گروه ادبیات و کتاب روزنامه آرمان ملی از بین کتاب‌های منتشرشده از اسفند 98 تا اسفند 99، ده رمان برتر خارجی را به شرح ذیل، انتخاب کرده است:

10 رمان برتر خارجی در سال 1399 به انتخاب آرمان ملی

1. با کوه در میان بگذار
جیمز بالدوین یکی از مهم‌ترین نویسنده‌های سیاه‌پوست آمریکایی است که با نخستین رمانش «با کوه در میان بگذار» (ترجمه فارسی: محمدصادق رئیسی، نشر نقش جهان) نام خود را در ادبیات جهان جاودانه کرد. رمانی که آن‌طور که خودش می­گفت اگر قرار بود تنها یک کتاب می­‌نوشت، آن کتاب، «با کوه در میان بگذار» بود؛ امروزه از رمان «با کوه در میان بگذار» به‌عنوان یکی از کلاسیک‌های ادبیات آمریکا و جهان یاد می‌کنند، چنانچه در سال ۱۹۹۸، کتابخانه‌ مدرن آن را سی‌ونهمین رمان در فهرست ۱۰۰ کتاب برتر انگلیسی‌زبان قرن بیستم قرار داد، دانشگاه آکسفورد آن را چهل‌وچهارمین رمان بزرگِ جنوبِ آمریکایی همه‌ اعصار، مجله‌ تایم در سال 2005 آن را یکی از صد رمان بزرگ قرن معرفی کرد، روزنامه‌ تلگراف در سال 2019، آن را چهل‌وهشتمین رمان بزرگ همه‌ اعصار و سایت مدیوم شصت‌ویکمین کتابی که پیش از مرگ باید خواند قرار داد. این رمان در فهرست 100 رمان برتر جهان به انتخاب آرمان ملی شماره 10 را به خود اختصاص داد.
«با کوه در میان بگذار»، آمیزه‌ای است از عواطف غنایی و خشنوتِ پرطنینِ پسر چهاره‌ساله‌ای به نام جان گریمز (پسرخوانده‌ یک مبلغ بدزبان کلیسا) که در پی کشف هویت خویش است. ماجرای داستان، یک روز معمولی زندگی جان (یک‌شنبه‌ای در ماه مارس 1935) را دربرمی‌گیرد. و با آنکه بر معیارِ حماسیِ گذشته پرمشقتِ خانواده‌اش و میل تازه‌شکل‌یافته خودش به آینده تمرکز می‌کند، علیه نگاهِ تیزِ شهری که به آن هم تعلق دارد و هم ندارد، نیز برمی‌خیزد. این داستانِ به‌یادماندنی، امکانات تازه‌ای در زبان آمریکایی و در شیوه درک آمریکاییان و دیگر مردم جهان گشود.

2. فرضیه فراگیر فراموشی
ژوزه ادواردو آگوآلوسا از مهم‌ترین نویسنده‌های آفریقایی است که آوازه‌ای جهانی دارد. مهم‌ترین اثر او «فرضیه فراگیر فراموشی» است که در بیشتر نظرسنجی رمان‌های برتر آفریقا حضور دارد. این رمان در سال 2013 منتشر شد و در 2017 به انگلیسی ترجمه شد. ترجمه فارسی (مهدی غبرایی، نشر نیلوفر) نیز از روی ترجمه انگلیسی است. کتاب در همان سال به‌مرحله نهایی بوکر رسید، اما جایزه به «گیاهخوار» نوشته هان کانگ نویسنده کره‌ای رسید. در سال 2018 برنده جایزه ایمپک دابلین شد. این رمان در فهرست100 رمان برتر جهان به انتخاب آرمان ملی، شماره 86 را به خود اختصاص داد.
«فرضیه فراگیر فراموشی» پر از شخصیت‌های پررنگی است که بیشتر آنها قصد فراموش‌کردن یا فراموش‌شدن را دارند. هیچ‌کدام موفق نمی‌شوند. داستان‌های به‌ظاهر متفاوت آنها همچون ریسمان رهاشده، سرانجام پیچ خورده، جمع می‌شوند، تغییر مسیر می‌دهند و دوباره برمی‌گردند و داستانی را به‌هم بافته که سرشار از پیشینه شگفت‌انگیز چندین دهه درگیری وحشیانه و فساد در برابر ظهور دردناک آنگولا از استعمار را نشان می‌دهد.
در بطن این داستان، لودو، یک زن پرتغالی است که پس از مرگ پدر و مادرش، از خواهرش اودت مراقبت می‌کند. وقتی اودت با یک مهندس معدن ازدواج کرد لودو همراه با تازه‌عروس‌ها به لواندا، پایتخت شهر آنگولا نقل‌مکان می‌کند. در خیابان‌ها، مبارزه برای استقلال در حال جریان است. اما لودو کاری از پیش نمی‌برد. او حتی از پنجره‌ها دور می‌شود و با وحشت آسمان را نگاه می‌کند. علت ترس تقریبا همیشگی او از فضاهای باز در فصل‌های آخر کتاب توضیح داده می‌شود، اما تا آن زمان عقب‌نشینی او از تماس انسانی و تبعید وسواسی پارانویایی او، تکیه‌گاه ماجرای خشونت‌آمیز سیاسی را فراهم می‌کند که مستقیم و غیرمستقیم، اطراف او می‌پیچد.

3. مشتی خاک
اِولین وو، یکی از برجسته‌ترین نویسنده‌های قرن بیستم و از بزرگان نثرِ زبان انگلیسی است که بیشتر با سه شاهکارش «مُشتی خاک»، «باری دیگر، برایدزهد» و «اسکوپ» شناخته می‌شود: «مشتی خاک» (ترجمه فارسی: سهیل سُمی، نشر ثالث) در سال 1934 منتشر شد، اما خیلی زود به صف کلاسیک‌های جهان پیوست. در سال 1942 الکساندر وولکت، منتقد ادبی آمریکایی، «مُشتی خاک» را بهترین رمان در صد سال اخیر برشمرد، مجله نیواستیتسمن آن را «کامل‌ترین و بهترین رمانی برشمرد که اولین وو از خود به جای گذاشته است»، مجله ساتردی ریویو نیز آن را بهترین کتابی نامید که اولین وو نوشته است. سال‌ها بعد «سایکس» در سال 1975 نوشت: «تنها پنج یا شش رمان در این سده وجود دارد که می‌توانند به‌طور جدی با این رمان رقابت کنند.» در سال 2010 مجله تایمز «مشتی خاک» را در لیست 100 رمان برتر انگلیسی‌زبان که از سال 1923 منتشر شده‌اند، آورد. همچنین در فهرست صد رمان برتر کتابخانه مدرن نیز در جایگاه سی‌وچهارم قرار گرفت.
«مشتی خاک» غم‌انگیزترین رمانِ طنز اولین وو است که، به دلیل پایان وحشتناک آن به‌یاد‌ماندنی است: قهرمان خود را در گوشه‌های جنگل آمازون گرفتار می‌بیند، محکوم می‌شود که بقیه عمر خود را صرف خواندن چارلز دیکنز برای دیوانه‌ای حیله‌گر کند. اِولین وو شیفته جامعه و رفتار انسانی بود و در «مشتی خاک»، یك حس اخلاق‌گرایانه بسیار دقیق را به نمایش درمی‌آورد. به بیانی دیگر، «مشتی خاک» هجویه‌ای است درخشان بر ناگواری‌ها و مشکلات نسلی که میان دو جنگ جهانی می‌زیست.

4. دیار خوابگردی
میا کوتو از نویسندگان سفیدپوست موزامبیکی است که با رمان «دیار خوابگردی» نام خود و ادبیات آفریقا را در جهان پرآوازه کرد؛ آنطور که دوریس لسینگ نویسنده برنده نوبل ادبیات درباره این رمان می‌گوید: «هیچ‌ کدام از آثاری که تا‌به‌حال از آفریقا خوانده‌ام شبیه به این رمان نبوده‌اند.» رمان «دیار خوابگردی» یکی از مهم‌ترین آثار تاریخ ادبیات آفریقایی است که به بیش از سی زبان ترجمه شده، از جمله فارسی: ترجمه مهدی غبرایی، نشر افق. «دیار خوابگردی» نخستین رمان میا کوتو است که در سال ۱۹۹۲ منتشر شد و در 2006 به انگلیسی ترجمه شد. این رمان از زمان انتشارش مورد توجه قرار گرفت؛ تاجایی‌که منتقدان آفریقایی آن را از برترین ‌کتاب‌های قرن بیستم قاره‌ آفریقا برشمردند.
اگر رئالیسم جادویی ابزاری برای فهم واقعیات باشد، آن‌هم از راه انکار تلخی واقعیت؛ رمان میا کوتو نمونه‌ای متفاوت و استثنا از این ژانر است؛ او در «دیار خوابگردی» رویایی می‌آفریند که بسیار تلخ‌تر از خود واقعیت است. رمان براساس ضربه‌‌ حاصل از جنگ داخلی موزامبیک (۱۹۷۷-۱۹۹۲) نوشته شده. این جنگ ‌داخلی در سال ۱۹۷۵ منجر به جنگ برای آزادی و استقلال موزامبیک از پرتغال ‌شد. هرچه جنگ داخلی اوج ‌می‌گرفت شهرهای بیشتری ویران ‌می‌شد. آنطور که کوتو خود می‌گوید: «حس‌کردم تا زمانی که این جنگ تمام‌ نشده نمی‌توانم چیزی از آن بنویسم. هرروز با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کردیم. جنگ، جنگی تروریستی بود. من زنده‌ ماندم. هم حس خوش‌شانس‌بودن دارم و هم احساس گناه‌ که زنده‌ مانده‌ام. شاید با خودتان فکر‌ کنید دارم زیادی ماجرا را مهم جلوه ‌می‌دهم ولی حس‌ می‌کنم انگار به من می‌گویند: تو باید ماجرا را برای همه شرح‌ دهی. وقتی «دیار خواب‌گردی» را می‌نوشتم دچار بی‌خوابی شده ‌بودم. هر شب کابوس به‌سراغم می‌آمد و صدای مردم بیچاره در سرم می‌پیچید.»

5. حلقه‌های زحل
در سال 2007، دبیر سابق آکادامی نوبل سوئد از و. گ. زیبالت به‌عنوان یکی از سه نویسنده‌ درگذشته‌ای نام برد که شایسته دریافت نوبل ادبیات بودند. دو نویسنده دیگر ژاک دریدا و ریشارد کاپوشینسکی بود. و.گ. زییالت با شاهکارش «آسترلیتس» (2001) در جهان شناخته می‌شود، اما پیش از این رمان، او با سه‌گانه‌اش «سرگیجه»، «مهاجران» و «حلقه‌های زحل» (1992-1995) به‌عنوان نویسنده‌ای صاحب‌سبک که متاثر از کافکا، بورخس و ناباکوف بود، به جامعه ادبی معرفی شده بود.
زیبالت یکی از متحول‌کننده‌ترین چهره‌های ادبیات معاصر است. «حلقه‌های زحل» (ترجمه فارسی: پویا رفویی، نشر ناهید) از آثار بی‌همتای اوست. رمانی که همچون دیگر آثارش، ترکیبی از خاطره، داستان، سفرنامه، تاریخ و زندگینامه را در خود دارد که با سبک نوشتاری به‌یادماندنی او به ترکیب ادبی جدید و عجیبی مبدل شده‌. سوزان سونتاگ در سال 2000 مقاله‌ای را با عنوان «آیا هنوز عظمت ادبی ممکن است؟» نوشت که درنهایت نتیجه می‌گیرد «یکی از معدود پاسخ‌های ممکن به خوانندگان انگلیسی زبان، آثار و.گ. زیبالت است.»

آثار زیبالت از هر نظر شبح‌وار هستند: به لحاظ موضوع، توسط اشباحِ تاریخ معاصر اروپا مشوش شده است و به لحاظ سبک، با لحنی ترسناک و فراموش‌نشدنی بیان شده. جدای از مرگ واقعی زیبالت، اکثر کتاب‌هایش گویی از ورای قبر روایت می‌شوند. گذشته ناگهان اکنون می‌شود و به‌نظر می‌رسد اکنون در طی سال‌های طولانی شکل می‌گیرد. زیبالت بیشتر به مورخی جدید می‌ماند تا رمان‌نویسی جدید. همین نظر نشان‌ می‌دهد که آثار او هنوز هم در جایگاه متعارف و امن خود قرار دارند. این کتاب‌ها به دلیل قرارگرفتن در ژانر مخصوص به خود جذابند، اما درنهایت دلیل اصلی خوانده‌شدنشان این نیست. در نوشته‌های زیبالت به اخلاق اهمیت داده شده و خرد مالیخولیایی و ملال‌آوری وجود دارد که ورای ادبیات است و به چیزی وحی‌مانند می‌ماند. با خواندن نوشته‌هایش احساس می‌کنید در خواب و رویا با شما حرف می‌زنند. زیبالت روند عادی روایت داستان. طرح داستان، شخصیت‌پردازی، سلسله وقایع. را از بین می‌برد، طوری‌که آنچه به‌دست می‌آوریم بیان بی‌واسطه‌ صدایی ناب و به‌ظاهر جدای از بدن است. این صدا حضور خارق‌العاده‌ای در ادبیات معاصر دارد و شاید دهه‌ای دیگر برای درک کامل بزرگی و ماهیت دقیق سخنانش نیاز باشد.

6. زندگی کوتاه شگفت‌انگیز اسکار وائو
خونو دیاس، نویسنده دومینیکنی-آمریکایی، با رمان «زندگی کوتاه شگفت‌انگیز اُکار وائو» (ترجمه فارسی: نادر قبله‌ای، نشر خزه) نام خود را جهانی کرد. این رمان در سال 2007 منتشر شد و به فهرست نهایی هشت جایزه معتبر ادبی راه یافت، که موفق به دریافت جایزه پولیتزر، جایزه انجمن منتقدان ادبی آمریکا، جایزه کتاب سال، جایزه صلح دیتون و انیسفیلد ولف شد. «زندگی کوتاه شگفت انگیز اسکار وائو» به شکلی گسترده مورد تحسین و ستایش قرار گرفت. در یک نظرسنجی از منتقدان ادبی آمریکا که توسط بی‌بی‌سی جهانی (بخش فرهنگ و هنر) در سال 2015 صورت گرفت، «زندگی کوتاه شگفت‌انگیزِ اُسکار وائو» به عنوان بهترین رمان قرن بیست‌ویکم انتخاب شد. در نظرسنجی سال 2009 که توسط سایت «میلیونز» انجام گرفت، هیاتی از نویسندگان، منتقدان و ویراستاران، «زندگی کوتاه شگفت‌انگیزِ اُسکار وائو» را هشتمین رمان برتر از سال 2000 انتخاب کردند و خوانندگان آن را در رتبه نخست قرار دادند.
«زندگی کوتاه شگفت‌انگیز اُسکار وائو» رمانی است نبوغ‌آمیز؛ داستانی از تجربه‌ای‌ آمریکایی که به شکلی گیج‌کننده‌‌ باشکوه و به طرزی فراموش‌نشدنی ترسناک است. قهرمان رمان پسری است به اسم اُسکار؛ پسری آمریکایی- دومینیکنی و رنگین‌پوست که اضافه وزن دارد و ساکن شهر پترسون در ایالت نیوجرسی است. او طرفدار ژانرهایی است که به شکلی احساس‌برانگیز آن‌ها را «ژانرهای گمانه‌زن‌تر» خطاب می‌کند؛ کتاب‌های کمیک، رمان‌های فانتزی، علمی- ‌تخیلی و بازی‌های داستان‌داری که منبع ادبیات عامه‌پسند اساطیری و فانتزی‌ هستند و تصور می‌شود افرادی مثل او که از نظر روابط مستاصل و در زمینه روابط اجتماعی ناسازگارند در چنین فضاهایی سر می‌کنند.

7. ناهار لخت
یکی از جنجالی‌ترین نویسنده‌های قرن بیستم، ویلیام اس. باروز است که آثارش تاثیر شگرفی بر فرهنگ عامه آمریکایی گذاشت. مهم‌ترین جنجال زندگی باروز، روی‌آوردن به مواد مخدر بود که در تمامی زندگی و آثارش تاثیر گذاشت. باروز از نویسنده‌های نسل بیت بود. هجده کتاب نوشت که مهم‌ترین‌شان «ناهار لخت» (ترجمه فارسی: فرید قدمی، نشر هیرمند) بود که در سال 1959 منتشر شد و از آن به‌عنوان «نبوغ پست‌مدرنیسم» نام می‌برند؛ این کتاب به فهرست صد رمان برتر انگلیسی‌زبان مجله تایم نیز راه یافته.
«ناهار لخت» یکی از مهم‌ترین آثار قرن بیستم است؛ کتابی که نه‌تنها به ادبیات بلکه به فرهنگ آمریکا نیز تعریفی جدید بخشیده است. این رمان مصرف مواد را به‌طرز تکان‌دهنده‌ای به طنز کشیده و خواننده را با ایده‌های بی‌نظیر و باورنکردنی متحیر می‌کند، این کتاب یک اعتراض شدید به نژادپرستی و مصرف‌گرایی آمریکایی‌ها است. اختلاس، فساد و دروغ‌های سیاستمداران را با طنزی زیرکانه به قلم کشیده است. از همین منظر است که می‌توان گفت شاید قبلا هرگز کتابی این‌چنین نخوانده باشید و بعد از آن هم دیگر کتابی همتایش نخواهید یافت.

چیزی که «ناهار لخت» را نجات می‌دهد ادبیات نیست، بلکه طنز است. طنز باروز کاملا آمریکایی و درعین‌حال واضح و کنایه‌دار است. طنزش درست مثل کمدین‌ها است. مانند یک بازیگر واریته در نمایش «یک» که مقابل پرده نمایش کیت سیرکت یا پنتیجز نقش‌آفرینی کرد و بعدها از روی آن نمایش فیلمش را هم ساختند، همان شوخی‌ها با اندکی تغییر دوباره به‌گونه‌ای اجرا شدند که مناسب موقعیت‌ نیز باشند. مانند بازیگری که حین اجرای سیاتل، یونکز را با رنتون عوض کرد.

8. تعمیرکار
برنارد مالامود یکی از مهم‌ترین نویسنده‌های آمریکایی است: او هم به سبب داستان‌های کوتاهش شناخته‌ می‌شود، هم به سبب دو رمان «تعمیرکار» و «وردست»ش. از بین این دو رمان، می‌توان گفت «تعمیرکار» مهم‌ترین و تحسین‌برانگیزترین رمان او به شمار می‌آید؛ یک کلاسیک آمریکایی که هردو جایزه پولیتزر و جایزه کتاب ملی را در سال 1967 را از آن خود کرد. این رمان با ترجمه شیما الهی از سوی نشر چشمه منتشر شده.
کتاب از زمان انتشارش تا به امروز، مورد ستایش منتقدان قرار گرفته است. برخی آن را شایسته این برشمردند که در کنار کتاب­های مهم یهودیان مثل کتاب­های سال بلو و فیلیپ راث قرار بگیرد و برخی هم آن را یک رویداد ادبی برای هر فصل، بی­نظیر و دلخراش نامیدند. صرف‌نظر از این ستایش‌ها و دیگر نکات چشم­گیر و برجسته رمان، آنچه که این کتاب را خواندنی می­کند این است که مانند همه­ کتاب­های مهم دیگر یادمان می اندازد ما همگی باید کاری کنیم.

«تعمیرکار»، مثل دیگر آثار مالامود، به بخشی از زندگی یهودیان می‌پردازد. رمان، داستان زندگی یاکوف بُک را در زمان امپراتوری روسیه در دوران یهودستیزی شدید روایت می­کند که یک مرد تعمیرکار یهودی است که متهم به قتل بی­رحمانه­ پسر روس جوانی شده. داستان از جایی شروع می­شود که بُک روستایش را به مقصد کیو ترک کرده تا شانسش را آنجا امتحان کند و با مخفی‌کردن هویت یهودی­اش موفق می­شود کاری در انجمن یهودی‌ستیز بلک‌هاندردز دست‌وپا کند. وقتی جسد پسر جوانی را در غاری پیدا می­کنند که تمام خون بدنش کشیده شده، یهودیان را به اجرای مراسم مذهبی متهم و سپس دستگیر و زندانی می­کنند. اما بُک به جرمی که مرتکب نشده اعتراف نمی‌کند. مالامود در مورد کتاب گفته: «داستان در مورد این است که چگونه آزادی در ذهن مردی که به ناحق متهم شده است، رشد می­کند».

9. زائر سینما
واکر پرسی از آن نویسنده‌های خوش‌شانس است که با نخستین رمانش به صف کلاسیک‌های آمریکایی پیوست. «زائر سینما» در سال 1961 با عنوان «سینمارو» منتشر شد در کنار رقبای بزرگی چون جوزف هلر، سلینجر و آیزاک باشویس‌سینگر توانست جایزه کتاب ملی آمریکا را از آن خود کند. این رمان در سال‌های بعد در فهرست صد رمان بزرگ انگلیسی‌زبان قرن بیستم کتابخانه مدرن، مجله تایم و سایت گودریدز قرار گرفت. «زائر سینما» با ترجمه آزاده اتحاد پس از شش دهه از سوی نشر خزه منتشر شده است.

بینکس بولینگ، شخصیت اصلی رمان، کسی است که هم طبق معیارهای آمریکایِ پس از جنگ (مارتین اسکورسیزی روزی یک فیلم می بیند) و همزمان حال (بسیاری از ما بیشتر وقت خود را صرف نگاه‌کردن به صفحه‌های نمایش می‌کنیم) یکی از زائران گاه‌به‌گاه سینماست. با وجودی که رمان «زائر سینما» درباره فیلم‌ها نیست، اما عنوان درخور توجهی دارد. این رمان در همان سال انتشارش برای نویسنده‌اش که یک پزشک غیرفعال و فیلسوفی خودآموخته در اوایل میانسالی بود در ایالت‌های جنوبی اسم و رسمی به‌هم زد و این خیلی عجیب است چون حوادث رمان در نیواورلئان جایی دور از ایالت‌های جنوبی رخ می‌دهد. این رمان در مورد تاریخ یا میراث نیست، بلکه درباره نوع نگاه انسان‌هاست، رمانی درباره ادراک و حساسیت و در جست‌جوی اصالت. با وجودی که «گوربه‌گور» فاکنر و «جان آگاه» فلانری اوکانر و از جدیدترها «اتحادیه ابلهان» جان اف. کندی و «به رنگ ارغوان» آلیس واکر رمان‌های استثنایی و نامتعارفی هستند، اما «زائر سینما» متناقض‌نماتر از آنهاست؛ «زائر سینما» موشکافی تجربه‌های معمولی روزانه. همان‌هایی که بینکس روزمرگی می‌نامد- را به موضوع یک تحقیق فلسفی تبدیل می‌کند. این کتاب یک رمان کاملا آمریکایی است، اما از خط اصلی نوشتار ناتانیل هاثورن، مارک تواین، ادیت وارتون سپس فیتزجرالد و همینگوی جداست، مارپیچی دوگانه الهام‌گرفته از نویسندگان وطنی و نویسندگان دور از خانه. واکر پرسی در این رمان به شدت از اگزیستانسیالیست‌های اروپایی، کیِرکِگارد، سارتر و کامو تاثیر پذیرفته است.

10. نقشی در مه
تان توان اِنگ نخستین نویسنده مالزیایی است که با رمان «نقشی در مه» (ترجمه فارسی: شادی امیرافشاری، نشر خوب) موفق به دریافت جایزه بوکر ‌‌آسیایی و والتر اسکات در سال 2012 می‌شود. این رمان همچین به مرحله نهایی جایزه بوکر و ایمپک دابلین نیز راه یافت.
«نقشی در مه» مناظر سرسبز و زمین‌های چای جزیره مالایا در آغاز دهه 1950 را به تصویر می‌كشد. رمانی فراموش‌نشدنی كه در دسته‌ كتاب‌های خاطرات ساندی تایمز، قرار گرفته و ماجرای آن در ارتفاعات مالایا رقم می‌خورد. زنی به نام یون لینگ در فكر ساختن یادبودی برای خواهر خود است كه در خلال اشغال ظالمانه‌ كشورشان به دست ژاپنی‌ها كشته شده. جست‌وجوی یون لینگ او را به باغی زیبا در مالایا می‌كشاند و داستان كتاب «نقشی در مه» را رقم می‌زند. آشنایی یون با آریتومو، مردی كه در گذشته باغبان امپراتور ژاپن بوده و اعتبار و استعدادی فوق‌العاده دارد، موجب می‌شود كه یون پیشنهاد آریتومو را بپذیرد و به عنوان كارآموز در كنار او اصول باغبانی را بیاموزد. یون سفر به گذشته را آغاز می‌كند، گذشته‌ای كه با اسرار تاریخ پردرد و رنج كشورش پیوندی ناگسستنی دارد. مضامین جدی، ریشه‌ تاریخیِ مستحكم و قوی، ساختار دقیق، تصویرسازی قدیمی و متناسب با هر دوره، از ویژگی‌های ارزشمند و قابل تحسین این رمان به حساب می‌آیند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...