برگ برگ | شرق


کتاب «دگرگونی بزرگ» [The Great Transformation: The Political and Economic Origins of Our Time] یکی از مهم‌ترین آثار کارل پولانی [Karl Polanyi] و یکی از متون اصلی و مرجع در اقتصاد سیاسی به شمار می‌رود؛ چنانچه از سال انتشار آن (یعنی سال ۱۹۴۴) تا به امروز، بارها و بارها بازچاپ و به آن ارجاع داده شده است. این کتاب از سوی نشر شیرازه و توسط محمد مالجو به فارسی بازگردان شده اما باید گفت آن‌چنان که شایسته است، خوانده و دیده نشده است.

دگرگونی بزرگ» [The Great Transformation: The Political and Economic Origins of Our Time] کارل پولانی [Karl Polanyi]

پولانی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین منتقدان نظام بازار، معتقد است اساسا این اقتصاد و بازار است که باید تابع اجتماع باشد و نه بالعکس. او تأکید می‌کند که اگر در سرزمینی جامعه تابع بازار شود، آن‌گاه انسان و محیط‌ زیست هر دو به صورت هم‌زمان به نابودی کشانده می‌شوند. متن فارسی در جاهایی روان و در جاهایی نیز دشوار است، با‌این‌حال، ایده‌های اصلی کتاب قابل فهم هستند. مباحث مدنظر پولانی در این کتاب از جنس آن‌ دسته مسائلی‌اند که نه‌تنها با گذشت زمان از شدت و اثرگذاری‌شان کم نشده، بلکه امروز به شکل پردامنه‌تری جهان را متأثر کرده‌اند.

پولانی در دگرگونی بزرگ، انتقادهای جدی را به بنیان‌های اقتصاد بازار مطرح می‌کند. نقدهایی که بنیادی‌ترین فرض‌های نظام بازار را به پرسش می‌گیرد. او طبیعی‌بودن سودانگاری را به عنوان یکی از اصول مسلم بازار آزاد به چالش کشیده و بدیل‌های تاریخی نسبتا اولیه‌ای را برای این نظام معرفی می‌کند. پولانی ادعا می‌کند این بدیل‌ها به‌هیچ‌عنوان ناکارآمدتر از نظام بازار کنونی نیستند. ادعای پولانی این است که نظام بازار آزاد واقعی (به معنای بازار مستقل از دولت) مانند آرمان‌شهرها ناممکن است و به همان اندازه تلاش در جهت تحقق آن تباه‌کننده. چنین نظام بازاری از نظر پولانی انسان، کار و محیط‌ زیست را هم‌زمان به کام نابودی می‌کشاند. شاید تخریب‌های محیط زیست که در ذیل نظام‌های مبتنی بر نظام بازار آزاد در دوران معاصر شاهد آن بودیم یکی از شواهد ناظر بر اهمیت ادعاهای پولانی بتواند فهم شود. علاوه بر این رسوخ مکانیسم‌های نظام بازار در خدمات بهداشتی یا آموزشی ما را با چالش‌هایی روبه‌رو کرده است که سال‌ها قبل پولانی این موارد را پیش‌بینی کرده بود.

‌نظام بازار در عمل همواره و به‌ناچار نیازمند واکنش‌های حمایتی از سوی دولت یا نهادهای دیگر است؛ بنابراین آزادبودن آن شبیه یک افسانه غیرقابل‌امکان است. در گام بعدی پولانی تلاش می‌کند ظهور فاشیسم را به نظام بازار ربط دهد؛ به عبارتی او تلاش می‌کند تا نشان دهد فاشیسم ثمره نظام بازار و روابط موجود در آن است.

نقل‌ قول‌های زیر از پولانی سمت‌و‌سوی کتاب دگرگونی بزرگ را به خوبی نشان می‌دهد اما هیچ‌یک از این موارد نمی‌تواند جایگزینی برای مطالعه خود اثر باشد:

نهاد خودتنظیم‌گر بازار نمی‌توانست مدت مدیدی وجود داشته باشد، مگر آنکه جوهر انسانی و زیست‌محیطی جامعه را نیست و نابود سازد (ص. 50).

تولید ماشینی در جامعه تجاری، عملا در گرو دست‌کم تبدیل جوهر زیست‌محیطی و انسانی جامعه به کالاست (ص. 113).

پیش از روزگار ما، هیچ اقتصادی وجود نداشته است که حتی در اصول، زیر کنترل بازارها بوده باشد (ص. 115).

قانون اسپیناملند «نظام اعانه‌دهی در انگلستان، ۱۷۹۵-۱۸۳۴»، طراحی شد تا از پرولتاریایی‌شدن مردم عادی ممانعت کند یا دست‌کم از سرعتش بکاهد. نتیجه فقط عبارت بود از مفلس‌سازی توده‌ها که کمابیش هیبت انسانی‌شان را در این فرایند از دست دادند (ص. 175).

بی‌شک مطالعه کتابی که تلاش دارد و تا حد زیادی هم توانسته فرضیات مرسوم و درست تلقی‌شده عمومی را به چالش بکشد، بسیار هیجان‌انگیز است. معتقدم مطالعه نقادانه این کتاب برای دانشجویان و علاقه‌مندان به اقتصاد و علوم اجتماعی و سیاسی نه‌تنها بسیار جذاب است بلکه ضروری است. علاوه بر این، زمینه‌های نظری متفاوتی از جمله مردم‌شناسی، اقتصاد و محیط زیست در این کتاب با هم تلاقی می‌کند و بینشی فرارشته‌ای را برای درک بیشتر میدان به ارمغان می‌آورد.

کتاب «دگرگونی بزرگ: خاستگاه‌های سیاسی و اقتصادی روزگار ما» اثر کارل پولانی و ترجمه محمد مالجو در 545 صفحه توسط نشر شیرازه منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...