بازیابی خاطرات هنرمندان قدیمی موسیقی | اعتماد


چاپ اولِ کتاب «گلهای ماندگار» به ‌کوشش وحید استرون و با مقدمه‌ای از فضل‌اله توکل توسط انتشارات راد نواندیش در سال ۱۴۰۱، روانه بازار نشر شد. این کتاب ماحصلِ چندین سال کارِ روزنامه‌نگاری وحید استرون است و همان‌گونه‌ که وی در «یادداشت نویسنده» وعده داده است، کتاب -یا کتاب‌هایی- نیز از او در آینده‌ نزدیک، به ‌زیور طبع آراسته خواهد شد.

گلهای ماندگار» به ‌کوشش وحید استرون

اساسا، ادبیات نوشتاری موسیقی ایران (حال در هر ژانر، سبک یا فُرم- گونه موسیقایی)، مقوله پربضاعتی نیست و جای کار فراوان دارد. یکی از نثرهای همه‌فهم و همه‌پسندی که در سال‌های اخیر در حوزه‌ نشرِ کتاب رواج پیدا کرده، نثرِ روزنامه‌نگاری است. نثرِ رایجِ نگارش کتاب حایزِ اُسلوبِ مشخصی است که ضمن احترام به آن، در حال حاضر و با رواج شبکه‌های اجتماعی و کاهش سرانه‌ مطالعه، شاید جوابگوی سلایق و علایقِ فعلی مطالعاتی نسل حاضر نباشد. یکی از نثرهای عامه‌پسند، نثرِ روزنامه‌نگاری است که به ‌تقریب و به ‌تحقیق، آحاد جامعه ارتباط بیشتری با آن برقرار می‌سازند.

این نکته را باید مورد تدقیق و تعمیق قرار داد که عامل مهمی که نوشته‌ها یا کتاب‌های افراد شاخصی چون «حبیب‌الله نصیری‌فر»، «حسن فرازمند»، «فروغ بهمن‌پور»، «هومن ظریف»، «نادیا جان‌فدا»، «لیلا رضایی»، وحید استرون و غیره را -در پیشگاهِ توده مردم- هر چه بیشتر جذاب‌تر و خواندنی‌تر می‌کند، نثرِ نوشتاری بی‌پیرایه و بی‌تکلف آنهاست که آبشخورِ آن، نثرِ روزنامه‌نگاری است. البته اسامی یاد شده درخصوص نویسندگانِ شناخته ‌شده‌ عرصه موسیقی است و قطعا در حوزه‌های دیگر فرهنگی، اسامی دیگری نیز قابل ارایه خواهد بود.

کتاب گلهای ماندگار در سه بخشِ «از نگاه یاران»، «گفت‌وگوها» و «یادها»، پیش‌ روی مخاطب است. در بخشِ نگاه یاران که اتفاقا مفصل‌ترین بخش کتاب یاد شده است، توصیف و شرح حال تعدادی از هنرمندان از دست ‌رفته موسیقی را از زبان یاران آنها می‌خوانیم.

در برخی از این نوشته‌ها، کندوکاوِ شخصِ مصاحبه‌گر (یا به ‌عبارت صحیح‌تر، تدوین‌کننده‌ گزارش) به ‌بیشترین حدِ خود رسیده است، به عنوان نمونه؛ در نوشتارِ «افسانه همنشینی تار، نی و صدای تاج»، استرون کلیتی موجز و مختصر از کانون موسیقی اصفهان را البته در حد حوصله‌ مخاطبش بیان داشته یا در نوشتار «زمستان سیاه ۳۷»، جست‌وجوگرانه به ‌زوایای نامعلوم زندگی و مرگِ جنجالی هنرمند فقید «داریوش رفیعی» پرداخته است.

استرون در این بخش از کتاب و همچنین در بخش بعدی که به ‌«گفت‌وگوها» اختصاص یافته است، جرقه‌ اصلی را در ذهن کنشگرِ مخاطب نوشتار زده تا او ادامه‌ مطالعاتش را در آثار مکتوب دیگر دنبال کند و این دستاوردِ بسیار مهمی است. یکی دیگر از دلایلی که راقم این سطور، نوشته‌های نویسندگانی چون نصیری‌فر، فرازمند، بهمن‌پور، ظریف، جان‌فدا، رضایی، استرون و غیره را مهم می‌داند دقیقا به ‌همین دلیل است که رهیافتِ نوشتاری این روزنامه‌نگاران، مخاطب را به‌ ادامه‌ مطالعاتش ترغیب می‌دارد و این یعنی «بسترسازی، در جهت ایجاد یا بسطِ فضای پژوهش».

اما بخش پایانی کتاب گلهای ماندگار که به «یادها» تعبیر یافته، متاسفانه بخشی ابتر و نصفه و نیمه از بخش‌های این کتاب است.
تنها نوشتارِ این بخش تحت عنوان «سکوت پاتوق‌های فرهنگی شهر»، هر چند خود حایز سوژه‌ مهم و فوق‌العاده‌ای است که می‌توانست جداگانه عنوان یک پژوهش مفصل یا یک کتاب مستقل باشد، اما در نظر اول، این حالت را تداعی می‌کند که پدیدآورنده‌ کتاب ناچارا و از روی اجبار بخش سومی را به‌ بخش‌های کتاب خود افزوده تا این نوشتار را هم در کتابش داشته باشد.

در صورتی ‌که می‌شد این نوشتار را قدری مفصل‌تر و با افزوده‌های مطالعاتی و تحقیقاتی پروراند یا اینکه چند نوشتار دیگر را هم به ‌بخش یادها اضافه کرد تا نسبتِ حجم نوشتاری در سه بخشِ یاد شده کتاب، تناسبِ مناسبی یابد.

امید است کتاب گلهای ماندگار، بیشتر و بیشتر مورد توجه اهالی فرهنگ و هنر قرار بگیرد و نویسنده‌ کوشای آن نیز در چاپ‌های بعدی، کتاب را به ‌نظر اهالی فن نگارش و پژوهش رساند تا با خوانش دقیق کتاب یا بررسی عناوینِ بخش‌های آن، تکامل و تعالی این کتاب را شاهد باشیم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...