وقتی صنعت نمادی از فرهنگ و تاریخ می‌شود | الف


احسان نوروزی، فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی، مترجم و نویسنده است. او تا کنون، علاوه بر ترجمه‌ی چند اثر داستانی و غیرداستانی، یک رمان کوتاه و چند ناداستان نیز منتشر کرده است. «تبصره‌ی 22»، «حق‌السکوت»، «مرگ غم‌انگیز پسر صدفی»، «ماهی بزرگ»، «آشنایی با کافکا» و «در راه» از ترجمه‌های او و رمان «بطالت» و کتاب‌های غیرداستانی «سفر با حاج سیاح» و «قطارباز: ماجرای یک خط» از آثار تألیفی او به شمار می‌‌روند. «ساخت ایران: گشت‌وگذاری در صنعت» اثر دیگری از احسان نوروزی است که به نوعی ما را با ناداستانی مستند روبه‌رو می‌کند و محور اصلی آن یک محصول صنعتی است. محصولی که نویسنده نیز دانسته‌ی تخصصی چندانی درباره‌ی آن ندارد و به همین سبب تلاش کرده تا برای معرفی آن خواننده را در کنجکاوی‌های غیرکارشناسانه‌اش با خود همراه کند.

احسان نوروزی ساخت ایران: گشت‌وگذاری در صنعت

اگر تمام فعالیت‌های اقتصادی که با تولید کالا و خدمات با استفاده از ماشین‌آلات و تجهیزات ساخته دست بشر سر و کار دارند را به عنوان یک کل تصور کنیم، هر صنعت زیرمجموعه‌ای از این کل است که تعداد فراوانی از فعالیت‌های مشابه را شامل می‌شود. «ساخت ایران» بدون درگیر شدن با مسائل فنی به صنایع تک یا فوق پیشرفته در ایران پرداخته است. نویسنده طی جست‌وجوهای چندماهه‌ی خود در کارخانه‌های تولید یک محصول پیچیده‌ی صنعتی و گفت‌وگوهای متعدد با افراد مرتبط، کوشیده است با پرسش‌هایی ساده این دستاورد صنعتی را به صورت نمایان‌تر در معرض عموم بگذارد. به نظر می‌رسد هدف از این تلاش رساندن صدای دست‌اندرکاران چرخه‌ی تولید از کامیابی‌ها و ناکامی‌هایشان به گوش جامعه باشد. اما این محصول چیست که نوروزی با روایت و رویکردی تاریخی ـ اجتماعی و به شیوه یک داستان معمایی به معرفی و شرح تخصصی آن پرداخته است؟ پاسخ «توربین گازی» است که نویسنده آن را در «ساخت ایران» فارغ از بستر صرفاً فنی و تکنولوژیک در چشم‌اندازی تاریخی و اجتماعی روایت کرده است.

توربین گازی یک موتور درون‌سوز از گونه‌ی ماشین‌های دوار است که بر اساس انرژی گازهای ناشی از احتراق کار می‌کند. کاربرد اصلی این نوع توربین در نیروگاه‌هاست اما موتور بالگردها، هواپیماهای مسافری، هواپیماهای جنگی و موتورهای توربینی کشتی‌ها نیز گونه‌هایی از آن هستند. کتاب «ساخت ایران: گشت‌وگذاری در صنعت» حکایت کوشش برای ساخت توربین گازی در ایران و نوعی «سیاحت صنعتی» است. این کتاب شامل جُستارهایی به ‌هم ‌پیوسته است که در آنها این محصول صنعتی ابزاری برای تأمل در وجوه گوناگون و در هم تنیده‌ی فرهنگ و تاریخ ایران در ارتباط با جریان صنعتی‌شدن است. خواننده‌ی علاقه‌مند به چنین مبحثی در کتاب «ساخت ایران» فرصت یافته تا پابه‌پای راوی کنجکاو همچون کارآگاهی مشتاق، در صددِ کشف معمای ساخت توربین گازی در ایران برآمده، به شرکت سازنده‌ی آن در ایران برود و پای صحبت افراد مختلف درگیر با ماجرای ساخت توربین بنشیند؛ از پرسش و پاسخ‌ها و رفع ابهامات مرتبط با این موضوع آگاه شود و سرانجام معمایی را که نویسنده در سرتاسر کتاب دنبال گشودن راه‌های آن بود، باز کند.

اگرچه موضوع کتاب «ساخت ایران» صنعت و یک محصول صنعتی است اما انتخاب شیوه‌ی نگارش نویسنده و قرار دادن راوی در جایگاه کارآگاهی کنجکاو شاید راه مناسبی برای معرفی این محصول بوده که ساخت آن در داخل ایران یک دستاورد صنعتی استراتژیک و ملی به حساب می‌آید. خواننده از همان ابتدای کتاب متوجه می‌شود که توربین گازی محصولی ظریف است؛ تولید آن کار آسانی نیست؛ همراه با راوی راهی پرس‌وجو از دایی او که زمانی در شرکت نفت کار می‌کرده می‌شود تا از این راه اطلاعات بیشتری به دست آورد؛ گریزی به تاریخ صنعت ایران می‌زند و در پایان با گره‌گشایی از راز ساخت توربین گازی در ایران از پیشینه‌ی ماجرای این پروژه نیز اطلاعاتی در اختیار دارد.

کتاب پُر است از گفت‌وگوها و پرسش و پاسخ‌ها و البته شرح نکاتی ریز که خواندن آنها در لابه‌لای سطور آغشته به فنون و صنعت ذهن خواننده را به مسائل کلان‌تر و مهم‌تری در این حیطه نیز هدایت می‌کند: ... این ساختمان استیجاریِ هزارتو، فلاکت‌زده‌ترین دفتر در زیرمجموعه‌ی اُتی‌سی است. بوی دست‌شویی به پیشوازم می‌آید وقتی از نگهبانی رد می‌شوم. اتاق‌ها کوچک‌اند و همه‌شان تعدادی بیش از ظرفیت در خود جا داده‌اند. وقتی به داخل یکی دو تا سرک می‌کشم تا شاید مهندس جعفری را پیدا کنم هُرم گرما کلافه‌ام می‌کند. به نظر می‌رسید نگه‌داری از مغز این مهندس‌ها و رفاه‌شان موقع کار، به اندازه‌ی نگه‌داری دستگاه‌های صنعتی به وسیله‌ی انواع و اقسام تهویه‌ها اهمیت نداشت... (صفحه 123)

«ساخت ایران» علاوه بر مقدمه از بیست و یک بخش تشکیل شده که به سبب نوع خاص موضوع، عناوین فصل‌ها نیز به گونه‌ای انتخاب شده که جذابیت لازم را برای خواننده ایجاد کند. «خاک‌بازی نکنید»؛ «ماشین بتمن»؛ «دست‌تان نباید روغنی شود»؛ «شمع مال پول‌دارهاست»؛ «فیل‌مان یاد هندوستان خواهد کرد؟»؛ «کله را به هم نریزید» و ... از جمله عناوین بخش‌های این کتاب‌اند که نشر چشمه آن را منتشر کرده و در دسته‌بندی ادبیات غیرداستانی - مشاهدات خود قرار داده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...