هنری میلر

05 فروردین 1385

هنری-میلر

فرزند یک خیاط بود. در نیویورک و در محله بروکلین زاده شد، محله مهاجران آلمانی و ایتالیایی و ایرلندی و یهودی... با روحی عصیان‌زده از مدرسه گریخت و زندگی ماجراجویانه و آمیخته با سرگردانی و بینوایی را در پیش گرفت... پیشه‌های گوناگون و پرهیجانی پیش گرفت مانند گاوچرانی، شاگرد آشپزی، پیشخدمتی، روزنامه‌فروشی، شیر فروشی و مانند آن... در 1952 از سومین همسر نیز جدا شد و از نو به اروپا سفر کرد.

هنری میلر .  Miller, Henry نویسنده امریکایی (1891-1980) فرزند یک خیاط بود. در نیویورک زاده شد و در محله بروکلین، محله مهاجران آلمانی و ایتالیایی و ایرلندی و یهودی، دوره کودکی دشوار و آشفته‌ای را گذراند که در سراسر زندگی از تأثیر آن برکنار نماند و در آثارش تنوعی شگفت‌انگیز از گروه‌های بشری پدید آورد که از خاطره‌های گذشته سرچشمه داشت. در 1909 به کالج وارد شد و پس از دو ماه از روش سخت و جدی تعلیم و تربیت سرخوردگی یافت، با روحی عصیان‌زده از مدرسه گریخت و زندگی ماجراجویانه و آمیخته با سرگردانی و بینوایی را در پیش گرفت. نیویورک را ترک کرد، به آریزونا و کالیفرنیا رفت و پیشه‌های گوناگون و پرهیجانی پیش گرفت مانند گاوچرانی، شاگرد آشپزی، پیشخدمتی، روزنامه‌فروشی، شیر فروشی و مانند آن. در 1914 به نیویورک بازگشت، به قصد آنکه در کارگاه خیاطی پدرش مشغول شود. در این دوره با اشخاصی عجیب و غریب و جالب توجه و دوستان پدرش آشنا شد و در شرکت مخابرات غرب به کار پرداخت و برای مطبوعات گزارش تهیه کرد. اولین کتابش را به نام بالهای چیده شده Clipped Wings در این زمان نوشت که هرگز منتشر نشد.

میلر در 1914 با بیتریس سیلوا پیانیست ازدواج کرد و از او دختری یافت، چیزی نگذشت از همسرش جدا شد و بار دیگر ازدواج کرد. در فقر و تنگدستی کامل به سر می‌برد و تنها از فروش اشعار امرار معاش کرد. در 1928 پولی به وام گرفت و عازم اروپا و کشور فرانسه شد و مصمم گشت که به طور جدی به نویسندگی پردازد، اولین اقامت میلر در فرانسه کوتاه بود، اما اقامت ثانوی او در این کشور از 1930 تا 1939 به طول انجامید. در این دوره میلر در محله مونپارناس زندگی نسل سرگردان را پیش گرفت، با عده‌ای از نویسندگان جوان از جمله لارنس دارل
Lawrence Durell آشنا گشت که با او دوستی مداومی یافت. برای امرار معاش در روزنامه‌ها به کار مشغول شد و به نشر کتابهایی پرداخت که بهترین آثارش به شمار آمد. اولین اثر او با عنوان مدار رأس‌السرطان Tropic of Cancer (1934) بحث بسیار برانگیخت. پس از آن رفت و برگشت به نیویورک Aller Retour New York را در 1935 و بهار سیاه Black Spring را در 1936 انتشار داد و مقاله‌ای درباره دی. اچ. لارنس D.H.Lawrence نوشت. میلر در سفری به انگلستان با تی. اس. الیوت T.S.Eliot ملاقات کرد و دومین همسر خود را نیز طلاق داد، سپس اثری در شرح حال خود نوشت که به دوران سعادتمندانه او به هنگام کار در شرکت مخابرات بستگی می‌یابد. این اثر با عنوان ماکس و سلولهای سفید مدافع بدن Max and White Phagocytes در 1938 منتشر شد و پس از آن مدار رأس الجدی Tropic of Capricorn در 1939. میلر در آغاز جنگ جهانی دوم، به یونان رفت و به دوستش دارل پیوست و با شاعران و هنرمندان از جمله با کاتسیم‌بالیس دوستی یافت که چهره او را در اثر خویش به نام ستون ماروسی The colossus of Maraussi (1941) تصویر کرده است. این اثر از سفرنامه‌های بسیار ستایش‌انگیز به شمار آمده که در آن عظمت و نبوغ یونان، نه در ویرانه‌های تاریخی، بلکه در روح ملت زنده‌اش نشان داده شده است.

میلر در 1940 به امریکا بازگشت و از ایالتهای مختلف کشور خویش دیدن کرد. نظر انتقادی او در این سفر در کتاب کابوسی در تهویه مطبوع
The Air-Conditioned Nightmare (1945) و یادت باشد که فراموش نکنی Remember to Remember (1947) بیان شده است. در این آثار نویسنده وضع امریکا را در 1941-42 وصف کرده و به پوچی زندگی عصر حاضر تاخته است. میلر پس از مرگ پدر در کالیفرنیا مستقر شد، از نو ازدواج کرد و بلاانقطاع به نوشتن ادامه داد. مقاله‌ای درباره رمبو ، شاعر فرانسوی نوشت و با مجله‌های متعدد همکاری کرد. در 1945 صاحب دختری و در 1948 صاحب پسری شد، با این حال در 1952 از سومین همسر نیز جدا شد و از نو به اروپا سفر کرد. در بازگشت به کالیفرنیا عده بسیاری از نویسندگان و هنرمندان به دیدنش شتافتند. میلر در این دوره زندگینامه طولانی خود را در سه بخش با نام کلی تصلیب گلگون The Rosy Crucifixion انتشار داد: بخش اول سکسوس Sexus (1949)، بخش دوم پلکسوس Plexus (1953) و بخش سوم نکسوس Nexus (1960). پس از چند سفر دیگر به اروپا در 1963 در کالیفرنیا مقیم شد، آثارش را به پایان رساند و تقریباً همه وقت را به نقاشی مصروف داشت. از آثار دیگر میلر این کتابهاست: شیطان در بهشت A Devil in paradise (1956)، کتابهای زندگی من The Books of my Life (1952)، نقاشی از نو دوست داشتن است To Paint is to Love again (1960). مراسلات فراوان میلر با لارنس دارل در 1962 منتشر گشت.

هنری میلر نویسنده‌ای است که در ادبیات امریکا نمی‌توان او را در طبقه معین و خاصی جای داد، آثارش به طور شفگت‌انگیز مخلوط و رنگارنگ است. در رمان‌نویسی از دسته فاکنر یا همینگوی نیست، اما مانند آنان نمونه کامل نویسنده امریکایی به شمار می‌آید. در کتاب کابوسی در تهویه مطبوع و در خلال لعن و نفرینها، میلر به گروهی بستگی می‌یابد که در حسرت دوران سرسبز و خرم زندگی طبیعی و بدوی پیش از عصر صنعت به سر می‌برند. آثار میلر مانند ویتمن از قالب ادبیات ساده پا فراتر می‌نهد. این آثار که در واقع یادداشتهای زندگی اوست، به هیچ‌وجه خاص اعمال و رفتار و جریانهای صوری زندگی یا جریان روحی و معنوی او نیست، بلکه همه آنها یک کتاب را تشکیل می‌دهد و آن سفرنامه زندگیش است که سفری طولانی و پیچیده است. مدار رأس السرطان و مدار رأس الجدی که ذوق مسخره‌نویسی او را آشکار می‌سازد، اعترافاتی است با صدای بلند که به صورت انفجار از درونش بیرون می‌جهد. در آثار میلر موضوعهای تربیتی و ارشادی در شیوه نگارشی آمیخته از هماهنگی اندیشه و احساس بیان شده است. میلر به طور قطع نویسنده‌ای فیلسوف نیست، اما در آثارش ریشه نوعی خوی آشوب‌طلبی و فتنه‌انگیزی را می‌توان یافت. میلر بی‌آنکه نویسنده‌ای بزرگ باشد و در آثارش ابتکاری به چشم بخورد، اهمیت تاریخی برجسته‌ای دارد، با شخصیتی فریبنده که در گروه ضدعقل و گروه هرج و مرج‌طلب در ادبیات امریکایی نفوذی عظیم برجای گذاشته است.

زهرا خانلری، فرهنگ ادبیات جهان، خوارزمی

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...