محسن آزموده | اعتماد
ناپلئون بناپارت شخصیتی جذاب و دوست داشتنی است، شاید به علت موفقیتهایی که در طول حیات کوتاهش و عمدتا با تکیه بر استعداد و کوشش شخصی کسب کرد و به خاطر نبوغ نظامیاش، شاید هم به علت سرنوشت تراژیکش. ایرانیها هم او را دوست دارند، در کنار دلایل مذکور احتمالا به این دلیل که در برابر انگلیسیها ایستاد و سودای تسخیر جهان را داشت. هر چه باشد، ناپلئون نزد فارسیزبانان محبوب است. کتابسرای تندیس به تازگی کتابی با عنوان «ناپلئون؛ باغبانی که امپراتور شد» [Napoleon : a life told in gardens and shadows] اثر روث اسکر [Ruth Scurr] منتشر کرده است. این کتاب روایتی متفاوت از زندگی و زمانه ناپلئون است با محوریت قرار دادن علاقه او به باغ و باغبانی.
![ناپلئون؛ باغبانی که امپراتور شد» [Napoleon : a life told in gardens and shadows] تالیف روث اسکر [Ruth Scurr](/files/174842337824472742.jpg)
به مناسبت انتشار این کتاب با بنفشه شریفیخو، مترجم کتاب گفتوگو کردم. خانم شریفیخو پیش از این نیز آثار فراوانی را به فارسی ترجمه کرده است که از آن میان میتوان به کتاب «موسولینی» نوشته پل کرنر اشاره کرد:
در ابتدا بفرمایید علت علاقهمندیتان به ناپلئون چیست؟
علاقه من به ناپلئون از نگاه مرسوم به او به عنوان یک فرمانده نظامی فراتر میرود. چیزی که مرا بهطور خاص جذب میکند، بُعد انسانی شخصیت او است؛ همانگونه که روث اسکر در کتاب «ناپلئون؛ باغبانی که امپراتور شد» به زیبایی ترسیم کرده. این کتاب، ناپلئون را نه فقط در میدانهای نبرد، بلکه در خلوت باغهایش، در سکوت تبعید و در مواجهه با خاطرات و میراثش نشان میدهد. برای من، دیدن ناپلئون در مقام کسی که باغ میکارد، تامل میکند و به تاثیرات بلندمدت تصمیمهایش فکر میکند، باعث میشود که او را نه صرفا یک فاتح، بلکه انسانی پیچیده، مدرن و حتی امروزی ببینم.
آیا چنانکه در مقدمه ذکر شد، موافقید که ناپلئون بهطور کلی شخصیتی محبوب است و اگر اینطور است، شما چه علل و عواملی برای این محبوبیت میبینید؟
بله، میتوان گفت ناپلئون همچنان از چهرههای محبوب و بحثبرانگیز در تاریخ است، گرچه این محبوبیت همواره یکدست و بیچالش نبوده. آنچه توجه بسیاری را جلب میکند، نه فقط قدرت نظامی یا اصلاحاتش، بلکه سرگذشت او است؛ سرگذشت مردی از خانوادهای نه چندان برجسته در جزیرهای دورافتاده که با اتکا به استعداد، جاهطلبی و موقعیتسنجی، به راس قدرت در اروپا رسید. اینگونه روایتها همواره در ذهن جمعی جای خاصی داشتهاند. در مورد ناپلئون، این علاقه تنها به صعود فردی او محدود نمیماند. اصلاحات او در زمینههای قانون، آموزش و اداره کشور تاثیرات ماندگاری برجای گذاشت. در عین حال، نمیتوان چشم بر بهای سنگینی بست که بسیاری از مردم اروپا در دوران فتوحات ناپلئونی پرداختند؛ جنگهای پیاپی، تسلط نظامی و سرکوب آزادیهای سیاسی. به همین جهت، ناپلئون شخصیتی دوگانه است؛ هم اصلاحگر و هم فرمانده، هم معمار نظم و هم آغازگر آشوب. شاید همین تضادهاست که او را همچنان زنده نگه داشته است.
در مورد ناپلئون تاکنون آثار زیادی به فارسی منتشر شده است. نویسنده کتاب حاضر کیست و چرا از میان آثار موجود این اثر را برای ترجمه انتخاب کردید؟
نویسنده این کتاب، روث اسکر، تاریخنگار و نویسنده بریتانیایی است که بیش از هر چیز به خاطر رویکردهای نوآورانهاش در زندگینامهنویسی شناخته میشود. رویکرد او در نگارش این کتاب با بسیاری از زندگینامههای سنتی ناپلئون تفاوت دارد؛ او کوشیده است ناپلئون را نه فقط از خلال نبردها و سیاستها، بلکه از زاویه نگاه خود او، با تمرکز بر تاملات، خلوتها و لحظات زندگی روزمرهاش روایت کند. در میان آثار متعددی که درباره ناپلئون نوشته شده، این اثر را به دلیل همین زاویه دید خاص و منحصربهفرد برای ترجمه انتخاب کردم. در فضایی که ناپلئون اغلب یا قهرمان تصویر میشود یا مستبد، اسکر کوشیده او را به عنوان انسانی پیچیده، چندلایه و درگیر با میراث خود به تصویر بکشد. این نوع روایت، بهویژه برای مخاطب امروز، امکانی تازه برای تامل در باب قدرت، شهرت و جاودانگی فراهم میآورد.
در مورد وجوه گوناگون شخصیت ناپلئون مثل دمدمی مزاج بودن او یا عاشق پیشه بودنش فیلمها و کتابهای زیادی نوشته شده، اما کمتر کسی به عشق و علاقه او به باغ و باغبانی پرداخته. اهمیت این وجه از شخصیت ناپلئون که نویسنده بر آن تاکید داشته، چیست و این خصلت او چه تاثیری در زندگی او داشته است؟
یکی از نکات برجسته در کتاب روث اسکر، همین توجه به جنبهای کمتر شناخته شده از شخصیت ناپلئون است: عشق او به باغها، گیاهان و باغبانی. در حالی که بسیاری از روایتها، چه در قالب فیلم و چه کتاب، بیشتر بر وجه سیاسی، نظامی یا شخصیت پرتلاطم او تمرکز کردهاند، اسکر سعی کرده پرده از لحظاتی بردارد که ناپلئون، دور از میدانهای نبرد و اتاقهای فرماندهی، به گیاهان، طراحی باغها و مراقبت از فضای سبز پناه میبرد. اهمیت این وجه، پیش از هر چیز، در این است که تصویری انسانیتر و تاملبرانگیزتر از ناپلئون ارایه میدهد. علاقهاش به باغبانی فقط یک سرگرمی شخصی نبود، بلکه راهی برای بازاندیشی، بازسازی ذهنی و نوعی دلبستگی به نظم و تداوم در جهانی بود که در آن ناپایداری و خشونت فراوان بود.

بهویژه در تبعید - چه در البا و چه در سنت هلنا - ساختن و رسیدگی به باغ برای او شکلی از مقاومت در برابر فراموشی و انزوا بود. نویسنده با برجسته کردن این جنبه، به ما یادآوری میکند که حتی مردان بزرگ تاریخ، با تمام جاهطلبیها و افتوخیزهایشان، به لحظاتی از آرامش، طبیعت و خلوت نیاز دارند و گاه همین لحظات است که ابعاد نادیده وجودشان را آشکار میکند.
ناپلئون معمولا به عنوان یک نابغه نظامی شناخته میشود که در زمینه تصمیمگیری و برنامه جنگی بسیار باهوش بود و البته خودرای. آیا کتاب حاضر این برداشت را تایید میکند یا نویسنده نظر دیگری دارد؟
کتاب بهطور مستقیم بر تحلیلهای نظامی و جزییات نبردها تمرکز ندارد، اما تصویری که از ناپلئون ارایه میدهد، برداشت رایج از او به عنوان نابغهای نظامی و در عین حال خودرای را تکمیل میکند. اسکر این وجه از ناپلئون را انکار نمیکند؛ هوش نظامی، قدرت تصمیمگیری سریع و تسلط او بر صحنه جنگ در روایت حضور دارند، اما نویسنده علاقهمند است نشان دهد که این ویژگیها بخشی از شخصیت او بودند، نه همه آن. نکته مهم در رویکرد اسکر این است که او ناپلئون را بیشتر در خلوتش بررسی میکند؛ در زمانهایی که فرصت دارد به گذشتهاش فکر کند، اشتباهات را مرور کند و در سکوت تبعید، با خود سخن بگوید. در چنین لحظاتی، تصویر مردی که فقط به فرمان دادن و فتح کردن فکر میکند، رنگ میبازد و جایش را به فردی میدهد که درگیر تردید، حسرت و نوعی بازنگری در خویش است. بنابراین کتاب نه تصویری کاملا متفاوت، بلکه روایتی لایهمندتر از همان چهره آشنا ارایه میدهد.
به جذابیت موضوع و علل توجه مخاطبان به کتاب پرداختیم. اما میخواستم بفرمایید به نظر شما غیر از جذابیت علت اهمیت کتاب چیست و مخاطب غیر از لذت بردن از مطالعه زندگی یکی از شخصیتهای بزرگ تاریخ، چه سود دیگری از مطالعه آن میبرد؟
جذابیت موضوع بدون تردید یکی از دلایل توجه مخاطبان به این کتاب است، اما اهمیت آن فراتر از جذابیت صرف یا روایت زندگی یک شخصیت تاریخی مشهور است. آنچه این اثر را ارزشمند میکند، تلاش نویسنده برای ترسیم چهرهای چندوجهی از ناپلئون است: نه قدیسی شکستناپذیر و نه هیولایی جاهطلب، بلکه انسانی پیچیده با تناقضها، تردیدها، لحظات خلوت و اشتیاقهایی که گاه از چشم تاریخ رسمی پنهان ماندهاند. مطالعه چنین کتابی به مخاطب کمک میکند تا نگاهش به تاریخ و شخصیتهای تاریخی عمیقتر و انسانیتر شود. ما یاد میگیریم به جای آنکه شخصیتها را در دوگانه ساده «قهرمان» یا «خائن» ببینیم، آنها را در بستر زمان، شرایط و تجربیاتشان درک کنیم. این نوع نگاه، نه فقط در مواجهه با گذشته، بلکه در درک پیچیدگیهای انسان امروز نیز به کار میآید. از سوی دیگر، تاکید کتاب بر لحظات سکوت، تبعید، باغبانی و بازاندیشی، یادآور این است که حتی بزرگترین بازیگران صحنه تاریخ، در نهایت با سوالاتی بنیادین درباره معنای زندگی، قدرت، شکست و تنهایی روبهرو میشوند؛ سوالاتی که برای همه ما، در هر جایگاهی، آشناست. این همان جایی است که تاریخ، به تجربهای شخصی و تاملبرانگیز بدل میشود.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............