معنای واقعی زندگی | سازندگی


چیماماندا انگزی آدیچی [Chimamanda Ngozi Adichie] یکی از برجسته‌ترین نویسنده‌های آفریقایی‌تبار آمریکایی است که آوازه‌ای عالم‌گیر دارد. او از سال 1997 تا به امروز آثار بسیاری در شعر، نمایش‌نامه، داستان و رمان خلق کرده، که یکی از مهم‌ترین آثارش رمان «نیمی از خورشید زرد» [Half of a Yellow Sun] است که در سال 2006 منتشر شد و برنده جایزه ادبیات داستانی زنان شد و در فهرست «100 کتاب برجسته سال» نیویورک‌تایمز قرار گرفت.

 چیماماندا انگزی آدیچی [Chimamanda Ngozi Adichie] نیمی از خورشید زرد» [Half of a Yellow Sun]

این رمان از آن زمان تا به امروز، مورد اقبال بسیارِ خوانندگان و منتقدان بوده است. در سال 2019 ازسوی روزنامه گاردین عنوان دهمین کتاب برتر قرن را از آن خود کرد. در همان سال از سوی سرویس جهانی بی‌بی‌سی در فهرست صد رمان تاثیرگذار جهان رتبه چهارم را به خود اختصاص داد. و در سال 2020 به‌عنوان بهترین کتاب جایزه ادبیات داستانی زنان در تاریخ 25ساله این جایزه انتخاب شد. این رمان با ترجمه سولماز دولت‌زاده از سوی نشر آفتابکاران منتشر شده است. این مترجم پیشتر نیز کتاب دیگری از این نویسنده با عنوان «چیزی که دور گردنت حلقه می‌زند» ترجمه کرده بود.

چیماماندا انگزی‌آدیچی درمورد حقیقت و داستان‌سرایی می‌گوید: «برای شروع یک داستان، داستانی واقعی، فکرکردن به تعادل به‌معنای ایجاد مانع در مسیر داستان است؛ زیرا چیزی که باید روی آن تمرکز کرد تعادل نیست، بلکه حقیقت است.» شنیدن صدای آدیچی که بسیار قوی و شیوا حرف‌هایش را بیان می‌کند، تکان‌دهنده و تاثیرگذار است و یادآور ارزشمندی از این واقعیت عجیب است که بهترین بینش‌ها از واقعیت را اغلب رمان‌نویس‌ها به ما ارائه می‌دهند. خود آدیچی نمونه‌ای از این موارد است. افزون بر سایر موارد، «نیمی از خورشید زرد» یکی از رمان‌های حقیقت‌گوی عالی است. با این رمان چه در نیجریه و چه در سرار جهان، بسیاری از مردم با «جنگ بیافرا» آشنا شدند. این رمان به صدهاهزار نفر کمک کرده تا شرایطی را درک کنند که تقریبا فراموش شده است، گرچه داستانی را روایت می‌کند که واقعی به‌نظر می‌رسد، اما صریحا اثری خیالی است.

اینجاست که تعریف حقیقت پیچیده می‌شود. ما می‌پذیریم که داستان نوشته‌شده با خلاقیت، حقیقت را به ما می‌گوید، حتی اگر متناقض باشد. همه ما می‌دانیم منظور همینگوی از چگونگی ساخت داستان تخیلی چیست: «تنها کاری که باید انجام دهید نوشتن یک جمله صحیح و درست است. درست‌ترین جمله‌ای که می‌دانید را بنویسید.»

بااین‌حال، این ایده سختی‌های مشهودی دارد. ما باید تامل درونی انجام دهیم تا بفهمیم که حقیقت دقیقا کجا است؟ برای مثال داستان‌های کوتاه همینگوی با روزنامه‌نگاریِ او متفاوت است. رمان او درمورد پیرمردی که ماهی بزرگ افسانه‌ای را صید می‌کند (پیرمرد و دریا) نسبت به رمان دیگر او درمورد ارتش ایتالیا در جنگ جهانی اول (وداع با اسلحه) رابطه متفاوتی با تاریخ دارد. اگر می‌خواهید حقیقت معنوی را درباره ظلم متکبرانه فاشیست‌ها در ایتالیا در سال‌های اولیه سلطنت موسولینی بدانید، به شما توصیه می‌شود داستان کوتاه او درباره سفر در کشور به‌نام «سرزمین پدری به شما چه می‌گوید» را مطالعه کنید.

ما هنگامی که مطالعه می‌کنیم به‌طور غیرارادی چنین تغییرهای تدریجی از حقیقت را احساس می‌کنیم، به حدی‌که تلاش برای به دقت بررسی‌کردن این تفاوت‌ها به این روش، تقریبا زیادی به‌نظر می‌رسد. اما هرچند وقت یک‌بار، کتابی غرایز ما را امتحان می‌کند و ما را مجبور می‌کند تا احساسات خود را درباره حقیقت و واقعیت عمیق‌تر بررسی کنیم. یکی از این کتاب‌ها، «نیمی از خورشید زرد» شاهکار چیماندا انگزی آدیچی است.

به‌طور واقعی، این رمان ریشه‌های عمیقی در وقایع سال‌های 1967 تا 1970 دارد. آدیچی از روایت‌های شاهدان عینی، والدین، بستگان، دوستان و هم‌وطنان خودش که در «جنگِ بیافرا» درگیر بودند، استفاده کرد. او سال‌ها درمورد کتاب‌هایی با موضوع جنگ تحقیق کرد و می‌گوید که تقریبا هر رویدادی در رمان براساس چیزی واقعی است. این موضوع به توصیف بعضی حوادث وحشت بیشتری می‌افزاید همانند توصیف حادثه‌ای که در آن یک زن کیفی که حاوی سر دختر کوچکش است را به اولانا نشان می‌دهد و می‌گوید: «می‌دانید چقدر طول می‌کشید این گیس‌ها را برایش ببافم؟ آخر موهایش خیلی پرپشت بود...» یا توصیف‌های وحشتناک از گرسنگی و درماندگی در مراکز پناهندگان، تجاوزها و قتل‌ها.

درعین‌حال دغدغه اصلی آدیچی حقیقت‌ها نیستند. او در بحث‌های مربوط به کشته‌ها بر اثر قحطی که جنگ مسبب آن بود و مانورهای سیاسی قدرت‌های مختلف که به جنگجویان هردو طرف کمک می‌کردند، دخالت نمی‌کرد. او چنین حقیقت‌هایی را که در مقاله دانش جنگ درمورد «بیافرا» آمده است، بیان نمی‌کند. او درعوض چیزهایی را که شخصیت‌هایش می‌بینند و احساس می‌کنند نشان می‌دهد.

بنابراین به همان اندازه که درباره طعم سوپ فلفل یا نحوه حرکت غبار در زیر نور خورشید یاد می‌گیریم، درمورد حقایق و شخصیت‌ها می‌آموزیم. ما بیشتر درمورد معنای جنگیدن برای زندگی خود می‌آموزیم. به قدری سنگدل‌شدن که ممکن است درگیر تجاوز گروهی شوید. به قدری گرسنه که موش‌ها را بخورید. به قدری از خواهرتان بی‌خبر باشید که ندانید کجاست، ولی می‌دانید که احتمالا بازنمی‌گردد.

آدیچی جایی از گابریل گارسیا مارکز می‌پرسد که «آیا باید در تمایز روزنامه‌نگاری و داستان تجدیدنظر کنیم و برچسب‌هایی را که به نوشتن می‌زنیم بازنگری کنیم؟ آیا باید ساده‌تر به نوشته خوب و بد فکر کنیم؟ داستان‌نویسی که جلب‌نظر می‌کند و داستان‌سرایی که جلب‌نظر نمی‌کند.» با این فرض، آدیچی موفق شده است. حقیقتی که کتاب می‌گوید درمورد وحشت و افسوس جنگ است. درمورد انسان‌هایی که باید از آن رنج می‌کشیدند. گزارشگران می‌گویند که تقریبا دومیلیون غیرنظامی بیافرانی به‌خاطر گرسنگی در طول جنگ جان خود را از دست دادند، اما کتاب «نیمی از خورشی زرد» است که معنایِ واقعی آن را به ما نشان می‌دهد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...