پدرش آنها را بهخاطر زنی جوانتر از مادر ترک کرد... با نوشتن خاطراتش میخواست از زنان دیگری جز خودش حرف بزند... شاید میلر زنها را صرفاً برای خوشگذرانی کوتاه خود در نظر داشت و اینگونه خطابشان میکرد، ولی تأثیر حضور نین در زندگی میلر، خلاف تفکر و تصورات میلر دربارهی زنان را به او اثبات کرد... نگاه هالیوود به زن بیش از هر چیز جنسی است... خود را جای هریک از آنها میگذارد و علت کنشهایشان را روایت میکند
خاطرات و عصیان | کافه داستان
یکی از خواستهها و دغدغههای جنبش فمینیسم از همان آغاز به رسمیتشناختن هنر زنان در خلق آثار ادبی و هنری بوده است. ویرجینیا وولف (۱۸۸۲-۱۹۴۱) در مقالهی «اتاقی از آن خود» با توجه و اشاره به بسیاری از مشکلات و محدودیتهای پیشِروی زنان، نیاز آنها به خلوت برای نوشتن و داشتن پول را مطرح کرد. از نگاه وولف زنان، بدون پول و اتاقی از آن خود نمیتوانند آزادانه خلاقیت و نبوغشان را بهکار گیرند، اما آنائیس نین [Anaïs Nin] (۱۹۰۳-۱۹۷۷) ظاهراً اتاق و پول کافی داشت و توانست داشتههای باارزشش را سخاوتمندانه به دیگر دوستان نویسنده و هنرمندش اهدا کند تا آنها هم بتوانند در شرایط سخت اقتصادی آن دوران (سالهای پس از جنگ جهانی اول) به رویای خود، که نوشتن و خلق آثار ادبی بود، جامهی عمل بپوشانند.
آنچه «خاطرات آنائیس نین: زندگی هنری میلر و همسرش جون اسمیت» [The diary of Anaïs Nin] را به اثری متفاوت و قابل تأمل بدل کرده، تنها نوشتن خاطرات معمولی و روزانه نیست؛ بلکه این نکته است که نوشتن خاطرات برای نین بیش از هر چیز یک عصیان در برابر هستی انسان و زندگی پیش روی او است. نین همواره از تصویر چندگانهی شخصیت خود عذاب کشیده و گاه آن را غنای زندگی پنداشته و گاه یک بیماری سریع و خطرناک. در دوران کودکی، نین وقتی میفهمد تنها یک بار به دنیا میآییم و یک بار هم زندگی میکنیم عصبانی میشود و برای جبران کوتاهی زندگی، دست به تجربیات متفاوتی میزند. چنین تناقضهایی در وجود نین او را به عصیانی شاعرانه وا میدارد و نوشتن خاطرات، مفری نجاتشبخش برای او میشود.
فقدان پدر، عصیان نین را قدرتمندتر میسازد؛ پدری که فرزند دختر نمیخواست و هرگز یک کلمهی تحسینآمیز به دخترش نگفته بود. نین، مادر و برادرانش از پدر کتک میخوردند و او شاهد رفتار بیمارگونهی پدرش نسبت به خانواده بود. پس از آن که پدرش آنها را بهخاطر زنی جوانتر از مادر ترک کرد، او در یازدهسالگی سعی کرد با نوشتن خاطرات خود و فرستادن نوشتههایش برای پدر، او را نزد خود، مادر و برادرانش برگرداند. اگرچه تلاش نین به فرجامی خوش نمیانجامد، اما نوشتن خاطرات، همراه و یار نین در دوران مختلف زندگیاش شد. «کتاب خاطرات عزیزم، من آنائیس نین هستم که با تو سخن میگویم و نه هیچکس دیگر من مثل دیگران فکر نمیکنم. کتاب خاطرات عزیزم، به من رحم کن و به حرفهایم گوش بده.» (صفحهی ۱۳)
دور شدن از پدری نوازنده و آهنگساز، دوری از اروپای دوران کودکی، سختگیریهای مذهبی مادر کاتولیک، تنهایی، غربت و مهاجرت از پاریس به آمریکا و یادگیری زبانی دیگر (انگلیسی) او را بیشتر به نوشتن خاطرات ترغیب کرد. «در آن زمان به فرانسه مینوشتم. با افکار خودم مشغول بودم و سعی میکردم جسم و روحم را در این جزیرهی یکپارچه نگاه دارم و از فروپاشی آن جلوگیری کنم.» (صفحهی ۱۲ و ۱۳)
اوایل سالهای ۱۹۳۰ که تسلط و اقتدار مردانه در اکثر حوزهها حاکم بود، زنها اکثراً از نگاه مردها نگریسته میشدند و دنیای ادبیات هم دنیایی بیشتر مردانه بود، نین به عنوان نویسندهای تازهکار وارد دنیای روشنفکران و جامعهی هنری پاریس شد. اولین اثر او کتاب «مطالعهای غیرحرفهای- دی اچ لارنس» (۱۹۳۲) بود. نین که آثار شعرایی چون «رمبو» و نویسندگانی چون «پروست»، «لورنس» و «داستایوفسکی» را خوانده بود و شخصیتهای آن آثار را میشناخت، با نوشتن خاطراتش میخواست از زنان دیگری جز خودش هم حرف بزند: «زنان خاموشِ گذشته، زنانی که بیانی رسا نداشتند، زنانی که به دنیای بیزبانِ درونِ خود پناه بردند و زنان امروز، در جنبوجوش و مردان بسیار و من درمیان…» (صفحهی ۱۰)
آشنایی نین با هنری میلر (۱۸۹۱-۱۹۸۰) نویسندهی آمریکایی، که به توصیهی همسرش «جون اسمیت» برای نوشتن و زندگی، به پاریسِ بعد از جنگ جهانی اول آمده بود، شروعی متفاوت برای نوشتن خاطرات نین از خودش، میلر و جون شد. آنها ضلعهای یک مثلث بودند که هرکدام به شکلی بر یکدیگر اثر میگذاشتند. در این میان نین، برخلاف آثاری که مملو از کلیشههای مردانه بود، نه درصدد بود زنی اغواگر و فریبنده را نشان دهد و نه زنی فداکار و خاموش و تسلیم را؛ بلکه میخواست واقعیت و حقیقتی را که در وجود انسان، جون و میلر میدید به تصویر کشد و از بیان بیپرده و عریان احساسات و غرایز خود سخن گوید.
نین به طور مداوم در بازگویی خاطراتش، در پی ایجاد پرسش از دلایل رفتارهای خود، میلر و جون بود. علت ترس و وحشتی که از بیرحمی، خشونت و غیبت پدر بر وجودش حاکم بود، دلیل تفکرات مادری که جسم او را لاغر و استخوانی و فاقد زیبایی در نگاه مردها میپنداشت و تواناییهای شخصیت خود که چندگانگی وجود او را برایش رقم میزدند. هنری میلر هم وجهی از زندگی و نوشتن را پیش روی او قرار میدهد که میتوان آن را نیز عصیان میلر تصور کرد، یعنی نویسندهای که با فقر و نداری در پاریس میخواست داستانهایش را بنویسد. از این رو آثار اتوبیوگرافیک میلر، بیش از هرچیز، واقعیت زندگی را با تمام لحظات زیبا و زشتش مانند عشق، خیانت، فقر و لحظههای کوتاه خوشی نشان داده است. نین در خاطراتش به چندوجهیبودن شخصیت میلر و رفتارش با زنان (روسپیها) اشاره میکند؛ زنانی که میلر آنها را شبپره مینامید. شاید میلر زنها را صرفاً برای خوشگذرانی کوتاه خود در نظر داشت و اینگونه خطابشان میکرد، ولی تأثیر حضور نین در زندگی میلر، خلاف تفکر و تصورات میلر دربارهی زنان را به او اثبات کرد.
نین که شرایط زندگی میلر را میدید، تا جایی که میتوانست آسایش زندگی میلر را تأمین میکرد تا او با فراغ بال بیشتری بنویسد.
هِنری از نگاه نین مثل یکی از شخصیتهای داستایوفسکی بود که ناملایمات و رنج زندگی را تجربه کرده است. هنری دارای دو چهره بود: یکی منفعل و دیگری عاصی. یکی به هر آنچه در زندگی، پیشِ رویش قرار میگرفت تن میداد و دیگری عصیانگری بود که به همه چیز پرخاش میکرد. نین توجه میلر را به خود جذب کرده و برایش فرقی نمیکرد که او آسوپاس است و زندگی را با قرض و گدایی میگذراند. او حتی کتابهای پروست و بلیط قطارِ میلر را تهیه میکرد. این توجه و دوستی نین با میلر را میتوان ویژگی رفتاری مشترک میلر و پدر نین در ارتباط با زنها (شبپره نامیدن زنان روسپی) دانست. تناقضی که در وجود نین از همان کودکی رشد کرده بود؛ پدری که مانند بت میپرستید و دوستش داشت، گرچه خشونت و زنبارگیاش را میدید.
این وجهی از شخصیت چندگانهی نین بود که هم میخواست زندگی لایتناهی و بدون مرز خود را داشته باشد و هم از اطرافیانش (مادر، برادر و دوستان خود) حمایت کند؛ حتی اگر جون، همسر میلر باشد. جون زنی زیبا، جذاب و بازیگر و وجه دیگر این مثلث بود. رفتار جون را هم میتوان عصیانی در برابر دنیای پر زرقوبرق هالیوود دانست. دنیایی که نگاهش به زن بیش از هر چیز جنسی است تا توجه به تواناییها و استعداد یک بازیگر. جون هر لحظه در حال گریز از دنیای پر زرقوبرق هالیوود بود و در زندگیاش هم دست به بازی میزد و نقشهای متفاوتی را ایفا میکرد، آنگونه که میلر از رفتار و حرفهای ضد و نقیض او سر درنمیآورد، اما نین میتوانست احساسات و رفتار جون را درک کند و حتی هِنری را متوجه مشکلاتی که جون با آنها روبهروست کند.
اگرچه میلر و جون روابط چندان عاشقانه و صمیمانهای با هم نداشتند، اما وجود جون بر نوشتن میلر تأثیر داشت و نین بین خود، میلر و جون گرفتار شده بود. او در دهکدهی «لووسین» پذیرای میلر و جون شد؛ جای بکری که از مظاهر دنیای مدرن در امان مانده و از نگاه نین شبیه دهکدهای بود که مادام بوآری تا دم مرگ در آن زندگی میکرد. با بهره از چنین مکانی نین میتوانست بنویسد، دهکدهای قدیمی بر فراز تپهای مشرف به رود سن که در شبهای صاف و تمیز میشد پاریس را دید.
نین با یادداشتهای بیپرده و بیان روابط عشقی میان زن و مرد، احساسات درونی زنانه را به شیوهای متفاوت از مردان دورهی خود روایت میکند؛ نوشتاری که امیال انسانی را بازگو میکند. در کنار نوشتن و درگیریهای روحی و روانی، نین با رفتن نزد روانپزشک، برای واکاوی شخصیت خود، راه تازهای را درپیش میگیرد. او در کنار دکتر «آلنده» به تحلیل و واکاوی شخصیت خود میپردازد و در این مسیر، رفتارهای خود را در قبال اطرافیانش، از جمله پدر، مادر، براد، میلر، جون و همچنین رفتارهای آنان را نسبت به خود با نگاهی دقیق و موشکافانه کنکاش میکند.
آنچه که نین کشف میکند حقیقت زندگی انسان است. انسانی که آزاد است و میتواند زندگی گذشتهاش را تغییر دهد و از بردگی احساسات، نژاد و گذشتهی خود رهایی یابد. نوشتن خاطرات برای نین از جنبهی شخصی فراتر میرود؛ چرا که او خود، میلر، جون، خانواده و اطرافیانش را قضاوت نمیکند، بلکه خود را جای هریک از آنها میگذارد و علت کنشهایشان را روایت میکند. آنچه توجه مخاطب را در خواندن کتاب، معطوف به خود میکند تحول شخصیت نین است. نین در جلسههای روانکاوی خود، به هویت و شخصیت مستقلش بهعنوان یک انسان آگاه میشود. کشف من ناشناخته که از آن میگریخته، توجه به نیازهای خویشتن و ایجاد حس و شور زندگی از دیگر تغییراتی است که در شخصیت نین تجلی مییابد و آگاهی از خویشتن خویش برای نین تولدی دوباره است.
سبک متفاوتی که در نوشتن از میلر (واقعگرایی) به کار میبرد هم نشان از این نکته دارد. نوشتههایی که با سمبولیسم و استعاره و تمثیلها آمیخته و سورئالیستی است و تحت تأثیر آثار «برتون» و «رمبو» است. نین این نگاه را به اطرافیانش نیز تعمیم میدهد، زوایای متفاوت شخصیتها را میبیند و بین میلر و نوشتههایش تمایز قائل میشود. هنری میلر در یکی از معتبرترین مجلات ادبی، طی مقالهای نظری، ارزش ادبی خاطرات نین را با این واژهها بیان کرد: «این خاطرات جای خود را در کنار آثاری برجسته چون آثار سینت آگوستین، پترونیوس، آبلارد، روسو و پروست باز خواهد کرد.»
[خاطرات آنائیس نین در 7جلد نگاشته و منتشر شده است. کتابی نیز با عنوان «هنری و جون» بر اساس این خاطرات در سال 1986 منتشر شد که احتمالا متن کتاب حاضر از این کتاب برداشت و ترجمه شده است.]