست تا تحقیقات و چنین مداخلاتی را که به ممنوعیت کتاب‌ها و خدشه به اصل جامعه دموکراتیک منجر می‌شود، متوقف کنند.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...