مرگ به روایت زن | آرمان ملی


«زن نام دیگر تنهایی‌ست» مجموعه‌ شعر فرزانه بابایی است که نشر سیب سرخ در سال 1399 به چاپ رسانده است. شعرهای کتاب حاضر در سه دفتر «پرنده از چشم‌هایش پرکشید»، «پاییز فصل گم شدن پرنده‌هاست» و «چند لحظه بعد پرنده‌ها تیرباران می‌شوند» تنظیم شده است.

زن نام دیگر تنهایی‌ست» مجموعه‌ شعر فرزانه بابایی

سه دفتر کم‌وبیش زبان مشترکی دارند. شعرها اغلب روایت‌مدارند، زبان ساده و سالم است و کلمات متداول در شعر گفتارمثل اصلا، انگار و مثلا، کم‌وبیش در شعرها به چشم می‌خورد. شعرها عاطفه‌محورند و با وجود اینکه شعرهای دفاتر اول و سوم شعرهای موفق‌تر و قوی‌تری هستند، کتاب حاضر را می‌توان مجموعه‌ای از شعرهای به نسبت یک‌‌دست با مضمون عاشقانه دانست. شعرها در دفتر اول کاملا عاشقانه‌اند و از این بین شعرهای «از دریچه‌ی خیال»، «آبستن خیال»، «وقتی که از اردیبهشت حرف می‌زنیم»، «سایه‌روشن اتاق تو» و «نیم‌رخ در آن عکس» شعرهای محکم و موفقی هستند اگرچه مضمون شعرهای فرزانه بابایی در دفترهای دوم و سوم کمی تغییر می‌کند، اما جهان‌بینی و زبان شاعر، نحوه‌ استفاده از عناصر شعری مثل روایت و حتی فرم و ساختار در همه‌ شعرهای کتاب کم‌وبیش مشابه است.

در دفتر دوم، شعرهای «یک نامه برای نسی» و «ما هم مردمانیم» که فارغ از دغدغه‌های شخصی شاعرند و البته تعدادی شعر عاشقانه‌ خوب مثل «تکثیر اردیبهشت در شهر» به چشم می‌خورند. فرزانه بابایی مجموعه‌اش رادر دفتر سوم با شعرهایی که عموما محور آن‌ها زنان هستند می‌بندد. این دفتر نیز با اینکه عاشقانه است اما از دغدغه‌های شخصی شعرهای عاشقانه فراتر رفته و به نوعی یک رمانتیسم اجتماعی را رقم می‌زند. بهترین نمونه‌ این شعرها، «جا مانده از ازل»، «ملانکولیا» و «پیش از تو» هستند و البته این دفتر با شعر «سقوط از قصه‌ا‌‌ی قدیمی» بسته شده که دیگر اصلا عاشقانه نیست و حسن ختام خوبی برای مجموعه‌ شعر حاضر است.

شاعر این کتاب نه تنها از مجموعه‌ شعر قبلی خود فراروی کرده است، بلکه به‌ویژه با شعرهای دفتر سوم همین مجموعه نیز نوید ظهور شاعری را می‌دهد که پس از استقرار در شعر، به افق‌های دیگری در آن چشم دوخته است زیرا می‌داند با وجود اینکه دریچه‌ نقد فقط نگاه به مضمون نیست، اما هر جا که زنی شعر می‌نویسد نگاه زنانه‌ او در شعر- حتی به اشتباه متداول روز- زیر ذره‌بین قرار می‌گیرد و بر اساس همین دیدگاه اگر قرار باشد شاعرزن فقط زنانه و عاشقانه بسراید قطعا فرم، ساختار و دیگر وجوه شعر تحت تاثیر مضمون آن قرار خواهد گرفت. در برشی از آخرین شعر کتاب می‌خوانیم:

«حواسمان نبود، خیال کردیم/ نام‌ها برای آزادی کافی‌ست/ و هر روز تار تازه‌ای تنمان را / از خیال ماهی شدن بازداشت!/ ما که مثل پروانه‌ها دل به رنگ‌ها داده/ برای عمر کوتاه آفتاب/ نقشه‌ی هزارآسمان را زیرورو می‌کردیم/ از کاشی‌های ترک‌خورده‌ آن گنبد کبود/ ترسیدیم/ و ترس، برادر مرگ بود....»

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...