عمر-خیام-نیشابوری

پس‌ از کسب‌ علوم‌ و معارف‌ عصر خویش،‌ رهسپار سمرقند گشت‌ و در این‌ شهر مورد توجه‌ امیر "نصر بن‌ ابراهیم‌" قرار گرفت‌ و رساله‌‌ی معروف‌ خود درباره‌ جبر را در همین‌ زمان‌ به‌ رشته‌ تحریر در آورد. خیام‌ سپس‌ عازم‌ اصفهان‌ شد و به‌ خدمت‌ "ملکشاه‌ سلجوقی"‌ درآمد و به‌ اصلاح‌ تقویم‌ ایرانی‌ و بنای‌ رصدخانه‌ای‌ در اصفهان‌ همت‌ گماشت‌...

خیام‌. غیاث الدین‌ ابوالفتح عمر (439- 517 هجری قمری)‌ بنابر شواهد موجود، خیام‌ در سال‌ 439 ه.ق‌ در نیشابور، شهری‌ که‌ به‌ آن‌ عشق‌ می‌ورزید و بخش‌ مهمی‌ از ایام‌ عمرش‌ را در آن‌ گذارند، به‌ دنیا آمده‌ است‌. دوران‌ کودکی‌ و نوجوانی‌ وی‌ کاملا مشخص‌ نیست‌. ولی‌ بطور قطع‌ او‌ مطالعات‌ اولیه خود در زمینه‌ی‌ علوم‌ معمول‌ آن‌ روز را، در نیشابور سپری‌ کرده است. خیام‌ پس‌ از کسب‌ علوم‌ و معارف‌ عصر خویش،‌ رهسپار سمرقند گشت‌ و در این‌ شهر مورد توجه‌ امیر "قرخانیان‌ شمس ‌الملک‌ نصر بن‌ ابراهیم‌" قرار گرفت‌ و رساله‌‌ی معروف‌ خود درباره‌ جبر را در همین‌ زمان‌ به‌ رشته‌ تحریر در آورد. خیام‌ سپس‌ عازم‌ اصفهان‌ شد و به‌ خدمت‌ "ملکشاه‌ سلجوقی"‌ درآمد و به‌ اصلاح‌ تقویم‌ ایرانی‌ و بنای‌ رصدخانه‌ای‌ در اصفهان‌ همت‌ گماشت‌. پس‌ از روی‌ کار آمدن‌ سلطان‌ "سنجر سلجوقی"،‌ حکیم‌ عمر خیام‌ که‌ در زمره‌‌ی اطرافیان خاص‌ سلطان‌ ملکشاه‌ بود، به‌ خدمت‌ وی‌ درآمد و حتی‌ سلطان‌ را که‌ دچار آبله‌ سختی‌ شده‌ بود، معالجه‌ کرد. ولی‌ سنجر هیچگاه‌ نظر مساعدی‌ نسبت‌ به‌ خیام‌ نداشت‌. از این‌ روی‌ وی‌ مدتی‌ کوتاه‌ پس‌ از بر تخت‌ نشستن‌ سلطان‌ سنجر به‌ زادگاه‌ خویش‌ نیشابور بازگشت‌.

او در فاصله‌‌ی شانزده‌ سال‌ آخر عمر‌، ظاهرا  به‌ مطالعه‌ و تدریس‌ (بویژه‌ کتابهای‌ فلسفی‌ ابوعلی‌ سینا) مشغول بوده است. خیام، ابن‌سینا را استاد خود می‌دانست و حتی یکی‌ از خطبه‌های‌ معروف‌ ابن‌ سینا در باب‌ یگانگی‌ خداوند متعال‌ را نیز از عربی‌ به‌ فارسی‌ برگردانده است. حکیم‌ عمر خیام‌ اگرچه‌ بیشتر به‌ عنوان‌ شاعری‌ رباعی‌ سرا شهره‌ گشته‌ است،‌ ولی‌ وی‌ در واقع‌ فیلسوف‌ و ریاضیدانی‌ بزرگ‌ بود که‌ در طول‌ عمر دراز خویش،‌ کشفیات‌ مهمی‌ در ریاضیات‌ و نجوم‌ انجام‌ داد.

بزرگترین‌ فعالیت‌ نجومی‌ حکیم‌ عمر خیام،‌ محاسبه‌ و تعیین‌ جدول‌ موسوم‌ به‌ "تقویم‌ جلالی"‌ بود که‌ در سال‌ 476 ه.ق‌ به‌ دستور سلطان‌ "جلال‌ الدین‌ ملکشاه‌ سلجوقی"‌ مأمور انجام‌ آن‌ گشت‌ و به‌ همراهی‌ گروهی‌ از دانشمندان‌، مطالعاتی‌ درخصوص‌ تأسیس‌ رصدخانه‌ای‌ بزرگ‌ انجام‌ داد.

خیام‌ در فلسفه‌ دارای‌ بینش‌ ژرفی‌ بود و معتقدات‌ دینی‌ خود را نیز با همین‌ بینش‌ مورد بررسی‌ قرار می‌داد. بعضی‌ از دانشمندان‌ معتقدند برخی‌ از عقاید فلسفی‌ خیام‌ همچون‌ شک‌ درباره‌ی‌ وجود خدا و جهان‌ دیگر و بقای‌ روح‌ و قیامت،‌ ذهن‌ این‌ فیلسوف‌ را از یقین‌ مذهبی‌ باز می‌داشت‌ و لذا در دوره‌‌ی حیات‌ خویش‌ مورد تنفر و حتی‌ تکفیر فقها و علماء بود.

اشعاری‌ که‌ از وی‌ برجای‌ مانده‌ است،‌ بیشتر در قالب‌ رباعی‌ و بصورت‌ دو بیتی‌هایی‌ ساده‌ و کوتاه‌ است‌ که‌ بدور از هرگونه‌ فضل‌ فروشی‌ و تلاش‌ برای‌ لفاظی‌، عمیق‌ترین‌ اندیشه‌ها و معانی‌ فلسفی‌ متفکری‌ بزرگ‌ و وارسته‌ را در مقابل‌ اسرار عظیم‌ آفرینش‌ به‌ تصویر کشیده‌ است‌. مضمون‌ عمده‌ اشعار منسوب‌ به‌ خیام‌ همچون‌ عقاید فلسفی‌ وی‌ توجه‌ به‌ مرگ‌ و فنا، شک‌ و حیرت‌، افسوس‌ از گذر عمر و... است‌.

مهمترین‌ کتاب‌های‌ حکیم‌ خیام‌ عبارت‌ است‌ از:

رساله‌ای‌ در جبر و مقابله‌، رساله‌ فی‌ شرح‌ ما اشکل‌ من‌ مصادرات‌ اقلیدس‌، رساله‌ای‌ در وجود، رساله‌ای‌ در کون‌ و تکلوین‌، الجواب‌ عن‌ ثلاث‌ مسایل‌، الضیاءالعقلی‌، کتاب‌ زیج‌ ملکشاهی، رساله‌ نوروزنامه،‌ که‌ در آن‌ پیدایش‌ نوروز و نحوه‌ برگزاری‌ جشن‌های‌ این‌ عید بزرگ‌ باستانی‌ را در دربار شاهان‌ در دوره‌ پیش‌ از اسلام‌ توضیح‌ داده‌ است‌.

خیام در سال 517 ه.ق چشم از جهان فرو بست. وی را در زادگاهش نیشابور به خاک سپردند. آرامگاه این شاعـر بزرگ و ریاضی دان مشهور ایرانی، در باغـی در
نـیشابور است.

زهره مرتجی

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...